همانطور که خداوند متعال در این جهان مادی به میوهها و گلها رنگها و بوهای مختلفی داده است (هر گلی رنگ و بویی دارد)، عبادت، اذکار و دعاهای مختلف نیز دارای خواص و برکات ویژهای هستند. خاصیت امتیازی درود شریف این است که کثرت آن با خلوص دل، وسیلهای برای جلب رحمت الهی، حصول شفقت و عنایت رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) و قرب روحانی ایشان میباشد.
يارب مدینه است این حرم کز خاکش آید بوی جان يا ساحت باغ ارم، یا عرضهی روض الجنان
اندکی بیندیشیم، اگر به آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) اطلاع داده شود که فلان بندهی خدا همواره برای شما و خانوادهتان دعا میکند و برای خود دعا نمیکند، بلکه این عمل محبوبترین مشغلهاش است، چه میزان محبت و خیرخواهی آن شخص در دل آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) ایجاد میشود؟ و سپس، هنگامی که در قیامت آن شخص با ایشان ملاقات کند و در محضرشان حضور یابد، آنحضرت با چه روحیهای با او برخورد خواهند کرد! این مثال نشان میدهد که هر کس با ایمان و اخلاص، به کثرت بر آنحضرت درود و سلام بفرستد، آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) با او چه نگاهی از محبت و عنایت خواهند داشت و در روز قیامت با او چگونه برخورد خواهند کرد. با توجه به مقام و محبوبیتی که رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) نزد خداوند متعال دارند، مشخص است که خداوند از آن بنده خود بسیار خوشنود شده و او را مورد لطف و کرم خویش قرار میدهد.
علامه ابن قیم جوزی (رحمت الله علیه) در کتاب «جلاء الافهام» مینویسد: «صلاة خداوند متعال بر بندهاش دو نوع است: ۱ـ عام ۲ـ خاص».
تعريف عام: درود خداوند بر بندگان مومن را درود عام مینامند چنانچه الله تعالی میفرماید: «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ»؛ ترجمه: «اوست خدایی که هم او وهم فرشتگانش بر شما بندگان رحمت میفرستد.»
دعای نبی مکرم اسلام، حضرت محمد (صلی الله علیه وسلم)، برای همه مؤمنان از جنس همان دعاست، مانند دعای «اللهم صل على آل أبى اوفى» که از زبان ایشان نقل شده است. همچنین در روایت دیگری آمده که زنی از رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) درخواست کرد تا برای او و همسرش دعای خیر کند و حضرت فرمودند: «صلَّی الله علیک و علی زوجک».
در مورد معنای درودی که خداوند بر پیامبران، به ویژه بر خاتم الانبیاء، حضرت محمد (صلی الله علیه وسلم) میفرستد، علماء نظرات مختلفی دارند:
نظر اول: برخی علماء مانند علامه اسماعیلی و علامه مبرده، درود را به معنی رحمت تفسیر کردهاند. آنها میگویند که درود خداوند برابر با رحمت اوست و درود فرشتگان به معنای دعا برای بندگان است. این تفسیر در میان بسیاری از علمای متأخرین شناخته شده است.
نظر دوم: برخی دیگر از علما، مانند ضحاک، درود خداوند را به معنای مغفرت تفسیر کردهاند. آنها معتقدند که درود خداوند همان عفو و بخشش اوست و درود فرشتگان دعا برای بندگان است.
با این حال، این دو نظر به دلایلی ضعیف تلقی میشوند:
دلیل اول: خداوند متعال در قرآن بین صلاة (درود) و رحمت خود تفاوت قائل شده است. به عنوان مثال، در آیه «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿۱۵۶﴾ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿۱۵۷﴾»، رحمت در کنار صلاة آمده و این نشان میدهد که رحمت و صلاة دو مقولهی متفاوت هستند.
دلیل دوم: صلاة (درود) خداوند مخصوص پیامبران، رسولان و بندگان مؤمن است، در حالی که رحمت خداوند شامل همه موجودات میشود. بنابراین، صلاة و رحمت دو مفهوم مترادف نیستند، اما رحمت میتواند از جمله نتایج و برکات صلاة باشد. پس کسانی که صلاة را به معنای رحمت تفسیر کردهاند، منظورشان بخشی از ثمرات و اهداف آن بوده است. این رویکرد در تفسیر بسیاری از کلمات آیات قرآنی دیده میشود، جایی که رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) برخی از کلمات قرآن را به بخشی از معانی آن تفسیر کردهاند. به عنوان مثال، تفسیر کلمهی «الریب» به شک، در حالی که شک تنها بخشی از ریب است، یا تفسیر «ما غفرت» به پوشاندن، که جزئی از مغفرت است، یا تفسیر رحمت به خواست خیر و احسان، که اراده احسان جزء لازم رحمت است.
دلیل سوم: در مورد جواز رحمت و ترحم بر مؤمنین اختلاف نظری وجود ندارد، اما در مورد جواز صلاة بر غیر انبیاء، نظرات علماء سلف و خلف متفاوت است.
دلیل چهارم: اگر صلاة به معنای رحمت بود، در اجابت امر خداوند، باید با عمل رحمت جایگزین میشد. اما افرادی که صلاة را واجب میدانند، این وجوب را با گفتن «اللهم ارحم محمداً و آل محمد» ساقط نمیکنند، زیرا صلاة و رحمت دو مقولهی مجزا هستند.
دلیل پنجم: هنگامی که فردی به دیگری رحم و مهربانی میکند، مثلاً به او غذا یا آب میدهد یا لباس میپوشاند، عموماً نمیگویند که فلانی بر او صلاة کرده است، بلکه میگویند که به او رحم کرده است.
دلیل ششم: انسان ممکن است نسبت به کسی که با او کینه یا دشمنی دارد احساس رحمت کند و در دل خود ترحم احساس کند، اما این به معنای این نیست که برای او صلاة و درود ارسال میکند.
دلیل هفتم: صلاة به زبان گفتاری نیاز دارد و به نوعی تعریف و تمجید از فردی است که صلاة برای او فرستاده میشود و به خوبیها، مناقب و یادگارهای او اشاره دارد.
در این زمینه، امام بخاری در صحیح بخاری از ابی العالیه نقل میکند که ایشان گفتهاند: «صلاة و درود خداوند بر پیامبرش، تعریف و تمجید خداوند از پیامبر در نزد فرشتگان است.»
ابو عالیه (رحمه الله) میفرمایند: «صلاة خداوند همان تعریفش است بر رسولش و صلاة ملائکه بر آن-حضرت (صلی الله علیه وسلم) به معنی دعا است.
دلیل هشتم: اینکه خداوند سبحان بین صلاة خودش و بين صلوة ملائکه فرق قرار داده و هر دو را در یک فعل جمع کرده است. پس فرموده است: «إِنَّ الله وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ…» و درست نیست که این صلاة همان رحمت باشد بلکه این تعریف و ثناء خداوند و ملائکه بر آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) میباشد. و گفته نشود که صلاة لفظ مشترکی است و استعمال آن در هر دو معنا درست است.
دلیل نهم: الله تعالى بعد از خبر دادن به اینکه خودش و ملائکهاش بر آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) صلاة میفرستند مسلمین را هم به گفتن صلاة و درود امر میکند. معنا اینست که وقتی خداوند متعال و ملائکهاش بر آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) صلاة و درود میفرستند، شما هم بر ایشان درود بفرستید. بلکه بر شما بیشتر لازم است که بر آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) درود بفرستید؛ زیرا که به برکت رسالت ایشان شرف و عزت دنیا و آخرت به شما رسیده است.