نویسنده: دکتور فضل احمد احمدی
1- ادبیات تحقیق
هندوئیزم، به آن معنایی که یهودیت، مسیحیت و یا اسلام دین شناخته میشوند، دین تلقی نمیگردد. این آیین، توسط هیچ شخص و یا گروه خاصی از انسانها، به عنوان یک واحد اعتقادی و عملی، بینانگذاری نشده است. این آیین، یک اعتقاد و یا آموزۀ دینی محوری ندارد و دارای هیچ شخص واجد مرجعیت و آتوریتۀ دینی نیست. هندوئیزم، دارای یک متن مقدس محوری و یا دستهای از متون مقدس اصلی مشابه و قابل قیاس با کتابهای مقدس ادیان دیگر سماوی و یا قرآنکریم نیست. هندوئیزم به عنوان یک واژه و اصطلاح جامعی که تقریباً به تازگی مطرح شده شامل: اعتقادات متنوع، سنتهای مبتنی بر نص، چهرههای دینی دارای اعتبار و گروهها و سازمانهای دینی میشود؛ ازاین رو، بسیار دشوار است که این اصطلاح را در یک معنای قاطع و صریحی مورد استعمال قرار دهیم.
همچنین علت این که به جای کلمۀ هندی، لفظ «هندو» استفاده میشود این است که هندو نام افرادی است که جمعاً از کیش هندو تبعیت کرده و به یکی از طبقات چهارگانۀ نظام طبقاتی و دینی هند تعلق داشته باشد، درحالیکه هندی تمام افراد سرزمین هنداند که برخی آنان مسلمان، بودایی، جینی و… که پیرو کیش هندو نبوده و به هیچ یک از طبقات چهارگانۀ هند تعلق ندارند.
کلمۀ «ودا» بر کتب اساسی آیین هندو اطلاق میشود. این کتابها که تدوین آنها به ویاسا منسوب است به چهار گروه تقسیم میگردد که عبارتاند از: ریگ ودا، یاجور ودا، ساما ودا، آتهاروا ودا. مبدا ودا براساس سنن هندو ما فوق بشری و از خود براهمان صادر شده است، حقیقت ودائی را عرفای بزرگ دوران گذشته از راه مکاشفه درک کرده و آن را به صورت اوراد رمزی تنظیم کردهاند.
2- مردم هند
مردم هندوستان از نژاد آریایی هستند، یعنی قومی که ریشۀ مشترک ملل اروپایی و اکثر کشورهای آسیایی است. معنی آریا، نجیب است و این لقب را در مقابل اقوامی که در ممالک مختلف مغلوب و مقهور کردهاند به خود دادند. در مورد مکان اصلی قوم آریا که از آنجا با قطار جهان هجرت کردهاند، علماء اختلاف نظر دارند؛ اما عدهای گفتهاند ترکستان، تعدادی خوارزم و گروه دیگر شمال اروپا را منشأ این طایفه شناختهاند.
دستهای که آنان را هند و اروپایی مینامند، از نواحی بالتیک یا روسیۀ جنوبی ابتدا ایران را اشغال کردند و سپس بخشی از این عده در قرن شانزدهم قبل از میلاد شمال غربی هند را بهدست آوردند و سپس پنجاب و بعد درۀ گنگ و بالآخره تقریباً تمام سرزمین منطقه را متصرف شدند و مردم این نواحی را که کم و بیش تیره رنگ و سیاه بودند و «دراویدی» نام داشتند، مغلوب ساخته و تحت استیلا در آوردند.
مدت مدیدی مؤرخین «دراویدیها» را مردمانی وحشی میدانستند تا اینکه دانشمندی موسوم به «بنرجی و سرجان مارشال انگلیسی» دانستند که در حدود هزار سال قبل از میلاد در دورۀ هند تمدن درخشانی مربوط به قبل از آیین ودا موجود و مغلوبین از غالبین یعنی پیروان «تتم و آنیما» مترقیتر بودند. آثار ادیان «تتم و آنیما» نه تنها هنوز به عنوان خرافات در میان مردم عقبافتادۀ هند جنوبی رواج دارد؛ بلکه در دین هندو نیز موجود است. در باورهای آن مردم، علاوه بر حیوانات مقدس مانند «گاو» و میمون و مار، خدایانی یافت میشود که سر آنها مانند حیوانات است، نظیر «گانش» که سری شبیه فیل دارد. گیاههای مقدس، خدایان مؤنث را تشکیل میدهد که پایینتر از خدایان مذکر است که نمونهای از آن را میتوان در دکن یافت. موقعیت اجسام مقدس ملکوتی مانند شط گنگ، احترام مردگان، اعمال جادو، ارزش مهم «لینگا» که تصویر آلت مرد در حال نغوظ است و عمل جادوئی است که مخصوص حاصلخیزی جهان است، همۀ اینها آثار «تتم» را به خاطر می آرود. مفهوم قربانی که زائیدۀ تتم است جایگاه بزرگی در قوم غالب دارد.
عقیده به جهان ارواح که در طبیعت ساکناند و به صورت شرک تحول پذیرفته و برخی از آن ارواح مقام خدائی یافتهاند، نمونهای از طرز تفکر «آنیما» است.
رنه گروسه در کتاب «تاریخ فلسفۀ شرق» مینویسد: (در بغاز کوئی در کاپادس عهدنامۀ صلحی مربوط به تاریخ قرن چهارده قبل از میلاد بین اقوام «هیئیت» و «آریا» به دست آمده او از «میتانیها» بحث میکند که دو قرن قبل از پارس به پنجاب رفتهاند. این عهدنامه به عنوان خدایان میتانیها، اندرا، میترا و ارونا را نام میبرد که خدایان بزرگ آیین ودا میباشند.)
در ادیان هند مانند دین مصریان قدیم، آثار بسیاری از ادیان بدوی دیده میشود و هیچ بخشی از دنیا افکار متافیزیک و عرفان و زندگی روحانی را به اندازۀ هندوستان نگهداری و تکمیل نکرده است. در ادیان هند خدایان متعدد وجود دارد که به تدریج به سمت واحد پرستی تحول مییابد. از نظر تحولات تاریخی، باید ادیان هند را مانند مصر در بین ادیان بدوی مانند استرالیا و پلینزی و ادیان مترقی چون ادیان سامی قرار داد.
ادامه دارد…