نویسنده: صادق فائز

جوانی؛ بهار زندگی

 جوانی فصل بهار زندگی و موسم پاکدامنی، آزادگی، پیشرفت و دوران تجربه‌های جدید برای آبادانی مادی و معنوی فرد و جامعه و فصل بروز خوبی‌ها و استعدادها است. جوانی بهترین نعمت برای انسان است که خداوند آن به انسان ارزانی داشته است و یكی از سرمایه بزرگ سعادت در زندگی بشر است.. مهم تر از همه اینکه قله‌های پیشرفت و موفقیّت مادی و معنوی فرد در فرصت جوانی فتح می‌گردند. بدین سان یک جوان باید خود فرصت جوانی را بشناسد تا راه پر فراز و نشیب زندگی را با موفقیت طی کند. جوانی یک مرحله حساس در عمر انسان است، در آن قدرت، احساس، بلندپروازی و بی‌باک بودن به اوج خود خواهند رسید،و بسان شمشیر دو لبه می‌ماند، اگر درست ساخته و پرداخته شود به نفع جامعه و در غیر این صورت به ضرر آن خواهد بود.
جوان لبریز از امید و آرزو و سرشار از عشق و محبّت است. دوستی‌ها در این دوران بر پایه محبت و عشق پاک صورت می‌گیرد. دوستی سالمِ جوانان در آستانه زندگی اجتماعی، تقویت کننده شخصیت و سازنده استعداد‌های اجتماعی آنان است. این گرایش اگر پاکی خود را از دست ندهد، این ارزش فوق العاده را دارد که اولین احساسات واقعی نوع دوستی را در انسان به وجود آورد و از جوان فردی فداکار، ایثارگر و عاشق الهی بار بیاورد.
فرد جوان  وارد دورانی می شود که هرچند پخته تر و تواناتر از مراحل قبلی است، اما هنوز با مشکلاتی گریبان‌گیر است که با سرنوشت او در مراحل بعدی زندگی ارتباط مستقیم دارد. فرد وقتی به دوران جوانی می‌رسد با علم به اینکه به بهار عمر خود رسیده و توان و قدرت برای انجام بسیاری از کارها را دارد، می‌خواهد بزرگترین و بهترین کارهایی را که در خاطرش داشته، انجام دهد و در اوج سربلندی باشد، امّا هنوز بسیاری از مسائل را نمی‌داند و بعضی از امور را درک نمی‌کند، بخاطر همین شاید در مسیر زندگی‌اش به انحراف کشانده شود و با مشکلات و خطرهای زیادی مواجه شود. و از طرفی دیگر، جوانان دچار شدیدترین آشفتگی‌های روحی و ناراحتی‌های روانی می‌گردند، به ‌‌طوری که با یک غفلت ممکن است دچار سقوط، انحراف و بدبختی ابدی شوند.
ایام جوانی دوران درخشندگی و فروغ زندگی و دوران سروری و شادمانی است. دوران قوت و قدرت و دوران نشاط و امید است. دوران کار و کوشش و دوران شور و هیجان است جوانی دوران صداقت،عشق و تعهد وتلاش مسئولانه است. جوان انسانی مسوولیت‌پذیر است که با اعتماد به صدق و پاکی‌اش همیشه پیروز میدان‌ها است.
نیروی معنوی انسان در دوران جوانی به شدت ظهور می کند. همزمان با رشد و نمو اندام بدن، عواطف و احساسات گرمی که در اعماق جان جوانان بیدار می شود و آنان را به فعالیت‌های خستگی ناپذیری وا می‌دارد. با شکفته شدن قوای جسمی و روانی، بهترین عوامل ترقی و تکامل در اختیار جوانان قرار می‌گیرد که اگر از آن ها به درستی استفاده کنند، خوشبخت و سعادتمند خواهند شد.
جوانی بهاریست چون بگذرد قدر آن دانسته می‌شود، اما با بهار زمین یک فرق بزرگ دارد و آن اینکه یک‌بار می‌آید و فقط حسرت را به دنبال دارد، شاعران با یادآوری دوران جوانی افسوس می‌خورند که قدر آن را ندانسته است و به جوانان توصیه می‌کنند که قدر این دوران بی‌بازگشت از زندگی خود را بدانند، خیام چه زیبا سروده است:
افسوس که نامه جوانی طی شد
و آن تازه بهار زندگانی دی شد
آن مرغ طرب که نام او بود شباب
افسوس ندانم که کی آمد کی شد.
خلاصه اینکه نیروی جوانی، با بایدها و نبایدها، می‌تواند جامعه را تغییر دهد و سیاست دنیا را دگرگون سازد وچهره اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی یک کشور را کاملا متحول سازد. تاریخ بزرگترین گواه این مدعاست.
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version