نویسنده: شکران احمدی
  1. عمل به شریعت اسلامی

عمل به شریعت و انجام فرایض الهی، اساس و زیربنای دین اسلام را تشکیل می‌دهد؛ زیرا اسلام، هم اعتقاد است و هم عمل. ثمرۀ ایمان تنها از طریق عمل تحقق می‌یابد. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»؛ (همانا من، الله هستم. خدایی جز من نیست. پس مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من برپا دار.)
این آیه تأکید می‌کند که یکتایی الله در الوهیت، مستلزم یگانگی در عبادت است. هم‌چنین خداوند نماز را به‌صورت ویژه ذکر کرده است، زیرا نماز برترین طاعت و مهم‌ترین عبادت در شریعت اسلامی است. این آیه نشان می‌دهد که معرفت الله، نخستین گام در پیمودن راه حق است و پس از توحید، هیچ فریضه‌ای بزرگ‌تر از نماز نیست.
احکام تکلیفی در شریعت اسلامی دارای مراتب مختلفی است:
  1. واجب عینی: اعمالی که بر هر فرد مسلمان واجب است، مانند نماز، روزۀ ماه رمضان و حج.
  2. واجب کفایی: اعمالی که اگر گروهی از مسلمانان آن را انجام دهند، تکلیف از دیگران ساقط می‌شود، مانند جهاد و نماز جنازه.
  3. اعمالی که به حفظ و ثبات دین کمک می‌کند: این اعمال از ضایع شدن دین جلوگیری می‌نمایند و موجب تقویت آن می‌شوند.
عمل به شریعت دو سطح دارد:
  1. حد ادنی (پایین‌ترین حد): این حد برای همه واجب و ترک آن حرام است که شامل انجام واجبات (مانند نماز و روزه) و اجتناب از منهیات (مانند شرک و گناه) می‌شود.
  2. حد اعلی (بالاترین حد): این حد شامل انجام مستحبات و ترک مکروهات است. عمل به این سطح، باعث تقرب بیشتر به الله و افزایش درجات در آخرت می‌شود.
  3. تطبیق شریعت اسلامی بر روی زمین: تطبیق شریعت اسلامی یکی از مهم‌ترین ابزارهای حفظ دین است، زیرا بقای شریعت بدون اجرای آن غیرممکن است. هدف اساسی شریعت اسلامی آن است که دین بر زمین جامۀ عمل بپوشد، تمام تصرفات و اعمال بشر تحت فرمان شریعت قرار گیرد، عدالت اجتماعی برقرار شود، حق به صاحبانش بازگردد و از ظلم و فساد جلوگیری به عمل آید.
خداوند متعال تحکیم و داوری بر اساس غیر شریعت اسلامی را ممنوع ساخته و از آن با واژۀ “طاغوت” یاد کرده است: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا»؛ (آیا ندیدی کسانی را که گمان می‌کنند به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده، ایمان دارند، اما می‌خواهند به طاغوت داوری کنند، درحالی‌که فرمان یافته‌اند به آن کفر ورزند؟ و شیطان می‌خواهد آنان را به گمراهی دور و درازی بکشاند.)
این آیه با زبانی انکاری بیان می‌کند که ایمان به کتاب‌های آسمانی و رجوع به داوری غیر شریعت الهی (طاغوت) با یکدیگر سازگار نیستند. طاغوت شامل کاهنان، حاکمان و هر مرجعی است که به غیر از کتاب و سنت حکم کند. برخی مفسران طاغوت را شیطان یا هرکس و هرچیزی می‌دانند که در مبارزه با اسلام از حد تجاوز می‌کند.
در آیه‌ای دیگر، خداوند متعال می‌فرماید: «وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ»؛ (و کسانی‌که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکنند، آنان خود کافرند.)
این حکم شامل تمامی کسانی است که مسئولیت حکم‌رانی در جامعۀ اسلامی را برعهده دارند، اما به کتاب و سنت عمل نمی‌کنند.
دیدگاه ابن‌عباس رضی‌الله‌عنه
از ابن‌عباس رضی‌الله‌عنه نقل شده است که فرمود: «هرکس منکر حکم کردن به آنچه الله نازل کرده باشد، کافر است؛ اما اگر کسی ایمان به آن داشته باشد ولی به آن عمل نکند، ظالم و فاسق خواهد بود.» هم‌چنین او بیان کرده که کفر ذکرشده در آیه لزوماً به معنای خروج از اسلام نیست، بلکه کفر، ظلم و فسق مراتب و درجاتی دارند که برخی از این درجات انسان را از دایرۀ اسلام خارج نمی‌کند.
اجرای شریعت اسلامی، عامل بقای دین و حفظ آن است. آشکار بودن شریعت در زندگی مردم، مانع از نفوذ هواهای نفسانی و اندیشه‌های گمراه‌کننده می‌شود و دروازۀ انحراف را می‌بندد. چنان‌که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «لا يؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يَكُونَ هَوَاهُ تَبَعًا لِمَا جِئْتُ بِهِ»؛ (هیچ‌یک از شما ایمان نمی‌آورد تا زمانی که خواهش نفس او تابع آن چیزی باشد که من آورده‌ام.)
  1. دعوت به دین: دعوت به دین، وظیفۀ اصلی پیامبران الهی بوده که پس از ختم نبوت به دوش علما نهاده شده است. این وظیفه، مسیری است که علما باید آن را طی کنند و در این راه، مشکلات و سختی‌ها را تحمل نمایند. در برابر اذیت و آزار مخالفان، صبر و بردباری پیشه کنند، زیرا قیام دین بدون جهاد، مبارزه، توضیح محاسن و احکام دین و پاسخ به شبهات امکان‌پذیر نیست.
دعوت، بزرگ‌ترین وسیلۀ حفظ دین است و بدون آن، دین از مسیر صحیح خود منحرف می‌شود. چنانکه الله متعال می‌فرماید: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»؛ (بگو: این است راه من؛ که من و پیروانم با بصیرت به‌سوی خدا دعوت می‌کنیم و خداوند پاک و منزه است و من از مشرکان نیستم.)
این آیه نشان می‌دهد که دعوت به دین باید با بصیرت، حجت آشکار و یقین انجام شود. دعوت‌گر باید به درستی پیام خویش ایمان داشته باشد و آن را با روشنی و برهان برای دیگران تبیین کند.
رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز در این زمینه فرموده‌اند: «بَلِّغُوا عَنِّي وَلَوْ آيَةً»؛ (پیام مرا حتی اگر یک آیه باشد، به مردم برسانید.)
  1. وسایل حفظ دین از ناحیۀ سلبی

حفظ دین از جنبۀ سلبی به معنای رد هر چیزی است که مخالف دین باشد، چه در گفتار و چه در کردار. این روش از مهم‌ترین ابزارهای حفظ دین است، زیرا بی‌تفاوتی در برابر اقوال باطل، عقاید فاسد، افکار انحرافی و مذاهب تخریبی، موجب از بین رفتن دین خواهد شد. از این رهگذر، امور نادرست وارد دین شده، حق و باطل در هم آمیخته می‌شوند و نسل‌ها از حقیقت دین فاصله می‌گیرند.
الله متعال دربارۀ کسانی‌که حقایق دین را کتمان می‌کنند، می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»؛ (کسانی‌که آنچه از دلایل روشن و هدایت نازل کرده‌ایم را پس از آنکه برای مردم در کتاب توضیح دادیم، پنهان می‌کنند، خداوند آنان را لعنت می‌کند و لعنت‌کنندگان نیز لعنت‌شان می‌کنند.)
کتمان حقایق دین، ظلم بزرگی است که علما و مسئولان جامعه در قبال آن مسئول‌اند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version