واقعیت این است که اسلام در زمانی قانون جامع خانواده را به جامعه ارائه کرد که کانون گرم خانواده از هم گسیخته و اهداف ازدواج از یادها رفته بود. در زندگی زناشویی آن آرامش و سکونی که لازمهی زندگی است، وجود نداشت. دیگر از روح تعاون و همدردی خبری نبود و آن محبت و رأفتی که دو خانواده را به هم پیوند میداد، وجود نداشت. جامعه به حدی تنزل کرده بود که کسی برای عفت و ناموس ارزشی قائل نبود.
زن در دین مبین اسلام:
در چنان اوضاع و احوالی بود که دین اسلام ظهور کرد و پرتو انوارش را به ظلمتکدههای جهل و خودپرستی تاباند. برای زن و تمام مظلومین، صبح سعادت دمید و فرصت عرض اندامی به مظلومین رسید و پدیدهی افراط و تفریط از بین رفت. اسلام انسانها را به نقطهی فطری اعتدال رساند. هر حقداری به حقش رسید و زن برای اولین بار فرصت مطالبهی حقوق خودش را یافت. اسلام در زمینه احقاق حقوق زن هیچگونه چشمپوشی را جایز ندانست و تمام سرچشمههای فساد را یکی پس از دیگری خشکاند. روابط زناشویی را قانونمند کرد، حقوق هر یک از زوجین را نهادینه ساخت، مرد را مسئولیتپذیر کرد و محیطی بسیار دلپذیر و خوشایند برای زن ایجاد کرد. زن را به جای لعنت، مظهر رحمت قرار داد. ترک نکاح و زندگی راهبانه را از بین برد و ازدواج را بسیار ضروری دانست. قرآن اولین اظهار در این زمینه را به این صورت اعلام کرد: «یٰا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِیرًا وَنِسَاءً»؛ « اى مردم! از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را [نیز ] از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیارى پراكنده كرد، پروا دارید. از خدایى كه به [نام] او از همدیگر درخواست میكنید پروا نمایید و زنهار از خویشاوندان مبرید كه خدا همواره بر شما نگهبان است.»
خلاصهاش این است که زن و مرد از یک اصل و سرچشمه هستند و هیچ دلیلی برای برتری یکی بر دیگری وجود ندارد. تفاوتی که میان آن دو وجود دارد فقط از نظر امیال جنسی است و بس. همچنین، در این آیه نظریه کسانی که روابط زناشویی را مایهی سقوط انسان از ارزشهای والای انسانی میدانستند و دوری از زن را تبلیغ میکردند، رد شده و تصریح شده که زن و مرد باید به ارتباط زناشویی با هم افتخار کنند و مرد باید در مورد حقوق زن از خدا بترسد.
عفت و ناموس سرمایهای عظیم و مهم است که هیچ ثروتی در دنیا نمیتواند با آن برابری کند. عفت آنقدر ارزش دارد که برای حفاظت از آن، مال و دنیا خرج شود، نه اینکه این سرمایه بزرگ برای به دست آوردن پول فروخته شود. چه کسی میتواند رضایت بدهد که مادر یا خواهر مسلمان بهجای زندگی با عزت و شرف، تبدیل به زن هرزهای شود و با ذلت و رسوایی زندگی کند؟ عفت و عزتش از دست برود تا در مقابل، پول بیارزش نصیبش گردد و با آن زندگی تحقیرآمیزش را ادامه دهد. طبیعی است که چنین چیزی را فقط کسی میپذیرد که حمیت و غیرتش را قبلاً از دست داده باشد.
اسلام آن رسومات جاهلیت را که شوهر، زنش را پیش مرد بیگانه برای به دست آوردن تخم نجیبزادگان میفرستاد یا نه نفر مرد بهصورت مشترک از یک زن استفاده میکردند و یا بهصورت موقت زن و مرد با هم رابطه داشتند و…، همه را نابود کرد. چنانکه در حدیث ام المومنین عایشه (رضی الله عنها) آمده است: «فلما بعث محمد بالحق هدم نکاح الجاهلیة الا نکاح الناس الیوم.» [2]
اسلام نه تنها رسومات جاهلی عرب را از بین برد، بلکه هر راهی را که از آن عفت و ناموس خدشه دار میشود و از آن مفاسد دیگر بهوجود میآید، از جمله اختلاط نسل، اختلاف و درگیری، از بین رفتن مروت و صله رحم، از بین رفتن آرامش و امنیت زندگی خانواده، همه را تحریم کرد و صراحتاً در قرآن مجید اعلام شد که «وَلَا تَقْرَبُوا الزَّنَا اِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَ سَاءَ سَبِیلا»؛ «و به زنا نزدیک نشوید که زنا گناه بسیار زشت و بدترین راه و شیوه است.»
قرآن به این اکتفا نکرد که بگوید زنا نکنید، بلکه فرمود: نزدیک زنا هم نروید؛ یعنی آن راههایی (دواعی زنا) که به زنا منجر میشوند را هم ترک کنید. اگر به الفاظ این آیهی شریفه دقت شود، در همین الفاظ مختصر و موجز اشارات لطیف و نکتههای عمیق وجود دارد. مثلاً، آن نفرتی را که فطرتاً نسبت به زنا وجود دارد با لفظ «فاحشه» بیان فرمود، و راههایی را که از آنها اختلاط نسل، اختلاف و درگیری، بداخلاقی و بیغیرتی و دهها مفاسد دیگر بهوجود میآید، به «ساء سبیلاً» تعبیر فرمود.
نصیحت آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به یک جوان:
امام احمد بن حنبل (رحمهالله)، در مسند خویش روایتی را از ابو امامه نقل کرده است که ایشان میفرماید: جوانی خدمت آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمد و تقاضا کرد؛ «یا رسولالله، به من اجازهی زنا بدهید.» اصحاب کرام از جسارت این جوان بسیار ناراحت شده و او را سرزنش کردند. اما آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با مهربانی به او فرمودند که نزدیک بیاید، و از او پرسیدند که آیا مادر دارد؟ گفت: «بله.»
آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پرسیدند: «آیا زنا را برای مادرت میپسندی؟»
جوان: «نه، یا رسولالله.»
آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «دیگران هم این کار را برای مادرشان نمیپسندند.»
آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «آیا زنا را برای دخترت میپسندی؟»
جوان: «نه، یا رسولالله.»
آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «آیا این کار را برای خواهرت تحمل میکنی؟»
جوان: «نه، یا رسولالله.»
آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «آیا برای همه خویشاوندانت چنین عملی را میپسندی؟»
جوان: «نه، یا رسولالله.»
آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «آیا میپسندی که چنین عملی با خالهات انجام بگیرد؟»
جوان: «خیر، یا رسولالله.»
آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «دیگران هم نمیپسندند. حالا آیا میتوانید زنی را پیدا کنید که دختر، مادر، خواهر، عمه و خاله کسی نباشد؟»
آنگاه آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دست مبارکشان را بر شانهاش گذاشتند و دعا فرمودند: «اللهم اغفر ذنبه و طهر قلبه و احصن فرجه».
راوی میگوید: «تأثیر دعای آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به حدی بود که او بعداً هرگز به فکر چنان عملی نیفتاد. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) چه نصیحت جالبی فرمودند: «آیا زنی وجود دارد که مادر، خواهر، یا عمه کسی نباشد؟» پس چگونه شخصی که چنین عملی را برای محارم خویش نمیخواهد، با محارم دیگران چنین عملی را انجام میدهد؟
آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برای تفهیم اهمیت عفت و تحریم زنا، وقتی که از زنان بر اسلام بیعت میگرفتند، در کنار مسائل دیگر، بر ترک زنا و پاسداری از عفت هم بیعت میگرفتند. چنانچه الفاظ آن بیعت در قرآن مجید ضبط شده است: «یا أَیهَا النَّبِی إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ یبَایعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا یشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَیئًا وَلَا یسْرِقْنَ وَلَا یزْنِینَ وَلَا یقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یفْتَرِینَهُ بَینَ أَیدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یعْصِینَكَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛ «ای پیامبر هنگامی كه زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت كنند كه چیزی را شریك خدا قرار ندهند، دزدی نكنند، آلودهی زنا نشوند، فرزندان خود را نكشند، تهمت و افترائی پیش دست و پای خود نیاورند، و در هیچ كار شایستهای مخالفت فرمان تو را نكنند، با آنها بیعت كن، و برای آنها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما كه خدا آمرزنده و مهربان است.»
زنا نه تنها خود عملی زشت است، بلکه سرچشمهی بسیاری از زشتیها نیز میباشد. وقتی در جامعهای زنا شیوع پیدا کند، اختلاف و خونریزی افزایش مییابد، جامعه از نظر معیارهای اخلاقی سقوط میکند، ابهت و عزت ملت از بین میرود، امنیت کشور به خطر میافتد و از نظر بهداشتی، جامعه با مشکلات زیادی مواجه میشود. بهویژه جوانان به بیماریهای خطرناک و مسری گرفتار میشوند و زندگی به کابوسی از مرگ مبدل میگردد. به خاطر همین مفاسد است که خداوند متعال، زنا را پس از قتل از بزرگترین گناهان دانسته است، گرچه مضرات و مفاسد زنا کمتر از قتل نیست.