مانند داشتن گمان نیک به الله متعال و به مؤمنان. در حدیث قدسی آمده است: «أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي»؛ «من نزد گمان بنده خود، در حق خود، هستم».
همچنین در حدیث شریف آمده است: «لَا يَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ إِلَّا وَهُوَ يُحْسِنُ بِاللهِ الظَّنَّ»؛ «هرگز یکی از شما نمیرد، مگر اینکه به الله گمان نیک داشته باشد».
۲- گمانی که ممنوع یا حرام است:
سوءظن نسبت به الله متعال، اهل صلاح و مسلمین که ظاهر حال آنها بازتابدهندهی نیکی و عدالتشان است، ناپسند و ممنوع است. اما همانطور که گفتیم، سوءظن نسبت به کسی که آشکارا مرتکب اعمال بد میشود یا خود را در موضع شک و تهمت قرار میدهد، حرام نیست.
از نظر خداوند متعال، بندگانی که به پروردگار مهربانشان بدگمان هستند، سزاوار عذابند. در قرآن کریم آمده است: «وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِالله ِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ الله ُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیراً»؛ «و تا مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که درباره خداوند بد اندیشند، عذاب کند. پیشامد بدروزگار بر آنان باد و خداوند بر آنها خشم گرفته و لعنت آورده و بر ایشان دوزخ را آماده ساخته و این، بد سرانجامی است».
بنا بر این آیه شریفه، این منافقان و مشرکان هستند که به خداوند گمان بد میبرند. خداوند درباره نتیجه بدگمانی بندگانش به او، در آیه دیگری فرموده است: «وَذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنْتُم بِرَبِّکُمْ أَرْدَاکُمْ فَأَصْبَحْتُم مِنَ الْخَاسِرِینَ»؛ «و این گمان بدی بود که درباره پروردگارتان داشتید و همان سبب هلاکت شما شد و سرانجام، از زیان کاران شدید.»
این آیه شریفه درباره گروهی از کافران است که گمان میکردند خداوند اعمال آنها را نمیبیند و سخنانشان را نمیشنود و همین بدگمانی به خداوند، سبب هلاکتشان شد.
۳- گمانی که مستحب است:
مانند گمان نیک داشتن به برادر مسلمان و گمان بد داشتن به کسی که ظاهر حالش نشاندهندهی فسق و فجور و شرارت است.
۴- گمان مباح:
همچون گمانه زدن در استنباط احکام شرعی یا استنتاج احکام فرعی عملی از راه اجتهاد، و عمل نمودن به گمان غالب در شکلیات و ظاهر نماز که مثلا سه رکعت خوانده است یا چهار رکعت.
۵- بدگمانیهای روا:
اگر چه در آموزههای دینی، اصل بر آن است که افراد جامعه به یکدیگر خوشگمان باشند، اما در برخی موارد ما را به بدگمانی و پرهیز از خوشگمانی نیز سفارش کرده است و این نیز به دلیل روح تعادلی است که در اسلام و احکام آن وجود دارد. منظور از روا یا حلال نیز آن بدگمانی است که آثار مثبت و شایسته درپی دارد.
الف) بدگمانی به نفس اماره:
بنابر آیههای قرآن، نفس آدمی همواره او را به بدی فرمان میدهد. پس روا و ضروری است که انسان به نفس امارهی خویشتن بدگمان باشد.
به تعبیر زیبای مولوی:
گر راستی ای خواهی آن سرو چمن دارد نفسْ ارچه که زاهد شد او راست نخواهد شد
ب) بدگمانی به دشمنان و منافقان:
دشمنان اسلام و منافقان، در هیچ دوره و شرایطی، از سست کردن پایههای اسلام و مبارزه با دین اسلام و احکام ارزشمند آن دست برنداشتهاند. در این گونه وضعیت بدگمانی به آنان، روا، ضروری و عامل پایداری دین و رشد و کمال جامعه اسلامی در برابر خطرها و توطئههای آنان است.
ج) بدگمانی در زمان فساد و فتنه:
اسلام پیروانش را هنگام چیره شدن فساد و فتنه، با نشان دادن راه کارهایی مناسب، از خطر سقوط و تباهی حفظ کرده است. از جملهی آن راهکارها، رفتار احتیاطآمیز با مردم و پرهیز از خوشگمانی به افراد جامعه است. بدگمانی در چنین شرایطی، انسان را از گرفتار آمدن در دام انسانهای فتنهانگیز باز میدارد.