نویسنده: عبیدالله نیمروزی
سیرۀ علمی امام ترمذی رحمهالله (بخش پانزدهم)
دلایل منکرین حدیث و پاسخ به آنها:
دلیل اول: آیۀ «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ»؛ منکرین حدیث استدلال میکنند که طبق آیۀ «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ»، فهم قرآن بسیار آسان است، پس برای فهمیدن یا عمل به آن نیازی به تعلیم و توضیح کسی مانند پیامبر صلیاللهعلیهوسلم نیست. این آیه را به عنوان دلیلی بر کافی بودن قرآن بدون نیاز به سنت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم مطرح میکنند.
پاسخ: برای پاسخ به این استدلال باید گفت که قرآن کریم در حقیقت دو بخش دارد:
-
مضامین عمومی مانند ترغیب به تقوی، یادآوری قیامت، توصیه به توکل و انابت بهسوی خداوند، که از نظر فهم و عمل به آنها برای عموم مردم آسان است.
-
احکام و شرایع که نیازمند تفصیل و تبیین هستند. آیۀ «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا» در ارتباط با بخش اول از قرآن است، چرا که قید «لِلذِّكْرِ» به معنای تسهیل یادآوری و پندآموزی است و اگر هدف تسهیل فهم احکام پیچیده بود، این قید اضافه نمیشد. علاوه بر این، بهجای عبارت «فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ»، باید از عبارت «هَلْ مِن مُجْتَهِدٍ» یا «هَلْ مِن مُسْتَنبِطٍ» استفاده میشد تا به وضوح نشان دهد که مقصود استنباط و اجتهاد در احکام است. همچنین آیات متعدد قرآن مانند آیۀ «وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»، نشان میدهد که تبیین و توضیح قرآن از وظایف پیامبر صلیاللهعلیهوسلم است.
دلیل دوم: استدلال به آیات «بَيِّنَات»؛ منکرین حدیث استدلال میکنند که قرآن در برخی آیات خود از واژههای «بَيِّنَات» استفاده کرده است و این نشان میدهد که قرآن خود بهطور کامل واضح و قابل فهم است و نیازی به توضیح بیشتر ندارد.
پاسخ: این استدلال صحیح است اما باید دقت کرد که «بَيِّنَات» بهطور خاص در زمینههایی مانند عقاید دینی و اصولی مثل توحید، رسالت و معاد بهکار میرود. این مفاهیم از نظر عقلی و فطری برای اکثر انسانها قابل درک است و نیازی به تبیین بیشتری ندارند؛ اما در مورد احکام عملی و شرعی مانند جزییات نماز، روزه، زکات و…، قرآن نیاز به تبیین و تشریح دارد. بهویژه که در قرآن هیچ اشارهای به نحوۀ دقیق عبادات و جزئیات سایر احکام نشده است؛ بنابراین، لازم است که این احکام از طریق سنت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم توضیح داده شوند.
دلیل سوم: آیۀ «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ»؛ منکرین حدیث به آیۀ «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ» استناد میکنند و میگویند که این آیه بیان میکند که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم مانند سایر انسانها «بشر» است و بنابراین تنها قرآن متلو (کتابالله) واجبالاتباع است و ارشادات پیامبر صلیاللهعلیهوسلم واجبالعمل نیست.
پاسخ: این استدلال ناشی از جدا کردن آیه از سیاق آن است. این آیه در پاسخ به مشرکانی است که از پیامبر صلیاللهعلیهوسلم معجزه میخواستند و او را بهعنوان یک انسان عادی میدیدند. خداوند به پیامبر صلیاللهعلیهوسلم میفرماید که همانند دیگر انسانها بشر است، اما ویژگی منحصر بهفرد او دریافت وحی است؛ بنابراین، مقصود از «مِثْلُكُمْ» تنها اشاره به عدم توانایی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم در ارائۀ معجزات بدون مشیت الهی است، نه نفی حجیت سخنان او بهعنوان پیامبر. علاوه بر این، در همین آیه، بهطور ضمنی بر وحی بهعنوان ویژگی ممتاز پیامبر صلیاللهعلیهوسلم تأکید شده است که شامل وحی متلو (قرآن) و غیر متلو (سنت) میشود.
دلیل چهارم: عمل پیامبر صلیاللهعلیهوسلم و عتاب الهی؛ منکرین حدیث به وقایعی مانند گرفتن فدیه از أسرای بدر و سپس عتاب الهی نسبت به پیامبر صلیاللهعلیهوسلم استناد میکنند و میگویند که اینگونه موارد نشاندهندۀ این است که برخی تصمیمات پیامبر صلیاللهعلیهوسلم اشتباه بوده و خداوند به او تذکر داده است. ازاینرو، ممکن است در برخی موارد اعمال پیامبر صلیاللهعلیهوسلم قابل پیروی نباشد.
پاسخ: این استدلال نیازمند دقت بیشتر است. در این وقایع، پیامبر صلیاللهعلیهوسلم تصمیمگیری اجتهادی کرده است که بر اساس شرایط آن زمان درست بهنظر میرسیده است. با این حال، هنگامی که خداوند از طریق وحی به پیامبر صلیاللهعلیهوسلم تذکر داد، صحابه هیچگونه سرزنشی نسبت به او نکردند. این نشاندهندۀ این است که تمام صحابه از تصمیم پیامبر صلیاللهعلیهوسلم پیروی کردهاند، حتی اگر بعداً اصلاحاتی در آن تصمیمات بهوجود آمده باشد؛ بنابراین، این وقایع خود تأکید بر حجیت و مقام والای پیامبر صلیاللهعلیهوسلم دارند و نه انکار آن.
دلیل پنجم: منع پیامبر صلیاللهعلیهوسلم از «تابيز» نخلها؛ منکرین حدیث از واقعهای که در آن پیامبر صلیاللهعلیهوسلم از صحابه خواستند که از «تابيز» نخلهای خرما دست بردارند و در پی آن، نتیجۀ دلخواه حاصل نشد، استفاده میکنند و میگویند که در چنین مواردی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم بیان کردند: «أَنتُم أَعْلَمُ بِأُمُورِ دُنْيَاكُمْ»، به این معنا که در مسائل دنیوی از او پیروی نکنید.
پاسخ: در پاسخ به این استدلال باید گفت که ارشادات پیامبر صلیاللهعلیهوسلم دو نوع دارند:
-
ارشادات دینی که از سوی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم بهعنوان «رسول» و منبع وحی منتقل میشود.
-
ارشادات مشورتی که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم در امور دنیوی از جمله کشاورزی، تجارت و دیگر مسائل روزمره بهصورت مشورتی و بدون الزام به پیروی میدهند. عبارت «أَنتُم أَعْلَمُ بِأُمُورِ دُنْيَاكُمْ» نیز در این زمینه است و به این معناست که در مسائل دنیوی که نیاز به تخصص دارند، مسلمانان میتوانند نظر کارشناسان را بپذیرند؛ بنابراین، این نوع ارشاد، هیچ ارتباطی به مسائل دینی و فقهی ندارد که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم در آنها واجبالاتباع است.
در نهایت، استدلالات منکرین حدیث در مواجهه با دلایل قرآنی و عقلی رد میشوند و بهطور شفاف نشان میدهند که سخنان پیامبر صلیاللهعلیهوسلم بهعنوان مکمل و تبیینکنندۀ قرآن کریم و نیز حجت شرعی برای مسلمانان، دارای اعتبار و حجیت هستند.
ادامه دارد…