
نویسنده: رحمت الله رحمانی
آفات وگناهان زبان (بخش یازدهم)
آفت دوازدهم: غيبت كردن
یکی دیگر از آفات و خطرهای زبان غیبت هست که آفتی مهلک و از گناهان کبیره محسوب میشود. غیبت یعنی ذکر نقاط ضعف و عیبهای پنهانی دیگران که اگر بشنوند ناراحت میشوند خواه این عیبها در جنبههای اخلاقی، روحی، اجتماعی باشند یا این که مربوط به وضع جسمی او باشند، و یا اینکه متعلق به افراد خانواده شخص باشند. همیشه به فکر این باشیم که هیچگاه مرتکب غیبت نشویم؛ اگر در مجلسی هستیم که غیبت میشود، باید به گونهای سخن آنها را تغییر بدهیم و اگر تغییری حاصل نشد آن مجلس را باید ترک بکنیم چون غیبت کردن و غیبت شنیدن حرام است.
سعدی (رحمه الله) چه زیبا میفرماید:
رفیقی که غایب شد ای نیک نام دو چیز از او بر رفیقان حرام
یکی آنکه مالش به باطل خورند دگر آنکه نامش به زشتی برند[1]
خداوند متعال نیز در قرآن مذمت غیبت را بیان کرده است و آنرا به خوردن گوشت برادر تشبیه داده است، چنانکه میفرماید: «وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ»؛ «بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را نکند آیا دوست دارید یکی از شما گوشت برادرش را بخورد؟ از خدا بترسید همانا خداوند توبه پذیر و مهربان است.»[2] خداوند متعال حقارت غیبت را با تشبیه آن به خوردن گوشت برادر بیان کرد، علت این تشبیه این هست که آبروی مسلمان مانند خون او محترم هست همانطور که خوردن گوشت برادر مسلمان حرام هست غیبت او نیز حرام هست.
حکیم سنایی غزنوی (رحمه الله) نیز میفرماید:
آنکس که لوای غیبت افراخته است او از تن مردگان غذا ساخته است
آنکس که به عیب خلق پرداخته است زآن است که عیب خویشتن نشناخته است
در جای دیگری حضرت جابر بن عبدالله و ابوسعید خدری (رضی الله عنهما) میفرمایند که: پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «إِيَّاكُمْ وَ الْغِيْبَةَ فَإِنَّ الْغِيْبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا قِيْلَ يَا رَسُوْلَ اللهِ وَكَيْفَ الْغِيْبَةُ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا؟ قَالَ الرَّجُلُ يَزْنِى فَيَتُوبُ فَيَتُوبُ الله عَلَيْهِ وَ أَنَّ صَاحِبَ الْغِيْبَةِ لَا يُغْفَرُ لَهُ حَتَّى يُغْفَرَ لَهُ صَاحِبُهُ»؛ «از غیبت بپرهیزید زیرا غیبت از زنا بدتر هست. گفته شد چطور یا رسول الله! غیبت از زنا بدتر هست؟ گفت: مرد اگر زنا کند توبه میکند خداوند توبهاش را میپذیرد. اما صاحب غیبت بخشوده نمیشود تا زمانی که رضایت شخص غیبت شده را جلب کند.»[3]
حضرت حسن بصری (رحمت الله علیه) اطلاع یافتند که فردی در غیبت ایشان سخن گفته است. در پاسخ، ایشان سبدی مملو از خرما تهیه کردند و به آن شخص فرستادند و پیغامی نیز ارسال داشتند: «شنیدهام که نیکیهایت را به من هدیه کردهای. خواستم که جبران نیکیات را بنمایم و امیدوارم که مرا ببخشی، چرا که نتوانستم به اندازهی کامل هدیهی تو را جبران کنم.»[4]
بنابراین، وقتی ما خود عمل نیکی به اندازهی بسیار نداریم، چرا باید خود را با جمعآوری بدیهای دیگران بیشتر بدبخت کنیم؟ حضرت انس (رضی الله عنه) نقل میکنند که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودهاند: «لَمَّا عُرِجَ بِي مَرَرْتُ بِقَوْمٍ لَهُمْ أَظْفَارٌ مِنْ نُحَاسٍ يَخْمُشُونَ وُجُوهَهُمْ وَصُدُورَهُمْ فَقُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ يا جِبْرِيلُ، قَالَ: هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يأْكُلُونَ لُحُومَ النَّاسِ، وَيَقَعُونَ فِي أَعْرَاضِهِمْ»؛ «هنگامی که به آسمانها برده شدم، بر قومی برخورد کردم که با ناخنهایی از برنج صورتها و سینههای خود را میخراشیدند. پرسیدم ای جبرئیل، اینها چه کسانی هستند؟ گفت: اینان کسانی هستند که گوشت مردم را میخورند و به آبرویشان تعرض میکنند.»[5]
حضرت ابو درداء (رضی الله عنه) نیز میفرمایند که رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) ارشاد فرمودهاند: «مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِيْهِ بِاالْغِيْبَةِ كَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ أَنْ يَعْتِقَهُ مِنَ النَّارِ»؛ «هر کس غیبت برادر خود را دفع کند، بر خداوند واجب است که او را از آتش دوزخ رهایی بخشد.» [6]
شیخ سعدی (رحمه الله) میفرماید:
مکن غیبت کس را بیان که روزی شود بر تو غیبت عیان
مولوی در این مورد میفرماید:
لحمهای بندگان حق خوری غیبت ایشان کنی کیفر بری
شخصی از ابن مبارک (رحمه الله) در مورد غیبت پرسید ایشان فرمودند: اگر قرار بود غیبت کسی را بکنم از پدر و مادرم غیبت میکنم زیرا آنها نسبت به بقیه به نیکیهایم سزاوارتر هستند. «حضرت ابراهیم بن ادهم (رحمه الله) را به ضیافتی فرا خواندند چون نشست مردم شروع به غیبت کردند گفت نزد ما گوشت را پس از نان میخورند و شما نخست گوشت میخورید بعد نان میخورید.»[7]
کفارهی غیبت آن است که فرد غیبتکننده باید از عمل خویش پشیمان شود، توبه نماید و برای آنچه انجام داده است ابراز ندامت کند تا از بار حقوق العباد برهد. سپس لازم است از شخصی که در حق او غیبت کرده، درخواست بخشش کند، و در همان حال، همچنان بر پشیمانی از کردهی خود باقی بماند.
شیخ سعدی در گلستان مینویسد، با اینکه متن اندکی تغییر یافته است، اما مضمون آن به شرح زیر است: «در روزگار کودکی، شبی به همراه پدرم بیدار ماندم و تمام شب را به تلاوت قرآن پرداختم، در حالی که گروهی در کنار ما به خواب رفته بودند. به پدرم گفتم: از این جماعت کسی برنمیخیزد تا دو رکعت نماز بخواند، چنان خوابیدهاند که گویی مردهاند! پدرم پاسخ داد: فرزندم، اگر تو نیز خوابیده بودی، بهتر بود تا اینکه در عیبجویی دیگران فرو روی!»
آفت سیزدهم: سوگند و گواهی دروغین
یکی دیگر از مصائب زبان، سوگند دروغین است که جزء گناهان کبیره شمرده میشود. گاهی اوقات، بیاعتباری برخی افراد به اندازهای افزایش مییابد که آنان به خاطر امور ناچیزی مانند یک متر زمین یا اشیاء کمارزشی مثل لباس و کفش، به سوگند دروغ متوسل میشوند. حضرت ابوبکر صدیق (رضی الله عنه) از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) نقل کردهاند که فرمودند: «أَلَا أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْبَرِ الْكَبَائِرِ ثَلَاثًا؟» قالوا: بلى يا رسول الله! قال: «الإشراک بالله، وعقوق الوالدین»، وکان متکئًا فجلس فقال: «ألا وقول الزور»؛ ترجمه: «فرمودند: “آیا شما را از بزرگترین گناهان کبیره خبر ندهم؟” صحابه پاسخ دادند: “بله، ای رسول خدا!” فرمودند: “شرک به خدا، نافرمانی والدین.” سپس حضرت در حالی که تکیه داده بودند، نشسته و افزودند: “آگاه باشید و از گواهی دروغ بپرهیزید.”» این سخن را به قدری تکرار فرمودند که صحابه گفتند: کاش سکوت میفرمودند و اینقدر خود را به زحمت نمیانداختند.[8]
عَنْ خُرَيمِ بْنِ فَاتِكِ، قَالَ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وسلم) صَلَاةَ الصُّبْحِ ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَامَ قَائِمًا، فَقَالَ: «عُدِلَتْ شَهَادَةُ النُّورِ بِالْإِشْرَاكِ بِاللَّهِ» ثلاث مِرَارٍ، ثُمَّ قَرَأ «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الرُّور حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ»؛ «حضرت خریم بن فاتک (رضی الله عنه) میفرمایند که روزی پیامبر (صلی الله علیه وسلم) نماز صبح را خواندند چون از نماز فارغ شدند ایستادند و فرمودند: گواهی دروغ با شرک با خداوند برابر هست سه مرتبه این مطلب را تکرار کردند و سپس آیه سوره حج را خواندند: بپرهیزید از پلیدی بتها و بپرهیزید از قول دروغ فقط خدای یگانه را بپرستید و کسی را با او شریک نکنید.»[9]
سوگند خوردن بیجا و بیمورد خود امری ناپسند است، چرا که با استفاده از سوگند، نام مقدس الهی را به کاری ناشایست میکشانیم. بنابراین، هنگامی که با دروغ گفتن قسم میخوریم، نه تنها نام الهی را به سبکی میگیریم بلکه بزرگترین بیاحترامی را نسبت به خداوند مرتکب میشویم.
پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرمایند: «لا يقتطع احد مالا بيمين، إلا لقي الله وهو اجذم»، «هیچ کسی نیست که مالی را با قسم دروغ به دست آورد، مگر آنکه خداوند را ملاقات کند، در حالی که مبتلا به بیماری جذام است».[10] انسان باید در هر شرایطی به راستی پایبند باشد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرمایند: «تَحَرُّوا الصِّدْقَ وَإِنْ رَأَيْتُمْ فِيهِ الْهَلَاكَ فَإِنَّ فِيهِ النَّجَاةَ»، «به دنبال راستی باشید، حتی اگر فکر کنید که در آن هلاکت است، زیرا در واقع در آن نجات و رستگاری نهفته است»[11]
ادامه دارد…
[1] ـ بوستان باب هفتم.
[2] ـ سوره حجرات/ آیه:۱۲.
[3] ـ المجالسة و جواهر العلم «باب الجزء السادس و العشرون» حدیث رقم:۳۶۴۱.
[4] ـ رساله قشیریه/ ص۲۳۶.
[5] ـ سنن ابی داود »باب فى الغيبة» حديث رقم: ۴۸۷۸.
[6] ـ ابن ابى الدنيا در الصمت حدیث رقم: ۳۲۱.
[7] ـ رساله قشیریه/ ص ۱۷۸.
[8] ـ صحیح بخاری «یای ما قیل فی الشهادة الزور» حدیث رقم: ۲۶۵۴.
[9] ـ سنن ابی داود «باب فى قول شهادة الزور» حدیث رقم: ۳۵۹۹.
[10] ـ سنن ابی داود «باب فيمن حلف يميناً ليقتطع بها مالاً لأحد» حدیث رقم: ۳۲۴۴.
[11] ـ ابن ابى الدنيا الصمت حديث رقم: ۲۳۵. جامع الصغير حديث رقم: ۳۲۳۸.