نویسنده: دوکتور نورمحمد محبی
قرآن؛ معجزهای فراتر از زمان
بخش پنجاهوهشتم
شگفتیهای پوست و مو در آفرینش انسان
در میان پدیدههای شگفتانگیز آفرینش، بدن انسان جلوهای از قدرت، حکمت و علم بیپایان پروردگار متعال است. هر سلول، بافت، عضو و حتی کوچکترین جزئی از بدن ما نشانهای از وجود و تدبیر خالق حکیم است. پوست و مو، که در ظاهر ساده و پیشپاافتاده به نظر میرسند، در حقیقت یکی از دقیقترین و پیچیدهترین نظامهای آفرینشاند. قرآن کریم بارها ما را به تأمل در آیات الهی در وجود خود فراخوانده است: «وَفِی أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ»[1]؛ ترجمه: «و نیز در وجودتان (نشانههایی است) آیا نمیبینید؟.»
در این بخش، با نگاهی علمی و قرآنی، به بررسی سه موضوع اساسی در ساختار پوست و مو میپردازیم: رنگ پوست و نقش ملانین، پدیدۀ سفید شدن مو (شَیب)، و کارکردهای شگفتانگیز پوست بهعنوان مرکز حس و محافظ بدن.
رنگ پوست انسان و نقش ملانین در تنوع آفرینش
آیۀ الهی در تنوع رنگها
خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید: «وَمِن ءَایَٰتِهِۦ خَلقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلأَرضِ وَٱختِلَٰفُ أَلسِنَتِكُم وَأَلوَٰنِكُمۚ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَآیَٰت لِّلعَٰلِمِینَ.»[2]؛ ترجمه: و از زمرۀ نشانههای (دالّ بر قدرت و عظمت) خدا آفرینش آسمانها و زمین و مختلف بودن زبانها و رنگهای شما است. بیگمان در این (آفرینش كواكب فراوان جهان كه با نظم و نظام شگفتآور گردانند، و در این تنوّع خلقت) دلائلی است برای فرزانگان و دانشوران.
این آیۀ کریمه ما را به دقت در تنوع رنگها و زبانها دعوت میکند. اختلاف رنگ پوستها تنها یک تفاوت ظاهری نیست، بلکه نشانهای از حکمت الهی و نظم ژنتیکی دقیق در بدن انسان است.
سلولهای عنکبوتی و ملانین
علم امروز نشان داده است که در لایۀ دوم پوست (اَدَمه) سلولهایی به نام «ملانوسیت»ها وجود دارند که شکل عنکبوتگونه دارند و زوائد باریکی را در اطراف خود میگسترانند. تعداد این سلولها در هر اینچ مربع پوست حدود «۶۰ هزار سلول» است.
نکتۀ شگفتانگیز اینجاست که «تعداد این سلولها در میان انسانهای سفید و سیاهپوست تفاوتی ندارد»، بلکه تفاوت رنگ پوست تنها به میزان تولید و تراکم مادهای رنگی به نام «ملانین» بستگی دارد. حتی اختلاف بین روشنترین و تیرهترین رنگ پوست، معمولاً از نظر وزن ملانین، از یک گرم فراتر نمیرود!
با گذشت زمان و افزایش سن، فعالیت ملانوسیتها بین ۱۰ تا ۲۰ درصد در هر ده سال کاهش مییابد؛ ازاینرو پوست با افزایش سن تمایل به روشنی پیدا میکند.
رابطۀ جغرافیا و رنگ پوست
یکی از نشانههای حکمت الهی در آفرینش انسان، ارتباط شگفتانگیز میان محیط جغرافیایی و رنگ پوست است. در مناطقی که در معرض تابش مستقیم و شدید آفتاب هستند – مانند نواحی استوایی – رنگ پوست مردم تیرهتر است؛ زیرا ملانین خاصیتی دارد که «اشعههای فرابنفش مضر را جذب میکند» و بدن را از آسیبهای جدی محافظت مینماید. برعکس، در مناطق سردسیر و قطبی که شدت نور خورشید کمتر است، پوست مردم روشنتر و سفیدتر میباشد.
تنوع بینظیر در رنگ انسان
تفاوت رنگ در میان انسانها نشانهای از عظمت پروردگار است. چشم انسان میتواند بین «۸۰۰ هزار درجۀ مختلف از یک رنگ» را تشخیص دهد. بنابراین هیچ دو انسانی با رنگ پوست کاملاً یکسان وجود ندارند.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم در خطبهای فرمودند: «یا أیها الناس، ألا إن ربكم واحد، وإن أباكم واحد، ألا لا فضل لعربی على عجمی، ولا لعجمی على عربی، ولا أحمر على أسود، ولا أسود على أحمر إلا بالتقوى.»[3]؛ ترجمه: «ای مردم! همانا پروردگار شما یکی است و همانا پدر شما یکی است، هیچ فرد عربی بر عجمی و یا عجمی بر عربی، سُرخپوست بر سیاهپوست و سیاهپوست بر سُرخپوست، فضیلت و برتری ندارد، مگر از جهت تقوا و پرهیزکاری.»
و نیز فرمودند: «إن الله لا ینظر إلى صوركم وأموالكم، ولكن ینظر إلى قلوبكم، وأعمالكم.»[4]؛ ترجمه: «همانا خداوند به چهرهها و داراییهای شما نگاه نمیکند، بلکه به دلها و اعمال شما مینگرد».
این روایات یادآور میشود که تفاوت رنگها و ظاهرها نزد خداوند متعال بیاهمیت است؛ آنچه ارزش دارد «تقوا، عمل و صفای قلب» است.
راز شَیب و سفید شدن مو
ساختمان مو و چرخۀ حیات آن
در سر هر انسان بین «۱۰۰ تا ۲۵۰ هزار تار مو» وجود دارد. عمر متوسط هر تار مو بیش از سه سال است و برای بازسازی کامل موها حدود «۲۰۰ روز» زمان لازم است. هر تار مو دارای:
۱. یک شریان و ورید برای تغذیه؛
۲. یک عصب برای تحریک و حرکت؛
۳. یک عضله برای انقباض در برابر سرما؛
۴. یک غدۀ چربی و یک غدۀ رنگدانهای است.
علت علمی سفید شدن مو
دانشمندان تاکنون علت قطعی سفید شدن مو را بهطور کامل درک نکردهاند. برخی تحقیقات نشان میدهد که سفید شدن مو ممکن است منشأ «عصبی ـ روانی» داشته باشد؛ بهگونهای که گلبولهای سفید به ریشۀ مو نفوذ کرده و رنگدانههای آن را از بین میبرند. ازاینرو، سفید شدن مو اغلب با «تشویش، هیجانات و کهولت سن» ارتباط دارد.
قرآن کریم به این حقیقت اشاره کرده است: «فَكَیفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرتُم یَوماً یَجعَلُ ٱلوِلدَٰنَ شِیبًا.»[5]؛ ترجمه: اگر كافر شوید، چگونه خود را از (عذاب شدید) روزی بركنار میدارید كه (ترس و هراس آن) كودكان را پیر میسازد؟
پیامبر صلیاللهعلیهوسلم نیز فرمودند: «شیبتنی هود، والواقعة، والمرسلات، وعم یتساءلون وإذا الشمس كورت.»[6]؛ ترجمه: سورههای هود، واقعه، مرسلات، عمّ یتساءلون و إذا الشمس كورت من را پیر کرد.
پیری و نشانههای الهی
با افزایش سن، ضعف عصبی و فرسودگی جسمی موجب سفید شدن مو میشود: «ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَكُم مِّن ضَعفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعدِ ضَعفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعدِ قُوَّةٍ ضَعفاً وَشَیبَةًۚ یَخلُقُ مَا یَشَاءُۚ وَهُوَ ٱلعَلِیمُ ٱلقَدِیرُ.»[7]؛ ترجمه: خداوند همان كسی است كه شما را از (چیزی سراپا) ضعف آفریده است و سپس بعد از این ضعف و ناتوانی قوّت و قدرت بخشیده است، و آن گاه ضعف و پیری را جایگزین این قوّت و قدرت ساخته است. آخر خداوند هرچه را بخواهد میآفریند (و از هیچ، چیز میسازد) و او بس آگاه و توانا است (و میداند چگونه شما را بیافریند و چرخۀ وجود شما را چگونه بگرداند).
الله جلجلاله میفرماید: «أَوَلَم نُعَمِّركُم مَّا یَتَذَكَّرُ فِیهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ ٱلنَّذِیرُ.»[8]؛ ترجمه: آیا بدان اندازهای به شما عمر ندادیم كه در آن هر كس بخواهد بیدار و هوشیار شود، كافی و بسنده باشد؟ و آیا بیمدهندۀ (الهی، اعم از پیغمبران و علماء ادیان، برای ابلاغ آئین آسمانی) به پیش شما نیامد؟ (ما كه همۀ وسائل نجات را در اختیارتان گذاشتیم و راه رستگاری را به شما نمودیم، ولی خودتان از آن بهره نگرفتید و فرصت را از دست دادید.)
امام قرطبی رحمهالله در تفسیر آیۀ فوق به نقل از ابن عباس رضیاللهعنهما میگوید: «هو الشیب.»[9]؛ «نذیر همان شَیب است که انسان را به یاد مرگ و دیدار پروردگار میاندازد.
پوست: مرکز حس و نشانۀ عدالت الهی
پوست و احساس درد
قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ ٱلَّذِینَ كَفَرُوا بِآیَٰتِنَا سَوفَ نُصلِیهِم نَاراً كُلَّمَا نَضِجَت جُلُودُهُم بَدَّلنَٰهُم جُلُودًا غَیرَهَا لِیَذُوقُوا ٱلعَذَابَۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَزِیزًا حَكِیماً.»[10]؛ ترجمه: بیگمان كسانی كه آیات و دلائل ما را انكار كرده و انبیاء ما را تكذیب نمودهاند، بالاخره ایشان را به آتش شگفتی وارد میگردانیم و بدان میسوزانیم. هر زمان كه پوستهای (بدن) آنان بریان و سوخته شود، پوستهای دیگری به جای آنها قرار میدهیم تا (چشش درد، مستمر باشد و) مزۀ عذاب را بچشند. خداوند، توانا (بر عذاب منكران و كافران و) حكیم است (و از روی حكمت كیفر میدهد).
این آیه به حقیقتی علمی اشاره دارد که «مراکز احساس درد در پوست قرار دارند». با سوختن پوست، اعصاب حسی از بین میروند و انسان درد را احساس نمیکند؛ ازاینرو خداوند متعال میفرماید پوستها را دوباره بازآفرینی میکند تا عذاب را بچشند.
ساختار پوست
پوست از دو لایۀ اصلی تشکیل شده است:
۱. بَشره: لایۀ بیرونی با سه بخش (خارجی، میانی و پایینی)؛
۲. اَدَمه: لایۀ درونی شامل شبکۀ عروق، اعصاب، غدههای چربی و عرق، و بافتهای پیوندی.
پوست با دریافت معلومات محیطی مانند حرارت، فشار، درد و لمس، بدن را از خطرات محافظت میکند و یکی از پیچیدهترین حسگرهای زیستی در بدن انسان است.
دستگاه دفاعی و خون: شاهکارهای آفرینش
در بدن انسان بیش از «۲۵ میلیون میلیون گلبول سُرخ» وجود دارد که هر کدام نقش «حامل بیخستگی» را ایفا میکنند: اکسیحن را به سلولها میرسانند و دیاکسیدکاربُن را بازمیگردانند. عمر هر گلبول سُرخ حدود «۱۲۰ روز» است و در این مدت بیش از «۱۱۵۰ کیلومتر» در بدن حرکت میکند و بیش از «۶۰۰ لیتر اکسیحن» را جابهجا مینماید.
مراکز اصلی تولید گلبولهای سُرخ عبارتاند از:
مغز استخوان (بهخصوص در ستون فقرات و دندهها)؛
کبد و طحال (در شرایط اضطراری).
همچنین در کلیهها مرکز حساسی وجود دارد که دائماً حجم خون را میسنجد و با ارسال پیامهای هورمونی، تولید گلبولها را تنظیم میکند. این نظام دقیق و هماهنگ، نشانهای روشن از تدبیر و علم بیپایان خالق است: «وَفِی أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ»[11]؛ ترجمه: «و نیز در وجودتان (نشانههایی است) آیا نمیبینید؟.»
در اخیر باید گفت که پوست و مو نهتنها ابزار زیبایی ظاهریاند، بلکه از نشانههای روشن قدرت و حکمت الهی به شمار میروند. از «تنوع رنگها و نقش ملانین» گرفته تا «پدیدۀ شَیب»، از «ساختار پوست و مراکز حس» تا «نظام دقیق تولید خون»، همگی گواهی میدهند که انسان با نظمی بینظیر و تدبیری الهی آفریده شده است.
بلی: فَوَیلٌ لِّمَن جَحَدَ هَذِهِ الْآیاتِ… «پس وای بر کسیکه این نشانهها را انکار کند.»
و چه زیبا گفت شاعر:
فوا عجباً كیف یعصى الإلهُ *** أو كیف یجحدهُ الجاحدُ
وفی كلّ شیءٍ له آیةٌ *** تدلّ على أنّه واحدُ
ترجمه: چه شگفتآور است که چگونه خداوند نافرمانی میشود، و چگونه انکارگر، او را انکار میکند! و در هر چیز، نشانهای از اوست، که گواهی میدهد او یکتا است.[12]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. ذاریات: ۲۱.
[2]. الروم: ۲۲.
[3]. مسند أحمد، حديث رجل من أصحاب النبي صلىاللهعليهوسلم، رقم الحدیث: ۲۳۴۸۹، ج ۳۸، ص ۴۷۴ ط الرسالة.
[4]. صحيح مسلم، كتاب البر والصلة والآداب، باب تحريم ظلم المسلم، وخذله، واحتقاره، ودمه، وعرضه، وماله، رقمالحدیث: ۲۵۶۴، ج، ص ۱۱.
[5]. المزمل: ۱۷.
[6]. سنن الترمذي، أبواب تفسير القرآن عن رسول الله صلىاللهعليهوسلم، ومن سورة الواقعة، رقم الحدیث: ۳۵۸۱، ج ۵، ص ۴۹۰.
[7]. الروم: ۵۴.
[8]. فاطر: ۳۷.
[9]. القرطبي، أبوعبدالله، محمد بن أحمد الأنصاري، الجامع لأحكام القرآن، ج ۷، ص ۲۷۶، تحقيق: أحمد البردوني وإبراهيم أطفيش، الناشر: دار الكتب المصرية-القاهرة، الطبعة: الثانية، ۱۳۸۴هـ-۱۹۶۴م.
[10]. النساء: ۵۶.
[11]. ذاریات: ۲۱.
[12]. فشردۀ مطلب از: موسوعة الإعجاز العلمي في القرآن والسنة، ج ۱، ص ۱۸۲-۱۸۸.


