نویسنده: عبیدالله نیمروزی

فیلسوف افغانستان؛ سید جمال‌الدین افغان (بخش ششم)

اختلاف نظر دربارۀ هویت ملی
یکی از بحث‌برانگیزترین و جنجالی‌ترین موضوعات در مورد سید جمال‌الدین، هویت ملی او است که همواره مورد مناقشه و بررسی بوده است. این بحث در میان پژوهشگران و تاریخ‌نگاران اسلامی به دلیل تأثیرات عمیق او بر جهان اسلام، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. دو دیدگاه اصلی در این زمینه وجود دارد.
به صورت خلاصه و کوتاه می‌توان گفت که ادعاهای مختلفی در مورد ملیت سید جمال‌الدین افغانی وجود دارد که مجموعا به سه دیدگاه تقسم می‌شوند.
دیدگاه اول؛ ادعای مردم ایران
برخی از محققان و نویسندگان ایرانی معتقدند که سید جمال‌الدین افغانی اصالتاً ایرانی است. این گروه به منابع مختلفی اشاره می‌کنند که در آن‌ها آمده است که او در روستای اسدآباد در استان همدان واقع در ایران به دنیا آمده است. برخی از مهم‌ترین این منابع عبارتند از:
  1. کتاب «سید جمال‌الدین افغانی» اثر محمدعلی فروغی:
این کتاب یکی از مهم‌ترین آثار ایرانی در مورد سید جمال‌الدین افغانی است که به‌طور مفصل به زندگی و فعالیت‌های او پرداخته است. فروغی در این کتاب بر این باور است که سید جمال‌الدین افغانی ایرانی بوده و در اسدآباد همدان به دنیا آمده است.[1]
  1. کتاب «سید جمال‌الدین افغانی، مردی بزرگ از دیاری بزرگ» اثر علی‌اصغر کاظمی:
کاظمی نیز در این کتاب به شواهدی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد سید جمال‌الدین در ایران به دنیا آمده است. او از منابع مختلفی استفاده کرده که در آن‌ها آمده است که سید جمال‌الدین در اسدآباد همدان به دنیا آمده و پس از مدتی به هندوستان و سپس به مصر مهاجرت کرده است.[2]
لذا گروهی از پژوهشگران بر این باورند که سید جمال‌الدین اهل اسدآباد ایران بوده است. این نظریه با توجه به برخی شواهد تاریخی و ارتباط او با گروه‌های ایرانی مطرح شده است. برخی نویسندگان ایرانی معتقدند که وی از همان ابتدا برای جلب توجه عمومی و گسترش نفوذ خود در جهان اسلام، هویت خود را به‌عنوان یک افغان معرفی کرده است. آنان بر این باورند که تأکید او بر هویت افغانی، استراتژی‌ای سیاسی بوده تا بتواند از محدودیت‌های فرقه‌ای فرار کند و در میان مسلمانان جهان به وحدت‌گرایی بپردازد.
دیدگاه دوم؛ ادعای مردم افغانستان
در مقابل، برخی از محققان و نویسندگان افغان معتقدند که سید جمال‌الدین افغانی اصالتاً افغان و از منطقۀ کنر است و در افغانستان به دنیا آمده است. این افراد استدلال می‌کنند که نام «افغانی» خود گواهی بر این ادعاست و شواهد تاریخی مختلفی وجود دارد که نشان می‌دهد او از نواحی شرقی ایران که امروزه افغانستان است به دنیا آمده است. پس در مقابل گروه اول، گروه دیگری از پژوهشگران و مورخان، به‌ویژه محمد عماره، به‌طور مستند و قطعی سید جمال‌الدین را اهل افغانستان می‌دانند. به گفتۀ این گروه، او نه‌تنها همواره خود را افغان معرفی می‌کرده است، بلکه در نوشته‌ها و سخنرانی‌های خود به این مسئله اشاره داشته است. محمد عماره با بررسی آثار، نامه‌ها و مکاتبات او، استدلال می‌کند که هویت افغانی بخشی جدایی‌ناپذیر از شخصیت سید جمال‌الدین بوده است.
در کنار این، محمد عماره تأکید می‌کند که سید جمال‌الدین هیچ‌گاه بر گرایش‌های مذهبی و فرقه‌ای تأکید نداشته و خود را مسلمان می‌دانسته است. به گفتۀ عماره، او بیش از آن‌که به مسائل فرقه‌ای بپردازد، به وحدت اسلامی و تقویت انسجام مسلمانان توجه داشته است. عماره حتی ادعای شیعه بودن سید جمال‌الدین را رد می‌کند و تأکید دارد که اندیشه‌های او فراتر از مرزهای مذهبی و فرقه‌ای بوده است. این ویژگی باعث شده تا او به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین چهره‌های وحدت‌گرایی اسلامی شناخته شود.[3]
سید جمال‌الدین در محافل مختلف به‌عنوان یک مصلح، اندیشمند و حتی سیاستمدار شناخته می‌شد. او توانست با سخنرانی‌ها و نوشته‌های خود، الهام‌بخش بسیاری از جریان‌های اصلاح‌طلبانه در جهان اسلام شود. این ویژگی‌ها باعث شده که او به‌عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌های اندیشۀ اسلامی در قرن نوزدهم شناخته شود.[4]
  1. کتاب «سید جمال‌الدین افغانی و اصلاحات اسلامی» اثر عبدالرحمن بابا:
در این کتاب، بابا به‌طور مفصل به زندگی و مبارزات سید جمال‌الدین افغانی پرداخته و بر این باور است که او از منطقه‌ای در افغانستان به دنیا آمده است. او تأکید دارد که اصطلاح «افغانی» در آن زمان به‌طور رایج برای اشاره به افرادی از مناطق مرزی ایران و افغانستان استفاده می‌شد.[5]
  1. کتاب «سید جمال‌الدین افغانی: یک شخصیت جهانی» اثر پرویز هادی:
این کتاب که توسط نویسنده‌ای افغان نوشته شده، به بررسی اثرات سیاسی و اجتماعی سید جمال‌الدین افغانی در جهان اسلام می‌پردازد. هادی در این کتاب به‌طور مشخص استدلال می‌کند که سید جمال‌الدین افغانی در افغانستان به دنیا آمده است و تأکید دارد که این موضوع در منابع تاریخی مختلف ذکر شده است.[6]
دیگاه سوم: مؤرخین بی‌طرف
در کنار این ادعاهای ایرانی و افغانی، برخی از مورخان و محققان مستقل نیز نظرات متفاوتی در مورد ملیت سید جمال‌الدین افغانی دارند. در این زمینه، به‌طور خاص به مستندات تاریخی و برخی منابع دست‌اول اشاره می‌شود که به‌طور دقیق‌تری به محل تولد و هویت او پرداخته‌اند.
در این زمینه می‌توان بدین کتاب اشاره کرد:
کتاب «سید جمال‌الدین افغانی: بین شرق و غرب» اثر جورج آنی: این کتاب یک تحلیل جامع و بی‌طرفانه از زندگی و شخصیت سید جمال‌الدین افغانی است. نویسنده در این کتاب، با بررسی اسناد تاریخی و شواهد مختلف، نتیجه می‌گیرد که سید جمال‌الدین به احتمال زیاد در نواحی غربی افغانستان به دنیا آمده است، گرچه برخی از منابع ایرانی نیز به محل تولد او در ایران ادعا و اشاره کرده‌اند.[7]
موضوع ملیت سید جمال‌الدین افغانی هم‌چنان یکی از مسائل مورد بحث در تاریخ‌نگاری است. برخی محققان ایرانی بر این باورند که او ایرانی است و برخی دیگر، به‌ویژه در افغانستان، او را افغان می‌دانند.
به نظر می‌رسد که این تنوع دیدگاه‌ها، نشانه‌ای از اهمیت تاریخی و فکری سید جمال‌الدین است. او شخصیتی بود که تلاش داشت از هرگونه محدودیت فرقه‌ای فراتر رود و تمامی مسلمانان را حول محور مشترک دین اسلام متحد کند. این اختلاف‌نظر دربارۀ هویت ملی او، در واقع، نشان‌دهندۀ میزان تأثیرگذاری و نقش محوری او در جهان اسلام است.
با وجود اختلافات در این زمینه، سید جمال‌الدین افغانی همواره یک شخصیت جهانی و تأثیرگذار در تاریخ اسلام و دنیای مدرن بوده است که نقش مهمی در بیداری سیاسی و اجتماعی مسلمانان ایفا کرده است.
ادامه دارد…
[1]. فروغی، محمدعلی، «سید جمال‌الدین افغانی»، جلد ۱، ص ۱۲-۴۵، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۲.
[2]. کاظمی، علی‌اصغر. «سید جمال‌الدین افغانی، مردی بزرگ از دیاری بزرگ»، ص ۵۵-۸۰، انتشارات اطلاعات، ۱۳۹۰.
[3]. عماره، محمد، الأعمال الكاملة لجمال الدين الأفغاني، ج ۲، ص ۳۲، چاپ اول، دار الشروق، قاهره، ۱۹۹۴.
[4]. جواد، مصطفی. أصول التاريخ والأدب. ج ۲۱، ص ۸۷، چاپ اول، دار الجيل، بیروت، ۱۹۹۲.
[5]. بابا، عبدالرحمن. «سید جمال‌الدین افغانی و اصلاحات اسلامی»، صفحه: ۱۰۰-۱۳۰، انتشارات پوهنتون کابل، ۱۳۸۵.
[6]. هادی، پرویز. «سید جمال‌الدین افغانی: یک شخصیت جهانی»، صفحه: ۱۵۰-۱۸۰، انتشارات پوهنتون کابل، ۱۳۹۰.
[7]. آنی، جورج، «سید جمال‌الدین افغانی: بین شرق و غرب»، صفحه: ۲۱۰-۲۴۰، ترجمۀ احمدی، حسین، انتشارات دارالفکر، ۲۰۰۵.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version