
نویسنده: مفتی نصرت الله عصمتی
دنیا در آیینۀ حقیقت (بخش هفتم)
دنیا و حقایق آن از دیدگاه سنت
در حقیقت، حیات طیّبۀ رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم و تعلیمات و هدایتهای ایشان (که مجموع آنها به نام حدیث و سنت معروف است) برای دین، محیطی مناسب و سازنده فراهم میکنند که در آن نهال دین همواره سرسبز، شاداب و بارور خواهد ماند. دین، مجموعهای از قوانین و مقررات خشک اخلاقی نیست. بدون احساسات، وقایع و نمونههای عملی، دین نمیتواند زنده و پایدار بماند.
بهترین و مستندترین مجموعۀ این احساسات، وقایع و نمونههای عملی، همان چیزی است که متعلق به ذات گرامی رسول الله صلیاللهعلیهوسلم بوده و از ایشان اخذ شده است. جامعۀ یهودیت، مسیحیت و سایر مذاهب آسیایی، به دلیل نداشتن مجموعهای مستند و ایمانافروز از زندگی و کلام پیامبران خود، خیلی زود به زوال رفتند؛ زیرا آنها از محیط و زمینۀ ذهنی و خارجی که پیروان ادیان در آن رشد کنند و با الحاد و مادیت مبارزه نمایند، بیبهره بودند.
الحمدلله، پیامبر ما صلیاللهعلیهوسلم در هر امر و روش زندگی، رهنمودها و هدایتهای خاصی برای امت به جا گذاشتهاند. اگر انسان در مسیر این رهنمودها قدم بگذارد، حتماً میتواند در برابر فتنهها و دسیسههای نفس و شیطان ایستادگی کرده و خود را به قلۀ فروزان کامیابی برساند. از جمله رهنمودهای ارزشمندی که پیامبر محبوب ما صلیاللهعلیهوسلم بدان تأکید بسیار داشتهاند، دنیا و فریبهای آن است. در این زمینه، بسیاری از احادیث روایت شدهاند که برای ایجاد تحول درونی و تغییر مسیر زندگی انسان بهسوی آخرت مؤثرند. در ادامه، برخی از این احادیث با شرح آنها ذکر میشوند:
۱. مثال دنیا و آخرت
عن مُسْتَوْرِد بن شداد قال: سمعت رَسُولَ اللهِ صلیاللهعلیهوسلم: «وَاللهِ مَا الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحَدُكُمْ إِصْبَعَهُ هَذِهِ – وَأَشَارَ يَحْيَى بِالسَّبَّابَةِ – فِي الْيَمِّ، فَلْيَنْظُرْ بِمَ تَرْجِعُ»؛[1] ترجمه: «حضرت مستورد بن شداد روایت میکند که از رسول الله صلیاللهعلیهوسلم شنیدم: «به خدا سوگند، دنیا در برابر آخرت همچون این است که یکی از شما انگشت خود را در دریا فرو برده، سپس بنگرد که انگشتش چه مقدار آب برگرفته است!»
اگر کسی انگشت خود را در دریا فرو برده و بیرون بکشد، خواهد دید که تنها یک قطره آب بر انگشتش باقی مانده است. این مثال به وضوح نشان میدهد که در مقایسه با عظمت و نعمتهای بیپایان آخرت، دنیا و تمام لذتها و نعمتهای آن، به همان اندازه ناچیز است که قطرۀ آبی در برابر اقیانوس.
ملا علی قاری رحمهالله مینویسد: حاصل این حدیث آن است که انسان نباید به آسایشها و نعمتهای زودگذر دنیا مغرور شود و نه بر سختیها و مشکلات آن گریه و شکایت کند. بلکه باید همانطور که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم تعلیم دادهاند، این را بگوید: «اللهم لا عیشَ إلّا عیشَ الآخرة»؛[2] (خدایا! زندگی واقعی، زندگی آخرت است.)
باید این حقیقت همواره در نظر انسان باشد که دنیا، مزرعۀ آخرت است و زندگی در این دنیا تنها فرصتی کوتاه برای کاشتن بذر آخرت است؛ بنابراین، به جای غرق شدن در لذتهای گذرای دنیا، باید با هدف والای الهی مشغول زندگی بود.
۲. دنیا، چیزی بیارزش است
وَعَنْ جَابِرٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلیاللهعلیهوسلم مَرَّ بِجَدْيٍ أَسَكَّ مَيِّتٍ. قَالَ: «أَيُّكُمْ يُحِبُّ أَنْ يَكُونَ هَذَا لَهُ بِدِرْهَمٍ؟» فَقَالُوا: مَا نُحِبُّ أَنَّهُ لَنَا بِشَيْءٍ. قَالَ: «فَوَاللَّهِ، لَلدُّنْيَا أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ هَذَا عَلَيْكُمْ»؛[3] ترجمه: از حضرت جابر رضیاللهعنه روایت است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم از کنار یک بزغالۀ مرده و بیگوش گذشتند. ایشان فرمودند: «کدامیک از شما حاضر است که این بزغالۀ مرده را به بهای یک درهم بخرد؟» صحابه عرض کردند: «ما حتی به رایگان نیز این را نمیخواهیم.» پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «به خدا سوگند، دنیا (با تمام لذتها و آسایشهایش) نزد خداوند، بیارزشتر از این بزغاله نزد شماست!»
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم با ذکر این مثال، توجه انسانها را به این نکته جلب کردند که دنیا، با تمام لذتها و زیباییهای ظاهریاش، هرگز ارزش آن را ندارد که انسان به خاطرش آخرت را فراموش کند.
حضرت علی رضیاللهعنه میفرمایند: «حبُّ الدُّنیا رأسُ کلِّ خطیئة»؛ (محبت دنیا، ریشۀ تمام گناهان است.)
مولانا جلالالدین رومی نیز این حقیقت را به زیبایی بیان کرده است:
دنیا همـه هیچ و اهل دنیا همـه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟ مهر است و محبت است و باقی همه هیچ
۳. دنیا، زندان مؤمن و بهشت کافر
وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوسلم: «الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَجَنَّةُ الْكَافِرِ»؛[4] ترجمه: «حضرت ابو هریره رضیاللهعنه روایت میکند که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است.»
ویژگی زندان این است که زندانی اختیار کامل بر زندگی خود ندارد و در تمام امور، تابع دستور دیگران است. در غذا، آب و سایر نیازها نیز توان انکار یا اعتراض ندارد و ناچار است بر خلاف میل خود عمل کند. علاوه بر این، زندانی به زندان علاقهای ندارد و آن را جایگاه ابدی خود نمیداند. او همواره در آرزوی آزادی و خروج از زندان به سر میبرد. در مقابل، بهشت، سرزمینی است که هیچ محدودیتی برای بهشتیان وجود ندارد. در آنجا، هر فرد بهشتی طبق میل و خواست خود زندگی میکند و هر آرزو و تمنای او برآورده میشود. با وجود گذشت میلیونها سال، بهشتیان نه از نعمتها و لذتهای بهشت خسته میشوند و نه کوچکترین تمایلی به خروج از آن پیدا میکنند.[5]
اما دنیا برای کافر، همچون بهشت است. کافر، هدف زندگی خود را در بهدست آوردن دنیا خلاصه کرده و تمام تلاش و کوشش خود را برای جمعآوری نعمتها و لذتهای مادی به کار میگیرد. او چنان در لذتهای دنیا غرق میشود که این دنیا برایش به محلی برای عیش و عشرت تبدیل میگردد و خروج از آن را تحمل نمیکند.[6]
۴. دنیا، بیارزشتر از بال پشه
عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوسلم: «لَوْ كَانَتِ الدُّنْيَا تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ جَنَاحَ بَعُوضَةٍ مَا سَقَى كَافِرًا مِنْهَا شَرْبَةَ مَاءٍ»؛[7] ترجمه: «حضرت سهل بن سعد روایت میکند که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: اگر دنیا نزد خداوند به اندازۀ بال پشهای ارزش میداشت، خداوند حتی یک جرعه آب نیز به کافر نمیداد.»
این حدیث نشان میدهد که دنیا در نزد خداوند چنان بیارزش است که حتی به اندازۀ بال پشهای اعتبار ندارد. خداوند متعال، بهسبب بیارزشی دنیا، آن را برای کافران نیز قابل دسترسی قرار داده است. در مقابل، نعمتهای آخرت که دارای ارزش واقعی هستند، تنها به مؤمنان اختصاص یافتهاند.
شاعری زیبا سروده است:
یا صاحِبی، لا تَغُرَّرْ بِتَنَعُّمِی، فَالعُمرُ یَنفَدُ وَالعَیشُ یَزُولُ
فَإذا حَمَلتَ إلی القُبورِ جَنازَةً، فَاعلَمْ بِأَنَّکَ بَعدَها مَحمُولُ
ترجمه: «ای دوست من! به این نعمتهای اندک دنیا مغرور مباش، چرا که عمر روزی به پایان میرسد و لذتهای دنیا نیز از تو جدا خواهد شد. پس هرگاه جنازهای را بهسوی قبر برداشتی، بدان که روزی تو نیز مانند همان جنازه به قبر برده خواهی شد.»
۵. پردۀ بهشت و دوزخ
وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوسلم: «حُجِبَتِ النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ، وَحُجِبَتِ الْجَنَّةُ بِالْمَكَارِهِ»؛[8] ترجمه: «از حضرت ابوهریره رضیاللهعنه روایت است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: دوزخ با لذتها و شهوتها پوشیده شده است و بهشت با سختیها و مشقتها پوشیده شده است.»
این حدیث نشان میدهد که مسیر رسیدن به بهشت، از سختیها و مشقتها عبور میکند. انجام طاعات، عبادات و دوری از لذتها و خواهشهای نفسانی، گویا پردهای است که باید برای رسیدن به بهشت کنار زده شود. کسیکه بخواهد وارد بهشت شود، باید ابتدا این سختیها را تحمل کند و از نفس و شهوات خود فاصله بگیرد.
در مقابل، لذتها و خواهشهای نفسانی، همچون پردهای هستند که انسان را به سمت دوزخ میکشانند. کسیکه این پرده را کنار میزند، یعنی به نفس و خواستههای آن تن میدهد، در نهایت به دوزخ وارد خواهد شد.
مولانا به زیبایی این حقیقت را بیان کرده است:
این جهان زندان و ما زندانیان، حفره کن زندان و خود را وا رهان.
ادامه دارد…
[1]. صحیح مسلم: ۲/۳۸۳-۳۸۴؛ سنن ابن ماجه: ۹۴۳ باب مثل الدنیا.
[2]. صحیح البخاری: ۲/۹۴۹.
[3]. صحیح مسلم: ۲/۴۰۷.
[4]. صحیح مسلم: ۲/۴۰۷؛ جامع الترمذی: ۲/۵۸؛ سنن ابن ماجه: ۴۳۹ باب مثل الدنیا.
[5]. مرقاة المفاتیح: ۹/ ۳۵۱؛ معارف الحدیث: ۲/۳۱۴.
[6]. مظاهر حق: ۸/۲۵۵.
[7]. جامع الترمذی: ۲/۵۸، سنن ابن ماجه: ۴۳۹ باب مثل الدنیا.
[8]. صحیح البخاری: ۲/۹۶۰؛ صحیح مسلم: ۲/۳۷۸.