عمدهترین عواملی که سبب آلوده شدن انسان به این عمل زشت میگردد به شرح زیر است:
الف. بدنام و بیارزش کردن گویندۀ سخن: سخنچین برای اینکه کسی را نزد دیگران بدنام کند و او را از چشم آنان بیندازد سخن او را برایشان نقل میکند و سعی میکند باعث تنفر و بیزاری شنوندگان از گویندۀ اصلی گردد.
ب. بدنام کردن کسانیکه سخن گویندۀ اصلی دربارۀ آنان است؛ یعنی سخنچین با نقل و اشاعۀ سخن وی به دلیل موقعیت و اعتباری که گویندۀ اصلی سخن در نزد شنوندگان دارد، میخواهد کسانی را بدنام کند که سخن دربارۀ آنان گفته شده است.
ج. فرصتطلبی و جاهطلبی: سخنچین گاهی برای جا کردن خود در دل دیگران، سخنانی که دربارۀ آنان گفته شده را برایشان بازگو میکند تا به شنونده بفهماند که من طرفدار و دوستدار تو هستم.
د. لذت و تفریح: بعضی انسانها بجای تفریح سالم و مشروع رو به تفریح و لذت نامشروع و مخرب مینهند و یکی از تفریحات ناسالم که مایۀ سرگرمی، بطالت و وقت گذرانی است، جلسات گفت و شنود بدون فایده و حکمت است. در این مجالس غیبت، سخنچینی برای وقتکشی، نقل مجالس است و سخنچین نقالی میکند و به شیوهای نادرست سرگرمی میآفریند.
ناگفته نماند، بسیاری از فضایل یا رذایل اخلاقی در یکدیگر تأثیر متقابل دارند هر کدام میتواند سبب دیگری و گاه مسبب از آن گردد، و این در حالات و شرایط مختلف روی میدهد.
از سوی دیگر، دقت در پیامدهای منفی سخنچینی و نقش ویرانگر آن در خانواده و جامعه و عواقب ناگواری که از این رهگذر دامن همه را میگیرد، و همچنین تفکر در مجازاتهای دنیوی و اخروی پروردگار، قطعا از عوامل بازدارنده خواهد بود.
افرادی که به سخنچینی عادت کردهاند، باید نتایج فوق را همه روزه از نظر بگذرانند، و پی در پی به خود تلقین کنند که سرانجام نمامی و سخنچینی این است، و گرنه وسوسههای شیطانی و هوا و هوس آنها را آسوده نخواهد گذاشت.
واکنش منفی مؤمنان با سخنچینان میتواند عامل بازدارندۀ دیگری باشد؛ زیرا هنگامیکه به گفتههای آنها اعتنا نشده و مردم آنها را از خود طرد کنند، به زودی در مییابند که سخنان آنها نه تنها خریداری نداشته بلکه نفرت دیگران را به دنبال دارد و همین امر ارادۀ آنها را در این کار زشت تضعیف میکند.
آخرین سخن در این زمینه آن است که بیشتر رذائل اخلاقی ناشی از ضعف ایمان است و هرچه پایههای ایمان به پروردگار و روز جزا در دل محکمتر گردد، این رذایل کمرنگتر خواهد شد.