ابنسینا اولین فردی بود که بیماران را از طریق آزمایش بول و پسافکنده و نبض تداوی کرد. وی اولین فردی بود که آزمایش التهاب سحایا (مننژیت) را که در مورد پردههای موجود بر مغز و نخاع است، تجویز کرد.
وی اولین فردی بود که بیماری فلجی که بهسبب خارجی بهوجود بیاید را تشخیص داد و متفاوت دانست. او سکتۀ مغزی در نتیجۀ بالارفتن فشار خون را کشف و تجویز کرد.
وی اکتشافات مختلفی در زمینۀ التهاب پردههای مغز و راههای تداوی آن ارائه کرد. ابنسینا بسیاری از بیماریهای پوستی را تشخیص داد و توانست آنها را علاج و تداوی کند. او التهاب رئوی را از التهاب حاد مغزی (سرسام) جدا دانست.
ابنسینا توانست بین بیماری قولنج و بیماری کلیوی فرق قایل شود و برای هرکدام تداوی خاص تجویز بکند. او توانست حالات فیستولهای ادراری و تب نفاس و ناباروری را تشخیص و تجویز کند.
ابنسینا اولین فردی بود که موضوع دیانای را مطرح کرد و آن را به مرد نسبت داد. او اولین فردی بود که ثابت کرد که حواس بیرونی انسان مانند بینایی، شنوایی و چشایی مرکز آن مغز و دماغ انسان است و دلیل آورده است که اسباب درونی انسان تأثیر بر جسم انسان دارد.
داکتر عبدالله علی الدفاع مینویسد: «بسیاری از اندیشمندان غربی مدعی هستند که مسلمانان در زمینۀ علم کالبدشکافی نقش و تأثیری نداشتهاند و دلیل این گفتههای آنان این است که میگویند این علم از نظر شریعت اسلامی ناجایز است؛ اما هنگامیکه فقط نوآوری ابنسینا را در این زمینه بررسی میکنیم درمییابیم که وی توانسته است نوآوری جالینوس در زمینۀ کالبدشکافی را بهخوبی و به روش فنی شرح بدهد و بر آن تعلیق بنویسد، درحالیکه این کار را فقط کسی میتواند انجام بدهد که خودش کالبدشکافی را انجام داده باشد. همچنین ایشان در کتاب القانون، ابتکارات و نظریات طبی متفاوتی را ذکر کرده است که دلالت بر این دارد که ایشان به علم کالبدشکافی توجه ویژهای داشته است.»
امین خیرالله، نویسندۀ عرب در این زمینه نوشته است: «وقتی در سخنان ابنسینا در زمینۀ علم کالبدشکافی غور و فکر میکنیم، هیچ راهی نداریم جز اینکه اعتراف بکنیم که وی در علم کالبدشکافی عملاً استاد بوده است.»
تألیفات ابنسینا
علی ابنسینا نزدیک به 250 مقاله و کتاب، نوشته و تألیف کرده است. این تألیفات و مقالات نیز در زمینههای مختلفی از قبیل: طب، فلسفه، منطق و اخلاق بوده است. یکی از مشهورترین تألیفات وی، کتاب «القانون فی الطب» است که بهعنوان یک کتاب کامل و جامع محسوب میشود؛ زیرا در مورد فلسفۀ طب و بیماریها و ادویه نوشته شده است. این کتاب به زبانهای مختلف ترجمه و برگردان شده است و در پوهنتونها و دانشگاههای مختلف در نواحی مختلف جهان تدریس و تعلیم شده است.
این کتاب از پنج بخش تشکیل شده است که بخش اول آن حاوی تقسیم بیماریهای معروف در آن زمان است و اسباب این بیماریها نیز در این بخش ذکر شده است. بخش دوم، شامل بیان انواع داروها است همراه با ذکر اوصاف و آثار آنها بر امراض. از این توضیحات مشخص شد که هر بخش این کتاب حاوی نوع معینی از آموزهها و تعالیم است. این کتاب در قرن پانزدهم میلادی تا اوایل قرن شانزدهم به لغات مختلف لاتینی ترجمه و برگردان شده و در شهرهای میلان ایتالیا و در کشور بلجیم به چاپ رسیده است. همچنین این کتاب به زبان عبرانی نیز در قرنهای هفدهم تا نوزدهم میلادی ترجمه شده است و در فرانسه، آلمان و انگلیس نیز بهچاپ رسیده است. این کتاب در آموزشگاههای مهم طبی اروپا بهعنوان اساس و پایۀ علم طب بهحساب میآمده است.
ابنسینا پس از عمری کسب علم و دانش و کمک به جامعۀ اسلامی، در سال 428 هـ.ق. در شهر همدان که در ایران امروزی واقع است، وفات نمود.