جوانان خواستار آزادی در کارهایشان هستند، از نظر آنان، عقل، منطق، مصلحت، نظم و قانون نوعی محدودیت است، باید با آن ها مبارزه کرد تا به خواستههای مطلوب خود رسید.
نکته مهم این ویژگی ایناست که جوانان نمیتوانند میانه روی در میل به آزادی را رعایت کنند؛ زیرا جوانان به سبب طغیان غرایز، جنبهی عقلانیشان ضعیف میشود و به شدت احساساتی میشوند و طبعشان آنها را به سوی لذتگرایی سوق میدهد، اگر از آزادی مطلق استفاده کنند، به انواع فسادها و فحشاها و انحراف ها دچار می شوند.
زیرا غرایز فقط ارضای خود را میطلبد، میخواهد به هر قیمتی که شده به هدف خود برسد و این انسان است که با نیروی عقل و فطرت و شریعت آن ها را مهار میکند و به اندازهی لازم و طبیعی اشباع مینماید، مانند رودخانهای که در مسیری جریان دارد و هر چه در مسیر خویش میبیند تخریب می نماید، پس باید با ساختن سد و دریچههای مخصوص آن را کنترول کرد و به اندازهی لازم، آب آن را به مکانهای خاص هدایت کرد. برخورداری از آزادی نامحدود، قطعاً فساد و بینظمی به بار میآورد و در نتیجه آرامش و آسایش را که اساس خوشبختی انسان است نابود میسازد، زیرا اگر قرار باشد هرکس در هر کاری آزاد باشد و برای خواستههای خود حد و حدودی در نظر نگیرد، به طور مسلّم خواستهها با هم تزاحم پیدا میکند و هرج و مرج در جامعه حاکم میشود.
۵- طغیان غرایز:
از جمله ویژگیهای دوران جوانی، داشتن احساساتِ تند است. جوانان در دورهی جوانی به شدت تحت تأثیر احساسات و تمایلات هستند و آن چنان در این بعد قوی هستند که گاهی با مسائل منطقی و عقلی قطع رابطه میکنند و این خطر بزرگی است، زیرا گاهی با تصمیمی که جنبهی عقلانی ندارد، ممکن است خود را دچار مشکلات و بدبختی نمایند. این غریزه در جوانان خطرآفرینتر است، زیرا از طرفی، امواج خواهشها در دریای وجودشان به حرکت در آمده است و از طرف دیگر، از تجربه کافی بهرهمند نیستند، لذا باید خیلی مواظب باشند طبق هر خواستهای عمل نکنند، بلکه با تقویت اراده و تعقل و بعد معنوی سعی کنند بر خواستههای غیر منطقی غلبه یابند، زیرا اگر عقل جوان بر غرایز چیره نشود، قطعاً احساسات و غرایز بر عقلش استیلا خواهد یافت و آن را به اسارت خواهد برد. بههمین دلیل جوانی، شعبه ای از جنون است.
خطر طغیان غرایز و احساسات برای نسل جوان از سایر طبقات بیشتر است، زیرا از یک طرف با فرارسیدن بلوغ، تمایل جنسی و سایر خواهشهای عاطفی در ضمیر جوانان به شدت بیدار میشوند و از طرف دیگر، عقل آنان هنوز به رشد نهایی و کمال طبیعی و اکتسابی خود نرسیده است، مانند کودکی همچنان ضعیف و ناتوان است و در مقابل امواج نیرومند احساسات، قدرت ایستادگی و مقاومت ندارد و در چنین شرایطی جوانان پیوسته در پرتگاه خطر قرار دارند و با کمترین غفلت ممکن است سقوط کنند و به بزرگترین حادثهی نامطلوب دچار شوند.
۶- الگو پذیری:
یکی دیگر از ویژگیها و البته مهمترین ویژگی دوران جوانی، حس الگو پذیری است. با توجّه به فطری بودن حس کمال طلبی، جوانان برای تکوین شخصیت روحی و فکری و اجتماعی خویش، همواره سعی میکنند افرادی را که از نظر مادی یا معنوی به کمال رسیدهاند، الگوی خویش قرار دهند، گرچه بعضی در تشخیص الگوهای واقعی و به کمال رسیده اشتباه میکنند و افرادی را که لایق و شایسته نیستند الگوی خویش قرار می دهند. دنیای غرب که به این خواسته و نیازهای جوانان پی برده است، در اشاعه الگوهای کاذب و شخصیتهای دروغین میکوشد تا جوانان را از هویت انسانی خویش جدا نماید. اصل حس تقلید و الگوپذیری در جوانان مضر نیست، بلکه از عوامل پیشرفت آنان در مسائل فردی و اجتماعی است، زیرا با این حس است که جوانان می توانند از موفقیتهایی که دیگران کسب کرده اند استفاده کنند.
امّا نکته مهم و در خور توجه این است که باید از فردی که در جامعه نمونه است شناخت کافی و کامل داشته باشند و با معیار الهی و انسانی به سراغ الگوها بروند و از الگو پذیری جاهلانه برحذر باشند و به امید رسیدن به مقامات فردی یا اجتماعی، نباید اعمال و افکار نادرست شخصیتهای معروف را سرمشق قرار دهند، بلکه باید با معیاری درست، شخصیتهای واقعی را از شخصیت های کاذب تمییز دهند، همچنین توجه داشته باشند برای رسیدن به مقام های عالی نباید از راه ناصواب رفت، بلکه باید ازمسیر درست و با صبر و حوصله اسباب بزرگی را یک به یک فراهم نمود.
لازم به یادآوری است که این ویژگی همان ویژگی است که اگر دولتها به آن توجه نکنند و مسیر الگوپذیری جوانان را فراهم نکنند و یا از این امر غفلت کنند، عواقب ناگواری را برای دولت و آینده کشور خواهد داشت، چه بسا غفلت از این موضوع به زوال دولتها و تمدنها ختم شود.
امری که دنیای غرب از دیرباز روی آن سرمایهگذاری نموده است و ثمرات آن را تا حدی چيده است.