نویسنده: سید مصلح الدین

انتشار اسلام وتعامل آن با غیر مسلمانان از نگاه خاورشناسان (بخش سوم)

الدوميلی
الدومیلی A.mieli مستشرق فرانسوی، آگاه بر تاریخ علوم و متولی وکالت مجمع بین‌المللی تاریخ علوم بود. او مجله‌ی «ارکیون» را تأسیس نمود که فعالیت‌هایش را برملا می‌سازد.
الدومیلی می‌گوید: در عصر انحطاط عمیق شهرها و کشورهایی که از قبل بخشی از امپراطوری اقیانوس قدیم به شمار می‌آمدند، ناگهان در قلب صحراهای عربی، نهضتی که از دشمنان آنان به شمار می‌آمد، پدیدار گشت و آن امپراطور پیر فرسوده را تهدید می‌کرد. نهضت اسلامی سخت‌ترین دشمنان ممالک جدیدی را که در غرب پیدا شده بودند، از میان برداشت. شگفت اینجاست که عظمت این دشمن در انظار مردم روز به روز افزون می‌شد. اینجا بود که دریافتیم کمک دائمی خداوند متعال، لشکریان مخلص خود را به سوی جهاد و پیروزی آشکار می‌کشاند تا آنجا که به دنبال فتح سوریه و مصر در اندک زمانی، امپراطوری ساسانی از هم گسیخت و دوستان قسطنطین که اکنون مناطق فراوانی را به چنگ گرفته بودند، بسان امپراطور ساسانی تهدید می‌شدند.[1]
چنین انگیزه‌های قوی که گاه‌گاه شامل بسیاری از مردم می‌شد، ممکن است برای بیننده‌ی خارج از دایره‌ی اسلام و یا کسی که نمونه‌ی آن را از قبل ندیده باشد، مشکل به نظر آید. در همین آوان، عرب‌ها در شبه‌جزیره که میهن اصلی آنان بود، با رسالت محمد جوشیدند و اسلام را تأسیس کردند و حاکمیت اسلام را بر بخش عظیمی از جهان متمدن قدیم برقرار نمودند و بدون سرکوبی مردمان آن دیار، به دعوت دینی روی آوردند.[2]
ساکنان سامی در سوریه و مصر که انواع فشار و سختی، به ویژه به خاطر مالیات سنگین از جانب حکومت‌های بیگانه، پیرو دولت‌های بیزانس و شاهان ساسانی، متحمل می‌شدند، در حکومت اسلامی جز آزادی و اخلاص را نمی‌دیدند. مسیحیان قائل به وحدت طبیعت مسیح در شرق از تساوی و گذشت اسلامی برخوردار شدند، در حالی که قبل از آن از فشار و سختی نصرانیان قسطنطنیه رنج می‌بردند.[3]
شرایط فتوحات اسلامی اجازه می‌داد که ریشه‌های تمدن قدیمی نزد طوایف بزرگ و قبایلی که از عادات، قوانین و زبان خود لذت می‌بردند، باقی بماند و همان روال خود را ادامه دهند. اسلام به آنان اجازه داد، به شرط اینکه جزیه‌ی واجب را پرداخت کنند، در حالی که وارد گروه مسلمانان نمی‌شوند. طبیعی بود که با این شیوه، روابط میان فاتحین و ساکنان شهرها و کشورها برقرار شود، خواه به سبب همسایگی و یا به سبب پذیرش نظام اسلامی بود.[4]
تسامح و گذشت عظیمی که خلفای اموی و پادشاهان وابسته به آن‌ها داشتند، تنها به حکومت بر ملت‌ها و مسلمانانی که از آفریقا و مشرق می‌آمدند محدود نمی‌شد، بلکه حکومت اسلامی بر عالمان مسیحی که از اقصی نقاط جهان برای دریافت علوم می‌آمدند نیز سایه افکنده بود.[5]
«اندر سن» S.N.D. Anderson، مستشرق بریتانیایی می‌گوید: با نگاهی به آثار عمیقی که اسلام در زندگی زنگیان آفریقا و در فرهنگشان به وجود آورده بود، و تکرار فراوان آن در تاریخ، به این نتیجه می‌رسیم که اسلام نه تنها در صدد تغییرات عمیقی در ترکیب جنسی ملت‌ها نبوده، بلکه آنان را با تمدن جدید خود آشنا کرده و با تسامح و عدم اجبار، بر زندگی سیاسی و مؤسسات اجتماعی آنان بدون اکراه مسلط گشت. اسلام با تمدن بی‌سابقه‌ی خود به سوی قبایل بربری (بدون تدبیر زندگی) و گروه‌های جدا شده از بت‌پرستی روی آورد و خود را همگام با جهان خارج ممکن می‌دانست. اسلام با وسعت‌نظر خود با ایجاد فضای اجتماعی عالی، سطح معیشت را بالا برد و به پیروانش وقار و عزت بخشید و حرمت خود و سایر مردم را سرلوحه مسلمانی قرار داد. اسلام وارد فنون تحصیلات و نوشتار گردید و به فضل اسلام، مصرف مسکرات حرام شد، انتقام‌جویی و عادات بی‌بندوباری بربریت را تغییر داد و زنگی سودانی را همشهری جهانی خود به شمار آورد.[6]
در هر شهر و دیار مسلمان‌نشین، مدارسی وجود داشت که در نیجریه شمالی، معلمان به نام مالام آن‌ها را اداره می‌کردند. والدین فرزندان خود را در سنین کم نزد آنان می‌فرستادند. در مراکز بزرگ، کودکان صبح‌ها یک ساعت به مدارس می‌رفتند و شامگاهان خانم‌ها به تعلیم می‌پرداختند.[7]
ادامه دارد…
[1] ـ العلم عند العرب، ص ۷۴.
[2] ـ العلم عند العرب، ص ۷۵.
[3] ـ العلم عند العرب، ص ۸۱.
[4] ـ العلم عند العرب، ص ۱۲۳.
[5] ـ العلم عند العرب، ص ۴۵۴.
[6] ـ الوحدة و التنوع في الحضارة الاسلامية،ص۴۰۵ ـ ۴۰۶.
[7] ـ الوحدة و التنوع في الحضارة الاسلامية،ص۴۰۷ ـ ۴۰۸.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version