رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) زنا را بعد از شرک بزرگترین گناه برشمردند، آنجا که میفرمایند: «ما من ذنب بعد الشرک اعظم عند الله من نطفة وضعها فی رحم لا یحل له»؛ «پس از شرک هیچ گناهی نزد الله سختتر از نطفهای نیست که مرد در رحم حرامی میگذارد.»
در حدیث دیگری آنحضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند: «یا معشر المسلمین ایاکم و الزنا فان فیه ست خصال، ثلاث فی الدنیا و ثلاث فی الاخرة، فاما التی فی الدنیا: فذهاب البهاء و دوام الفقر و قصر العمر، و اما التی فی الاخرة: سخط الله و سوء الحساب و الخلود فی النار. ثم تلا رسولالله: «أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ»؛ «رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: ای مردم از عمل زنا بپرهیزید، زیرا در آن شش خصلت بد وجود دارد که سه تای آن در دنیا، و سهتای دیگر در روز قیامت است. اما آنهایی که مربوط به دنیا هستند عبارتند از: ۱-عمل زنا ارزش، نیکویی و ابهت انسان را از بین میبرد. ۲-برای انسان فقر و بیچارگی ببار میآورد. ۳-از عمر انسان میکاهد. و آنهایی که مربوط به روز قیامتاند: ۱-ناخوشنودی، خشم و غضب پروردگار. ۲-حساب و کتاب بد. ۳- عذاب دوزخ.»
این که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در این حدیث میفرمایند: «ارزش و نیکویی انسان را از بین میبرد». اشاره به یک حقیقت ملموس است که به راستی زنا شخص را از صفای نفس و جمال روح محروم میسازد، نفس و روحی که منبع آرامش و سعادت میباشند.
و این که میفرمایند: «زنا فقر و بیچارگی ببار میآورد». یعنی اشتغال به لذات حرام و خوشگذرانیهای نامشروع، موجب ضایع گردانیدن موهبتها و بخششها، و از بین بردن نیرو و توانایی است که در این راه مصرف میشوند؛ زیرا بعضی از اموال و داراییها هستند که رنجآور میباشند و انسان زانی و خرابکار را به سوی فقر و بیچارگی میکشانند.
و اما این گفته پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «زنا عمر را کاهش میدهد.» مراد این است که عمل زنا صحت و سلامتی شخص زناکار را از بین میبرد، و او را بهوسیلهی خوشگذرانیهایی که لذتهای حیوانی او را فراهم میسازند، به سوی سرگردانی و بیپروایی میکشاند، و وجودش را برای مبتلا شدن به بیماریهای سفلیس، قلب و سایر عوارض نابود کننده و مرگبار آماده میسازد.
همچنین از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روایت شده: «روی عن ابن عمر عن النبی قال: … و اذا ظهر الزنا ظهر الفقر و المسکنة»؛ «از حضرت عبدالله بن عمر (رضیاللهعنهما) روایت شده که آنحضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: … و هنگامی که زنا ظاهر شود، فقر و بیچارگی نیز ظهور میکند.»
«عن عبدالله بن مسعود عن النبی قال: ما ظهر فی قوم الربا و الزنا الا احلوا بانفسهم عقاب الله عزوجل»؛ «حضرت عبدالله بن مسعود (رضیاللهعنهما) در روایتی از آنحضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل میفرمایند: زنا و رباخواری در هیچ قومی ظهور نکردند مگر اینکه عذاب الهی را برای خودشان جایز قرار دادند و خود را مستحق آن کردند.»
عن ابن عباس (رضیاللهعنهما) قال قال رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «یا شباب قریش! احفظوا فروجکم، لا تزنوا، ألا من حفظ فرجه، فله الجنة»؛ «حضرت عبدالله بن عباس (رضیاللهعنهما) روایت میکند که: آنحضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «ای جوانان قریش! شرمگاهها خود را حفاظت کنید، مرتکب عمل زشت زنا نشوید، آگاه باشید کسی که شرمگاه خودش را حفاظت کند، بهشت برای اوست.»
عن سهل بن سعد (رضیاللهعنه) قال قال رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «من یضمن لی ما بین لحییه و ما بین رجلیه تضمنت له الجنة»؛ «هرکس برای من زبان و شرمگاهش را ضمانت کند، من بهشت را برایش ضمانت میکنم.»
باید توجه داشته باشیم که عمل زنا در ذات خود بسیار زشت است، اما قبیحتر و زشتتر از آن زنا با زن همسایه است. زیرا که همسایه از همسایهی خود انتظار دارد تا امنیت و آسایش او را فراهم سازد، و حیثیت و ناموسش را حفظ نماید، نه اینکه امنیت و آسایش را بهمزده و به ناموسش خیانت کند.
«عن عبدالله بن عمر قال: قال رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): الزانی بحلیلة جاره لا ینظرالله الیه یوم القیامه و لایزکیه و یقول: ادخل النار مع الداخلین»؛ «کسی که با زن همسایهاش زنا کند، خداوند متعال روز قیامت به سوی او نگاه رحمت نخواهد کرد و او را پاک نخواهد کرد، و به او خواهد گفت؛ همراه دیگران داخل جهنم شو.»
در مورد عذاب زناکاران در روز قیامت، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ماجرای خواب خویش را بیان کردند: «من و حضرت جبرئیل به تنوری رسیدیم که از قسمت بالا تنگ و از قسمت پایین گشاد بود و در آن سروصدایی شنیده میشد. هنگامی که من سرم را جلو بردم تا درون آن را نگاه کنم، دیدم که داخل تنور مردان و زنان لختی بودند و هنگامی که شعلهی آتش از تنور بیرون میآمد، فریادشان بیشتر میشد. از حضرت جبرئیل پرسیدم که اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: اینها مردان و زنان زناکار هستند و تا روز قیامت به این عذاب مبتلا خواهند بود.»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در این باره میفرمایند که زنا اقسام متعددی دارد، از جمله:
۱- نگاه کردن به حرام یعنی زنای چشم؛
۲- راه رفتن به طرف حرام یعنی زنای پا؛
۳- برداشتن و انجام دادن کار حرام یعنی زنای دست.
عمل پسندیده نزد شیطان
در روایتی آمده است که شیطان هر روز لشکرش را میفرستد و به آنها دستور میدهد و میگوید: «هرکسی که کار بهتری انجام دهد، بر سر او تاجی نهاده میشود.»
شاگرد اول میگوید: «من در میان زن و شوهری دعوا و اختلاف انداختم و زندگی آنان به طلاق کشیده شد.»
شیطان در جواب میگوید: «این کار مهمی نیست، چون آن مرد با زنی دیگر و آن زن با مرد دیگری ازدواج میکنند.»
شاگرد دوم میگوید: «من با زحمت بسیار میان دو برادر اختلاف انداختم و آنها دشمن هم شدند.»
شیطان در جواب میگوید: «تو نیز کار مهمی انجام ندادهای، چون به زودی میان آن دو صلح برقرار میشود.»
شاگرد خصوصی شیطان گفت: «من با نشان دادن باغ سبزی، شخصی را به زنا مبتلا کردم.»
شیطان گفت: «آفرین بر تو! حداقل تو کمی کار انجام دادهای و مستحق تاج هستی.» سپس تاج را بر سر شاگرد خصوصی میگذارد.
موضعگیری حضرت یوسف
با مطالعه سیرهی حضرت یوسف (علیهالسلام) که در قرآن نیز نقل شده است، بیشتر به مضرات زنا پی میبریم و همچنین به این نکته که بندگان خاص خداوند در هر حال از آن (زنا) دوری میکردند. وقتی عزیز مصر، یوسف را خریداری کرد و به همسرش سپرد، به او گفت در پذیرایی از یوسف کوتاهی نکند. زلیخا نیز در اجرای امر شوهرش از یوسف پذیرایی کرد، اما پس از مدتی مفتون حسن و جمال یوسف شد. بنابراین، خود را برای به دست آوردن یوسف آماده کرد و از هر وسیلهای برای جلب نظر او استفاده کرد. او توانست اسباب آن، از جمله آرایش خویش، تهیه مکان مناسب و موقعیت خوب را فراهم کند. سپس از حضرت یوسف برای انجام آن عمل دعوت کرد.
یوسف با آزمایشی سخت روبرو شد. از یک سو، ماهرخی همچون زلیخا که هم زیبایی داشت و هم شرافت خانوادگی، و دعوت او به انجام آن عمل در اتاق بسته و موقعیتی مناسب و ظاهراً خلوت و مطمئن از هر خطری، و از سوی دیگر، جوانی و تجرد یوسف که کانون احساسات و هیجانات جنسی است. خلاصه، موقعیتی چنین پیش آمد که قرآن مجید میفرماید: «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»؛ «و آن [بانو] كه وى در خانه اش بود، خواست از او (یوسف) كام گيرد و درها را [پياپى] چفت كرد و گفت بيا كه از آن توام. یوسف جواب داد: به خدا پناه میبرم، او خدای من است، مرا مقامی منزه و نیکو عطا کرده (چگونه خود را به ستم و عصیان آلوده کنم)، که هرگز ستمکاران رستگار نمیگردند.»
در این موقعیت، زمین و زمان منتظر بودند تا ببینند یوسف چه کاری میکند. یوسف با وجود اینکه همه چیز را درک میکرد، هم جوان بود و هم زیبا و از طرف زنی زیبا دعوت شده بود. حالا موقعیتی مناسب برای استفاده از زیباییها فراهم شده بود، موقعیتی که مردم با زحمت و سرمایه زیاد تلاش میکنند تا به دست آورند، برای یوسف خود به خود آماده شده بود و همه چیز به ارادهی او بستگی داشت. اما یوسف به همه خواهشات خویش پشت پا زد و فرمود: «پناه بر خدا! او که خدای من است، و مرا گرامی داشته است. بیگمان ستمکاران رستگار نمیگردند.»
سخن آخر:
مفاسد و زشتیهایی که در نتیجهی بیعفتی گریبان انسان را میگیرد، چنان زیاد است و تأثیرات شگرفی در جامعه میگذارد که هر عاقلی را به فکر جلوگیری از آن میاندازد. بیشک، تنها قوانین سخت و بازدارنده برای جلوگیری از چنین انحرافی کافی نخواهد بود، همچنان که قبلاً در مسیحیت و ملل دیگر مشاهده شده است. بلکه نیاز به قوانین جامع و مفصلی است که در کنار تدابیر بازدارنده و ارتقای معنویت، راههای مجاز استفاده از شهوت را در برابر انسان قرار دهد. راههایی که از هرگونه افراط و تفریط به دور بوده و با خواستههای بشر هماهنگ باشد. دین اسلام همین کار را کرده است. اسلام از متعادلترین و علمیترین راهها برای این منظور استفاده کرده و یکی از آن راهها ازدواج است. چنانکه دستور نکاح و تشویق به آن در قرآن مجید با این الفاظ بیان شده است: «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»؛ « مردان و زنان بیهمسر را همسر دهيد و همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را، اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بینياز میسازد، خداوند واسع و آگاه است.»
ایامى؛ جمع ایم است به معنای زن و یا مرد مجرد، چه زن و مردی که اصلاً ازدواج نکردهاند یا اینکه پس از ازدواج بار دیگر مجرد یا بیوه شدهاند.
مولانا اشرف علی تهانوی در تفسیر این آیه مینویسد: «آن انسانهایی آزاده که دارای همسر نیستند چه آنهایی که مجرد و دوشیزهاند یا آنهایی که پس از ازدواج بعلت فوت همسر یا طلاق، مجرد شدهاند و همچنین آن دسته از بردههایی که قادر به انجام مسئولیت زناشویی هستند، شرایط ازدواجشان را فراهم آورید.»
این آیه شریفه کل امت را مورد خطاب قرار داده و مسئولیت ازدواج جوانان را نه به خود افراد، بلکه بر کل جامعه و اولیاء قرار داده است. زیرا مضراتی که در نتیجهی بیبندوباری بهوجود میآید، کل امت را در بر میگیرد و منحصر به خود فرد نمیشود. همچنین، فواید و آرامشی که از ازدواج حاصل میشود، به کل جامعه بازمیگردد. بنابراین، اولیای امور باید برای جلوگیری از انحراف، زمینه ازدواج جوانان را فراهم کنند و شرایط سهل و آسانی را پیش روی آنها قرار دهند.