نویسنده: عبدالحمید گرگیج
کثرت‌گرایی دینی، که با عنوان پلورالیزم دینی نیز شناخته می‌شود، بر این باور است که تمامی ادیان و مذاهب موجود برای پیروان خود معتبر هستند و هر فرد آزاد است که به دین خود بپردازد. این دیدگاه معتقد است که تمامی این ادیان و مذاهب می‌توانند انسان‌ها را به رستگاری برسانند و هیچ فرد گمراهی وجود ندارد که نتواند به بهشت دست یابد. با این حال، برخی از منتقدان، از جمله علامه عبدالله احمدیان در کتاب «کلام جدید»، این دیدگاه را به چالش کشیده‌اند. آن‌ها استدلال می‌کنند که کثرت‌گرایی دینی می‌تواند افرادی را که با آموزه‌های اسلام و جهان‌شمولی آن آشنایی ندارند، فریب دهد و آن‌ها را به سوی خود جلب کند.
این منتقدان بیان می‌کنند که در جهان اسلام، برخی به دنبال شهرت و بدون درک مفهوم واقعی دین، به تبلیغ و پیروی از این مکتب پرداخته‌اند. افرادی که اعتماد به نفس کافی برای ارزش‌گذاری به دین و آیین خود نداشته‌اند، به سوی ایده‌های پلورالیستی به ظاهر روشن‌فکرانه و جدید روی آورده‌اند.
 در نتیجه، اشخاصی همچون محمد آرکون، فضل الرحمن، نصر حامد أبوزيد، عبدالکریم سروش و دیگران، این افکار را در میان ملت‌های مسلمان ترویج داده و مانند سمی به افکار امت اسلامی تزریق کرده‌اند.
طبق دیدگاه منتقدان، پلورالیزم دینی مستلزم آن است که انسان، ارسال پیامبران و کتاب‌های آسمانی را انکار کند یا حداقل بر این باور باشد که آمدن پیامبران و هشدار و بشارت دادن آن‌ها به مردم برخلاف حکمت است. این استدلال بر این پایه قرار دارد که اگر تمام ادیان و تفکرات موجود برحق باشند، دیگر نیازی به وحی، پیام‌های آسمانی و هشدارها و بشارت‌های پیامبران نیست.
 به همین خاطر است که کسی همچون «عبدالکریم سروش» که از مبلغان دو آتشه­ی پلورالیزم دینی است، برای تأیید و تصدیق مکتب خود پا را فراتر نهاده و می­گوید: «قرآن وحی و کلام الهی نیست؛ بلکه حاصل أفكار شاعر گونه­ی محمد (صلی الله علیه وسلم) است.» و برای و تأیید و تشریح هر چه بیشتر این افكارش، مقالات وكتبى تحت تأكيد عنوان «بسط تجربه­ی نبوی» و «محمد راوی رؤیای رسولانه» و … نوشته است. او در بخشی از کتابش (بسط تجربه­ی نبوی) این چنین می­گوید: «چون وحی، تجربه­ی دینی است و تجربه­ی دینی درباره‌ی دیگر انسان­ها نیز روی می­دهد، پس تجارب دینی دیگران نیز به غنای دین می­افزاید و با گذشت زمان، دین بسط و گسترش می­یابد؛ از این­رو، تجربه­های دینی عارفان، مکمّل و بسط دهنده­ی تجربه­ی دینی پیامبر است و در نتیجه دین خدا رفته رفته پخته­تر می­گردد. این بسط و گسترش نه در معرفت دینی بلکه در خود دین و شریعت صورت می­گیرد.»
اودر مقاله­ی «محمد راوی رؤیای رسولانه»، مدعی می­شود که: «قرآن کلام خدا نبوده و از جانب خدا هیچ خطابی به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) نشده است، بلکه قرآن از درون پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و از حال و احوال سلوک عارفانه­ی او همچون شعر شاعران نشئت گرفته است. سروش در این مقاله­اش اینگونه می­گوید: «محمد (صلی الله علیه وسلم) راوی نیست، یعنی مخاطب و مخبر نیست. چنان نیست که مخاطب آواهایی قرار گرفته باشد و در گوش باطنش سخنانی را خوانده باشند و فرمان به ابلاغ آن داده باشند، بلکه محمد (صلی الله علیه وسلم) روایت‌گر تجارب و ناظر مناظری است که خود دیده است و فرقی است عظیم میان ناظر راوی و مخاطب خبر. به او نگفته­اند برو و به مردم بگو خدا یکی است بل او خدا را به صفت وحدت خود دیده و شهود کرده و روایتش از این مشاهده را با ما به زبان خود باز می­گوید. به او نگفته­اند برو و به مردم بگو خدا و فرشتگان و دانایان بر وحدانیت خدا گواهی می­دهند بل او گواهی خدا و فرشتگان و دانایان را خود دیده وشنیده، و اینک راوی آن است. به او نگفته­اند برو و به مردم بگو که رستاخیزی هست و میزانی و دوزخی و بوستانی و حشر خلایق و نشر کتب، بل وی به نفسه و بعینه ناظر و راوی آن مناظر بوده است. بهشتیان را در حال مبادله­ی جام­های شراب و دوزخیان را در حال ریزش پوست­های سوخته و رویش پوست­های نو دیده است. به او خبر نداده­اند که همه چیز تسبیح خدا می­کند، بل او خود شاهد و شنونده­ی تسبیح آن­ها بوده است و قس على هذا. این تصور که فرشته‌ای آیات را به قلب محمد (صلی الله علیه وسلم) نازل می‌کرده است، همانطور که در قرآن آمده است: «قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ الله مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدًى وَ بُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ»، و پیامبر (صلی الله علیه وسلم) آن‌ها را برای دیگران بازگو می‌کرده است، باید با این نگرش جایگزین شود که محمد (صلی الله علیه وسلم) تنها گزارشگری بوده که شاهد وقایع بوده و آن‌ها را روایت می‌کرده است. به جای اینکه در قرآن الله گوینده و محمد (صلی الله علیه وسلم) شنونده باشد، اکنون این تصور مطرح می‌شود که محمد (صلی الله علیه وسلم) ناظر و راوی است. دیگر خبری از خطاب، مخاطب، اخبار، مخبر، متکلم و کلام نیست، بلکه همه چیز در حوزه نظارت و روایت قرار می‌گیرد. نه آن سری که پیشتر انتظار می‌رفت، بلکه این سری که اکنون بیان می‌شود! و البته، همه‌چیز با عین الله و با اذن الله است.» سبحان الله العظیم، این شخص چه جرأتی در انکار بدیهیات و ضروریات دین دارد!
اوضاع به جایی رسیده است که برخی از پیروان جریان انحرافی و کفرآمیز پلورالیزم دینی، که امروزه در میان جامعه‌ی مسلمانان زندگی می‌کنند و ادعای اسلام‌داری دارند، صراحتاً اظهار می‌کنند که بشر امروز به مرحله‌ای از تکامل و بلوغ عقلانی رسیده که دیگر به دین، وحی و کتاب آسمانی نیازمند نیست. آنان معتقدند که انسان می‌تواند خود تصمیم‌گیری کند و مسیر زندگی‌اش را مشخص نماید.
پلورالیزم را می‌توان به معنای پذیرش تنوع تعبیر کرد، که این تنوع می‌تواند درون دینی (در میان مسلمانان و در تعامل بین فرقه‌های مختلف اسلامی) یا برون دینی باشد. دگرپذیری درون دینی به این معناست که گروه‌های گوناگون اسلامی در درون دین اسلام، نسبت به یکدیگر تساهل و تسامح داشته باشند. هریک از این گروه‌ها نقاط قوت و ضعفی دارند، و با وجود اختلافات، باید به بهترین شکل با یکدیگر تعامل کنند؛ البته این گروه‌ها نباید یکدیگر را فریب دهند و صرفاً در ظاهر با هم ارتباط خوبی داشته باشند. در صورت مشاهده خطا و ضعف در یکدیگر، باید به نحو مؤدبانه تذکر دهند و همواره به سوی نیکی و امر به معروف و نهی از منکر سوق دهند.
از خداوند متعال استواری و صداقت در کردار، گفتار و نیات را خواهانم؛ زیرا هر تلاش و کوششی بدون یاری او بی‌ثمر و ناکام باقی می‌ماند.
وصلى الله على سیدنا و شفیعنا محمد و على آله و صحبه و سلم.
نسأل الله العافية وحسن الختام. آمین.

منابع و مآخذ

۱ـ قرآن‌کریم
۲ـ علامه عبدالله احمدیان/کلام جدید.
۳ـ آداب الشافعي و مناقبه/ لابن أبى حاتم.
۴ـ تورانی، علی، پلورالیزم دینی و چالش‌ها، تهران، نشر مرشد، ۱۳۸۱.
۵ـ بررسى تطور تثلیث در ادیان و ورود آن در مسیحیت/ حسین حسن مجتبی.
۶ـ سروش، عبدالکریم، صراط‌های مستقیم، تهران، نشر صراط، ۱۳۷۷.
۷ـ سیر حکمت در اروپا/ فلسفه کانت.
۸ـ غرویان، محسن، پلورالیزم دینی و استبداد روحانیت، نشر یمین، ۱۳۷۶.
۹ـ حسین‌زاده، محمد، مبانی معرفت دینی.
۱۰ـ نقد وبررسی مکتب پلورالیزم دینی/ ماموستا بهروز عزیزی.
۱۱ـ مک لنن، گرگور، پلورالیزم، ترجمه: جهانگیر معینی، تهران، نشر آشیان، ۱۳۸۱.
۱۲ـ نبویان، سیدمحمود، پلورالیزم، تهران،‌ اندیشه‌ی معاصر، ۱۳۸۱.
۱۳ـ نامه فرهنگ، ش۲۴.
۱۴ـ فرهنگ کامل انگلیسی-فارسی.
۱۵ـ حسینی، سیدحسن، مباحث پلورالیزم دینی.
بخش قبلی | پایان
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version