سخن ما دربارۀ يکی از مظاهر سستی در دين، کم تقوايی و خلل در فهم دين است. دربارۀ يکی از گناهان کشنده و از بين برندۀ دين که انسان را وارد حرام نموده و آبروی دیگران را در معرض خطر قرار میدهد. خصلتی زشت و نکوهيده که امروزه بهطور آشکار در تجمعات مردم و مجلسهایشان ديده میشود؛ طوری که کسانی از آن در امان مانده باشند، خیلی کمیاباند؛ علما و مردم، مردان و زنان و بزرگ و کوچک، هیچ طیفی از آنها از این پدیدۀ زشت مأمون نماندهاند.
غیبت، جرمی است خطرناک که علاج آن سخت است. دردی است سخت که جامعه را ويران ساخته و جلو آبادانی را میگيرد، ارتباط انسانها را قطع میکند، دوستیها را از بين میبرد، سينهها را آکنده از کينه میکند، مودتها را فاسد میسازد و دشمنی را گسترده ساخته و باعث کدورت میشود.
چه بسيار پردهها که بهواسطۀ آن دريده شده و چه انسانهای نيکی که با آن بد شدهاند و بسا خبرهای دروغی که به سبب آن ساختهوپرداخته شدهاند. در گناه آن، انجام دهنده و شنونده و هم کسیکه به آن راضی است، همه شریکاند. آیا دانستید دربارۀ چه گناهی سخن میگويم؟ گناهی که مهمان فاسقان است و تلاش انسانهای ناتوان و چراگاه لئيمان؛ آنانکه خورندۀ گوشت انسانهايند (خورندگان مردار…) آن، گناهِ غيبت است که خداوند شما را از آن حفظ نمايد.
چه میدانيد که غيبت چيست؟ بله، غیبت، یعنی دريدن پردۀ آبروی ديگران و دستدرازی انسان در آبروی برادرش است. پيامبرمان محمد صلیاللهعلیهوسلم بهطور کامل آن را شرح داده و حدود آن را مشخص ساخته و فرمودهاند: «غيبت، ياد کردن برادرت است، آنطورکه بدش میآيد». غيبت هر سخنی است که در آن برادرت را کوچک کنی يا در وی عيبی وارد سازی. غيبت ممکن است با عيب وارد ساختن در خلقت يا اخلاق يا دين و دنيا و يا بدن يا لباس يا پدر و مادر و فرزند و همسر و خانواده و کارها و رفتارها و حرکتها و برخوردهای برادرت باشد.
غيبت ممکن است با سخن يا رفتار يا وصف يا حرکت و يا اشاره و با دست و با زبان و با چشم و با حرکت انگشت و يا با اشارۀ چشم و ابرو باشد. بدتر اينکه غيبت در يک روش خلاصه نمیشود؛ بلکه به نيت اشخاصی که گرفتار آناند بستگی دارد.
حتی ممکن است شخص غيبتکننده غيبت خود را لباس تدين و صلاح و ورع بپوشاند و مثلاً بگويد: «فلانی را خداوند ببخشايد که اينچنين و آنچنان است شايد خداوند درستش کند!»
و شايد بهعنوان تعجب غيبت کند و بگويد: «چطور فلانی چنين و چنان میکند؟ استغفرالله! چطور میتواند چنين کاری بکند!»
برخی هم غيبت خود را با روش حسرت و اظهار محبت و دلسوزی بيان میکنند و میگويند: «وضعيت فلان شخص من را غمگين کرده است، من برای فلان برادر، فلان کاری که کرده است، دلسوزی میکنم. خدا ما و او را هدايت کند.»
و يا شايد بگويد: «بعضیها اين کار را کردهاند يا برخی که شما میشناسيد چنين کاری کردهاند؛ درحالیکه مردمی که آنجا هستند میدانند منظور او کيست.»
يکی ديگر از انواع غيبت، غيبت غیرمستقیم است؛ مثلاً ممکن است از کسی پرسيده شود، حال فلانی چطور است؟ و او بگويد: خدا ما و او را هدايت کند، يا خداوند ما و او را درست کند! و شايد هم بگويد: او هم گرفتار همان چيزی است که ما گرفتارش هستیم.
و بدتر اينکه بخواهد با روش انکار منکر غيبت کند و خداوند میداند که قصد او انکار نيست؛ بلکه بیآبرو کردن آن شخص است.
غیبت، بزرگترین پدیدۀ مهلک و گناه بس بزرگ است و به اجماع همۀ امت و صریح قرآن و احادیث پیغمبر صلیاللهعلیهوسلم حرمت آن ثابت است و در روایات بسیاری این عمل زشت تقبیح شده و عذاب سختی برایش بیان گردیده است. غیبت یکی از گناهان و لغزشهای بزرگ زبان است. علت این نهی را در پیامدهای مهلک فردی و اجتماعی آن میتوان دانست.