نویسنده: سید مصلح الدین
نماز وجایگاه آن در اسلام (بخش چهاردهم)
جمعه، ترازوی اعمال هفته:
انسان در طول هفته مشغول به کار است و از هزینههای زندگی و تأمین حقوق خانواده به ستوه آمده است، بنابراین نیاز به روزی دارد که در آن همتش تحریک شده و ذهنش برای عبادت و اعمال شایستهای که انسان را به الله تعالی نزدیک میکنند، فارغ شود و در آن روز، زنگار قلب را جلا دهد، تا نور و روشنایی آن، در سایر روزها جریان یابد و در سایه همین روز، روزهای دیگر هفته را بگذراند و این روز در هفته، روز جمعه است. در رمضان، شب قدر اینگونه است و در سال، رمضان چنین حالتی دارد.[1]
علامه ابن قیم (رحمه الله) به زیبایی این نکته را بیان کرده است، آنجا که میگوید: «در روز جمعه شایسته است که انسان خود را برای عبادت فارغ کند. این روز به خاطر عبادتهای واجب و مستحبی که در آن وجود دارد، بر سایر روزهای هفته برتری دارد؛ زیرا الله تعالی برای هر ملتی روزی را تعیین کرده است که در آن برای عبادت فارغ شده و از کارهای دنیوی دست بکشند. بنابراین روز جمعه، روز عبادت است و در میان روزها چنان جایگاهی دارد که رمضان در میان ماهها دارد و لحظهی اجابت دعا که در آن روز نهاده شده است مانند شب قدر در ماه رمضان است. به همین خاطر کسی که روز جمعهاش به خوبی و عافیت بگذرد، سایر هفتهاش نیز به خوبی و عافیت خواهد گذشت و کسی که ماه رمضانش به خوبی و عافیت بگذرد تمام سالش به خوبی و عافیت خواهد گذشت و کسی که حجش به خوبی و عافیت بگذرد تمام عمرش به خوبی و عافیت خواهد گذشت. بنابراین روز جمعه ترازوی هفته است و رمضان ترازوی سال است و حج ترازوی عمر است و توفیق دهنده الله تعالی است».[2]
نماز عید و ویژگی اسلامی آن:
اعیاد در میان ملتها، امتها و آیینها، روزهای رهایی، پویایی و فصلهای لذت و کامجویی هستند و بدون استثنا به کنار گذاشتن شرم، حیا و وقار و زیادهروی در سرگرمی و شادی متصف هستند؛ به گونهای که با عبادات و مفهوم آنها در تضاد بوده و از جدیت، وقار، فروتنی و عبادت به دور هستند.
اما با وجود این، دو عید فطر و قربان که در اسلام به خاطر برآورده کردن غریزهی انسانی و پذیرفتن واقعیت انکارناپذیر[3] مشروع شدهاند، به رنگ دینی و روحانی درآمدهاند و در نماز عید تکبیرات زوائد و خطبه پس از نماز افزوده شده است؛ نیز تکبیر گفتن در راه پیش از نماز، سنت قرار داده شده است و قبل از نماز عید فطر، صدقه و بعد از نماز عید قربان، قربانی مشروع گردیده است.
اصل در رابطه با نماز عید این است که در یک محل و در بیابان برگذار شود تا مسلمانان سالی دو مرتبه گردهم بیایند؛ مانند نماز جمعه که هفتهای یک مرتبه در روز جمعه گردهم میآیند. اما مسلمانان در این باره هم سهلانگاری کردهاند و نماز عید را در هر مسجدی؛ چه بزرگ و چه کوچک؛ برگذار میکنند و به دنبال آن، تاثیر نماز و مقاصد آن کاهش یافته است. علامه ابن قیم (رحمه الله) میگوید: «رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) عیدین را در عیدگاه؛ که کنار دروازه شرقی شهر مدینه قرار دارد، برگذار میکرد. این عیدگاه همان جایی است که حاجیان، سامانها و وسایلشان را آنجا میگذارند. رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) نماز عید را به جز یک مرتبه در مسجد برگذار نکرده است؛ آن هم زمانی اتفاق افتاد که در شهر مدینه باران بارید و رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) نماز عید را در مسجد برگذار نمود(البته این در صورتی است که حدیثی که در این رابطه در سنن ابوداود و سنن ابن ماجه آمده است به ثبوت برسد). سنت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) چنین بود که آن را همیشه در مصلی و عیدگاه برگذار مینمود.»[4]
شیخ الاسلام ولیالله دهلوی (رحمه الله) در رابطه با فلسفهی تشریع عیدین و اهمیت آن دو، میگوید: «هر ملتی به اجتماعی نیاز دارند که شوکت و کثرت آنان را بنمایاند؛ به همین خاطر حضور تمام مردم در نماز عید؛ حتی کودکان و زنان مستحب است، و زنانی که پردهنشین و معذور هستند نیز مستحب است که به نماز عید بیایند و از مصلی و عیدگاه کناره گرفته و در دعای مسلمانان حاضر شوند. بنابرهمین حکمت، رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) مسیر رفتن و برگشتن را تغییر داده و از راه دیگری برمیگشتند تا ساکنان هر دو مسیر از شوکت مسلمانان آگاه شوند.»[5]
نقش نماز جمعه و جماعت در پاسداری دین از دستبرد و حفاظت مسلمانان از بدعات و آشفتگی:
نماز جمعه و حضور در جماعت و مواظبت بر آن در کشورها و سرزمینهای اسلامی نقش بسزایی در سلامت دین و شریعت اسلامی و ساختارهای دینی و در پایدار ماندن آنها بر ساختاری که رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) و صحابه (رضی الله عنهم) آن را پس از خود بجا گذاشتند، و در جلوگیری از دستبرد تحریفگران و بازیچه قرار گرفتن بیهودهگران دارد.
اگر مسلمانان نماز جمعه و جماعت را کنار میگذاشتند و به جای آن به اقامه نمازهای فردی در خانههای خود روی میآوردند، پیامدهای منفی بسیاری به دنبال داشت. این اعمال عبادی به مرور زمان ممکن بود دچار تغییر و تحریف شوند و اصالت و ساختار اولیه خود را از دست دهند. در نتیجه، مسلمانان ممکن بود به شیوههای مختلفی نماز خود را به جا آورند و این تنوع رویهها میتوانست به تشکیل دستهها و گروههای متعدد منجر شود. همانطور که در میان یهودیان، مسیحیان و پیروان آیینهای هندو و فرقههای مختلف آنها، شاهد چنین تفرقههایی هستیم.
نماز جماعت به عنوان یکی از عوامل مهم وحدت مسلمانان در عبادت و حفاظت از دین در برابر تحریف شناخته شده است. به دلیل این حکمتها، منافع، اهمیت و حکمتهای دیگری که ممکن است ما از آنها بیخبر باشیم، نماز جماعت از نماز انفرادی برتری چندین برابری دارد.
ابو هریره (رضی الله عنه) از رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) نقل کرده است که فرمودند: «نماز جماعت بیست و پنج برابر برتر از نمازی است که در خانه یا بازار به جا آورده شود. این برتری به این دلیل است که هنگامی که یک مسلمان به خوبی وضو میگیرد و تنها برای نماز به سمت مسجد میرود، هر قدمی که برمیدارد باعث بالا رفتن درجات او و آمرزیده شدن گناهانش میشود. و هنگامی که نماز میگزارد، فرشتگان بر او رحمت میفرستند و میگویند: ‘خدایا، بر او رحمت فرست و بر او رحم کن!’ و تا زمانی که شخص در انتظار نماز باشد، گویی که در حال نماز است»[6]
ابن عمر (رضی الله عنه) از رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) روایت کرده است که فرمودند: «نماز جماعت از نماز انفرادی بیست و هفت درجه برتری دارد.»[7]
نماز در ادیان دیگر:
قبل از اینکه به بررسی انواع دیگر نماز در اسلام و تأثیرات آنها بر روح و زندگی انسانها بپردازیم، بایسته است که نگاهی دقیق و پژوهشی به مفهوم نماز در ادیان باستانی که پیش از اسلام بودهاند و همچنان پابرجا هستند، داشته باشیم. ما باید با ماهیت، مفهوم و جوهر نماز در این ادیان و نزد پیروانشان آشنا شویم و تا حد امکان ساختار، شکل، قوانین و آداب مربوط به آنها را شناسایی کنیم. درک کامل حقیقت نماز و هستهی مرکزی آن در این ادیان، در میان تنوع عقاید، تفسیرها، حدسها و گمانهای فراوانی که وجود دارد و ارائهی آن در یک چارچوب جامع که تمامی ویژگیها و خصوصیات آن را در بر بگیرد، کاری است بسیار دشوار و شاید به نوعی غیرممکن.
در پژوهش مقایسهای و بحث علمی دقیق برای ارزیابی ارزشهای اسلام و دستوراتی که در آن نهفته است، این بررسی اجتنابناپذیر و ضروری به شمار میرود؛ تا روشن شود که چگونه دین اسلام در طول تاریخ و با وجود تنوع فرهنگها و جوامعی که آن را پذیرفتهاند، توانسته است از هرگونه تغییر و تحریف محفوظ بماند و ساختار اصیل و خالص خود را حفظ کند.
ادامه دارد…