نویسنده: ابوعائشه
نشنالیزم (بخش هفدهم)
پیشدرآمد:
پدیدههای غربی، روزبهروز در کشورهای اسلامی در حال رشد و ترقی بود. این رشد میتوانست علل مختلفی داشته باشد؛ اما مهمترین دلیل آن، گسترش سیطرۀ کشورهای غربی بر جهان اسلام و ایجاد پدیدههایی همچون نشنالیزم بود. استعمارگران غربی، با مشاهدۀ توانایی خلافت عثمانی در حفظ اتحاد و جلوگیری از تفرق میان مسلمانان، تلاش کردند از درون این امپراتوری را دچار اختلاف و بحران سازند. آنها با استفاده از دستنشاندههای خود، افکاری را نشر دادند که باعث ایجاد اختلاف و جدال میان مسلمانان میشد.
در این بخش از تحقیق، به بررسی پیدایش نشنالیزم در ترکیه، عوامل ظهور و فروپاشی خلافت عثمانی و پیامدهای آن خواهیم پرداخت.
پیدایش نشنالیزم در دولت عثمانی
عثمانیها، پس از ظهور اسلام، بزرگترین و نیرومندترین دولت اسلامی را بنیان نهادند که به دولت علیّۀ عثمانی شناخته شد. این امپراتوری، در دوران شکوفایی خود، از دروازههای وین تا تنگۀ بابالمندب و از قفقاز تا شمال آفریقا و کنارههای اقیانوس اطلس امتداد داشت.
این دولت بزرگ، قومیتها، طوایف و مذاهب دینی مختلف را در بر میگرفت و توانسته بود با ایجاد امنیت و آرامش، همزیستی مسالمتآمیز را میان آنان برقرار سازد. با این حال، دخالتهای کشورهای اروپایی و تحریک آتش ملیگرایی، گاهی به اختلافات و حتی جنگهای خونین میان ملتهای تحت سلطۀ عثمانی منجر میشد. این اختلافات، پیامدهای طولانیمدتی داشت که هنوز نیز بر روابط ترکها و عربها سایه افکنده است.[1]
یکی از جریانهای مهم که در اوایل قرن بیستم در دولت عثمانی شکل گرفت، مکتب پانترکیزم بود. این جریان، به اختلاف میان اعراب و ترکها دامن زد و در نهایت، فروپاشی امپراتوری عثمانی را تسریع کرد. پس از جنگ جهانی اول، با پیمان ترک مخاصمۀ مودروس در نوامبر ۱۹۱۸ میلادی و سپس با اقدامات جنبش ملی ترک در سال ۱۹۱۹ برای جدایی از ساکنان غیرترک امپراتوری سابق، ایدۀ ایجاد دولت غیردینی در ترکیه مطرح شد. سرانجام، در اول مارس ۱۹۲۴ میلادی، با لغو خلافت عثمانی توسط مجلس ترکیه، اندیشۀ پاناسلامیسم و تلاش برای گردآوری مسلمانان تحت لوای یک دولت به پایان رسید.[2]
با ورود نشنالیزم به ترکیه، ایدۀ برتری ترکان بر دیگر ملتها و مکتبهای «پانترکیزم» و «پانتورانیزم» جایگزین وحدت اسلامی شد. این جریان که متأثر از حرکتهای ملیگرایی اروپایی بود، در حقیقت، بازگشتی به افکار چنگیزخان و پیروان او و جدا شدن از اسلام و وحدت جهان اسلام را دنبال میکرد.[3]
حرکت ملیگرایی در ترکیه، در نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی و اوایل قرن بیستم، همزمان با سایر حرکتهای ملیگرایی در اروپا، آغاز شد و به تدریج، به یکی از عوامل اصلی فروپاشی امپراتوری عثمانی تبدیل شد.[4]
عوامل به وجود آمدن ملیگرایی در دولت عثمانی
با بررسی تاریخ و منابع معتبر، میتوان دریافت که پدید آمدن نشنالیزم در دولت عثمانی، افزون بر عوامل داخلی، به تحریکات خارجی نیز وابسته بود. در این میان، نقش یهودیان، مسیحیان و همپیمانان آنان برجسته است. آنان بهویژه تلاش کردند از طریق افکار ملیگرایی، دولت عثمانی را که حامی اسلام و اتحاد مسلمانان بود، تضعیف کنند. در ادامه، برخی از این عوامل بهویژه نقش یهودیان و مسیحیان در این روند، بررسی میشود:
۱. دست داشتن یهود و نصارا
یهودیان، دولت عثمانی را بهعنوان نماد خلافت اسلامی و مانعی در برابر طمعهای خود، از جمله اشغال فلسطین، میدیدند. آنان با طرحریزی توطئههایی، به تضعیف این دژ مستحکم پرداختند.[5] برنارد لوئیس، خاورشناس مشهور، اذعان دارد که سه یهودی اروپایی از جملۀ عوامل اصلی الهامبخش ملیگرایی ترک بودند:
-
آتر لملی دیوید (۱۸۱۱-۱۸۳۲ میلادی): این یهودی انگلیسی که به ترکیه سفر کرده بود، در کتاب خود «بررسیهای مقدماتی»، تلاش کرد ثابت کند ترکها نژادی مستقل و برتر از اعراب و سایر ملتهای شرق هستند.
-
دیوید لئون کوهن: نویسندۀ فرانسوی یهودی که در کتابی در سال ۱۸۹۹ میلادی، برتری نژاد ترکها را تبلیغ کرد.
-
ارمینوس وامبری: خاورشناس یهودیتبار از مجارستان که آثار بسیاری در مورد ملیت ترک و زبان و ادبیات آنها منتشر کرد.[6]
دکتر علی محمد نقوی در کتاب «الإسلام والقومیة»، به تلاشهای این افراد در گسترش نشنالیزم در ترکیه اشاره کرده است.[7]
در واقع، هر یک از دعوتگران ملیگرایی ترکی و ملیگرایی عربی، بهطور کامل توسط مثلث مکار و پلید جهانی «یهود، ماسونی و بریتانیا» تسخیر شده بودند و به تعبیر دقیقتر، این دو گروه به وسیلۀ یهودهایی که در آن موقع، خطرناکترین نقشها را برای بهدست آوردن فلسطین و برپاساختن دولت اسرائیل، ایفا میکردند، تسخیر شده و در اختیارشان بودند.[8]
یکی از اهداف عمدۀ یهودیان از برانگیختن احساسات ملیگرایی، زمینهسازی برای اشغال فلسطین بوده است. در پی تماس نافرجام یهودیان با سلطان عبدالحمید برای واگذاری اراضی فلسطین به یهودیان مهاجر با انکار شدید سلطان مواجه شد، یهودیان به این نتیجه رسیدند که تنها راه تحقق رؤیای خود، برانداختن سلطان عبدالحمید و مثله کردن جهان اسلام و شکستن وحدت عرب و ترک است. در نتیجۀ توطئههای استعمار و صهیونیزم، نهضت ناسیونالیستی «ترکان جوان» ایجاد گردید که منجر به انقلاب ۱۹۰۸ میلادی و عزل سلطان عبدالحمید گردید.[9]
-
سرکار آمدن انجمن اتحاد و ترقی
زمانیکه این انجمن بعد از زوال حکمرانی سلطان عبدالحمید در ۲۷ نیسان (آپریل/ ثور) سال ۱۹۰۹میلادی، به حکمرانی رسید، نعرههای ملیگرایی تورانی ترکی را آغاز نمود. یکی از فیلسوفهای آنان خالده ادیب –یهودی- بود که بعدا به عنوان وزیر معارف تعیین شد و همچنان ضیاءگوک آلپ[10]، شاگرد یک یهودی به نام دورکایم بود.[11]
-
گسترش حرکتهای ملیگرایی و سستی دولت عثمانی