نویسنده: عبدالحمید گرگیج

پلورالیزم

در اسلام، وحی الهی به صورت معصومانه و بدون دخل و تصرف به دست بشر رسیده است. این وحی، که در قالب قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) ارائه شده، بدون هیچ گونه افزودگی یا کاستی از سوی رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) به ما رسیده است. اسلام خود را به عنوان راهنمای بشریت و تنها دین حقیقی که توسط خداوند پذیرفته شده است، معرفی می‌کند. بنابراین، تجربه دینی فردی، بر حقانیت اسلام تأثیری ندارد و نمی‌تواند از اصالت این دین بکاهد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى ﴿۳﴾ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى ﴿۴﴾؛ پیامبر از سر هوس سخن نمی‌گوید، آنچه از او شنیده می‌شود جز وحی الهی که به او وحی می‌شود نیست.» خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛ پس به آنچه به تو وحی شده است محکم چنگ زن، که تو بر صراط مستقیمی.» همان صراط مستقیمی که مسلمانان در هر نماز با زبان حال می‌گویند: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ؛ ما را به راه راست هدایت کن.» در اسلام، تنها بر تدین و روحانیت تأکید نمی‌شود، بلکه بر اعتقادات پاک و انجام اعمال صالح نیز تأکید فراوانی وجود دارد. قرآن کریم در این مورد می‌فرماید: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطِّيبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ؛ سخنان پاک و اعتقادات نیکو به سوی خداوند بالا می‌رود و عمل صالح آن را بالاتر می‌برد.»
به یقین و بدون هیچ ظن و گمانی می‌توان اظهار نمود که ریشه¬ی تمامی مذاهب فکری معاصر در جهان غرب، هم‌چون نظریه‌ی داروین، مارکس، دموکراسی، پلورالیزم و … که از غرب به سایر جوامع صادر می‌شوند و امروزه در میان افراد به اصطلاح روشن‌فکر و متفکر و نواندیش! رایجند، تماماً بر گرفته از آثار فلاسفه‌ی یونان باستان است. یعنی تمام مذاهب فکری عصر جدید در یونان باستان موجود بوده‌اند. فقط ممکن است نام و شکل و شمائل بیان آن‌ها با آن‌چه اکنون وجود دارد مقداری متفاوت بوده باشد. یعنی تمامی این افکار که امروزه به نشانه‌ی روشن‌فکری و متجدد بودن رواج یافته است، تماماً ناشی از رجوع و بازگشت به افکار قرن‌ها پیش است و جالب این است که این أفراد روشن‌فکرنما به مسلمانان لقب متحجر و رجعی بودن را اطلاق می‌نمایند در حالی‌که خود آن‌ها با رجوع به افکار پوسیده و منحط و بی‌اساس قرن‌ها پیش از متحجرترین و متعصب‌ترین افراد دنیا می‌باشند، هر چند که خود از این وضع‌شان بی‌خبرند.
در دنیای معاصر، با وجود پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیکی قابل توجه، انسان‌ها از نظر اخلاقی، انسانی و دینی با چالش‌هایی مواجه هستند که به نظر می‌رسد موجب ناامیدی و سرگردانی آن‌ها شده است. در این میان، برخی افراد به قدرت عقل و خرد انسانی به عنوان منبع تصمیم‌گیری و راهنمایی تکیه کرده‌اند، که این امر ممکن است به کم‌رنگ شدن نقش وحی و معنویت در زندگی آن‌ها منجر شده باشد.
در پاسخ به سؤال در مورد علت احیای مکتب پلورالیزم و گسترش آن در غرب، تاریخ اروپا شاهد جنگ‌ها و درگیری‌های داخلی بین مسیحیان بوده است که به کشته شدن میلیون‌ها نفر منجر شده است. پس از جنگ جهانی دوم، با افزایش مهاجرت افراد از آسیا و آفریقا به اروپا، تنوع فرهنگی و مذهبی در این قاره افزایش یافت. این تنوع جدید در افکار، عقاید، ملیت‌ها و نژادها، به بروز اختلافات و نزاعات اجتماعی در اروپا دامن زد.
در پاسخ به این چالش‌های اجتماعی، برخی متفکران اروپایی، از جمله ایمانوئل کانت، به دنبال راه‌حل‌هایی بودند تا از طریق فلسفه و اندیشه‌هایی که ریشه در فلسفه‌ی یونان باستان دارند، به حل این مشکلات بپردازند. کانت بر این باور بود که حقایق مطلق قابل درک نیستند و تنها ذهنیت انسان است که حقایق را می‌سازد، بنابراین هر فردی از دیدگاه خود بر حق است و هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد.
این نظریه ممکن است برخی از مبانی پلورالیزم را شکل دهد، که در آن تأکید بر احترام متقابل و پذیرش تنوع فرهنگی و مذهبی است. پلورالیزم به دنبال ایجاد جامعه‌ای است که در آن افراد با وجود تفاوت‌هایشان می‌توانند در کنار هم و با صلح و همزیستی زندگی کنند.
پلورالیزم، که ریشه در واژه‌ی یونانی به معنای قبول کثرت و تعدد دارد، در زمینه‌های مختلفی از جمله دین، فرهنگ، سیاست، اخلاق و اقتصاد قابل بحث است. در زبان انگلیسی، «ism» به معنای مکتب و «plural» به معنای متعدد است؛ بنابراین، پلورالیزم به کثرت‌گرایی یا آیین کثرت اشاره دارد. این مکتب بر این باور است که هیچ یک از ایده‌ها، مکاتب یا دیدگاه‌ها به تنهایی بر حق نیستند، بلکه همه می‌توانند حق باشند.
پلورالیزم دینی یکی از انواع مهم پلورالیزم است که به کثرت‌گرایی در زمینهی دین اشاره دارد. این دیدگاه بیان می‌کند که تمام ادیان و مکاتب موجود در دنیا حق هستند و هر یک از آن‌ها می‌تواند انسان را به سعادت دنیوی و اخروی برساند.
جان هیک، کشیش و فیلسوف دین‌شناس مسیحی، یکی از پیشگامان پلورالیزم دینی در دنیای معاصر به شمار می‌رود. جان هیک، متولد ۲۰ ژانویه ۱۹۲۲ در یورکشایر، انگلیس است. او مکتب عندیه و سوفسطایی‌ها را باززنده کرد و آن را تحت عنوان پلورالیزم معرفی نمود. هیک و دیگر فیلسوفانی که از منهج وحی دوری جستند، به دنبال راه‌حلی برای مشکلات جامعه‌ی بشری بودند و مکتبی را احیا یا ابداع کردند که به نظر برخی از منتقدان، خود می‌تواند به یکی از بزرگ‌ترین دردها و مرض‌ها برای جامعه‌ی بشریت تبدیل شود. این انتقاد بر اساس این فرض استوار است که پلورالیزم ممکن است به عدم وجود استانداردهای مشترک و نسبیت‌گرایی مفرط منجر شود که می‌تواند به تضعیف ارزش‌های مشترک و هویت جمعی بی‌انجامد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version