نویسنده: مهاجر عزیزی
تحلیل و نقد مدرنیزم (نوگرایی) در پرتو اسلام
بخش سیزدهم
۳. هنر خوشنویسی
قلم، چوبی ساده نیست؛ نیای است که روح را بر صفحه میرقصاند و اندیشه را جاودانه میکند. در فرهنگ اسلامی، این ابزار کوچک چنان شأن و قداستی یافته که خداوند در قرآن کریم به آن سوگند یاد کرده است: «ن وَالقَلَمِ وَما یَسْطُرون». این سوگند، نهتنها بیانگر جایگاه بلند قلم است، که پیامی است برای انسان تا آن را گرامی دارد و در مسیر نیک به کار بندد.
در فرهنگ اسلامی، قلم ابزاری مقدس و نوشتۀ آن گوهری گرانبها به شمار میآمد، مسلمانان با الهام از این نگاه، به اهمیت کتابت پی بردند و از همین رهگذر، هنر خوشنویسی جایگاهی ویژه یافت. خوشنویسی، از زیباترین هنرهای دستی است که در بسیاری از فرهنگها متناسب با زبان و الفبای آن شکل گرفته؛ اما در تمدن اسلامی، یکی از پرکاربردترین و پرشکوهترین هنرها بوده و حتی در معماری و نقاشی نیز جایگاهی برجسته داشته است.[1]
پس از گسترش فتوحات مسلمانان در پی رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و انتقال مرکز خلافت از عراق به شام در آغاز حکومت بنیامیه، خط عربی به سرزمینهای دوردست راه یافت.[2] با آغاز حکومت عباسیان در نیمۀ قرن دوم هجری، خوشنویسی بیش از پیش رونق گرفت و خطاطان بسیاری، در سایۀ حمایت خلفا و وزیران ایرانی آنان، به مراتب عالی این هنر رسیدند. نقل قولها و روایتهای گوناگون از خلفای عباسی دربارۀ خطاطی، نشانگر شکوفایی این هنر در آن دوران است.[3]
ابیحیان توحیدی روایت میکند که خط احمد بن ابیخالد، کاتب مأمون، چنان زیبا بود که پادشاه روم در میهمانیهای رسمی، نوشتههای او را در کنار اشیای نفیس به نمایش میگذاشت.[4]
خوشنویسی بهمرور با نقوش کتیبهای آمیخته شد؛ کتیبههایی که اغلب آیات قرآن را در بر داشت و در کاشیکاری و تزئین مساجد به کار میرفت. در دورههای تیموری و صفوی، خوشنویسی بیش از پیش در خدمت معماری اسلامی قرار گرفت و به جزئی جداییناپذیر از تزئینات مساجد، آرامگاهها و مدارس بدل شد. در حقیقت، خوشنویسی ریشه و روح معماری اسلامی است و بسیاری از خطاطانی که از دانشهای ظاهری و معنوی برخوردار بودند، در طول تاریخ تمدن اسلامی، آثاری بدیع و ماندگار پدید آوردند.[5]
۴. هنر معماری اسلامی
معماری، از درخشانترین جلوههای هنر اسلامی و یکی از شاهکارهای بیبدیل تمدن مسلمانان به شمار میرود.
گرچه در برخی مناطق شبهجزیرۀ عربستان – بهویژه یمن – پیش از اسلام آثاری باشکوه از معماری تمدنهای ایران و روم دیده میشد؛ اما در مکه و مدینۀ صدر اسلام، معماری به معنای پیشرفته و هنری آن چندان رایج نبود. از نخستین نمونههای معماری در آن دوره، خانۀ کعبه بود؛ بنایی با سقفی مسطح و شش ستون چوبی که بیش از آنکه جلوهای هنری داشته باشد، کارکرد آیینی و مذهبی داشت.[6]
در ده سال دوران هجرت تا رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم، نخستین مظاهر معماری اسلامی شکل گرفت. از شاخصترین نمونهها میتوان به ساخت مسجد قبا و مسجدالنبی اشاره کرد. با گسترش فتوحات در ایران، شام، مصر و شمال آفریقا، مسلمانان با میراث غنی هنر و فنون پیشرفتۀ معماری آشنا شدند و با الهام از تعالیم اسلام و بهرهگیری از ذوق هنری خویش، توانستند آثاری پدید آورند که نهتنها کارکردی مذهبی و اجتماعی داشت؛ بلکه از نظر زیباییشناسی نیز شاهکار محسوب میشد. رشد معماری در تمدن اسلامی بهسرعت و شکوهی رخ داد که در تاریخ کمتر نمونهای برای آن میتوان یافت.[7]
مسلمانان بهتدریج سبکهای مهندسی و معماری ویژۀ خود را پدید آوردند. از جمله، «اسلوب مهندسی اسلامی مصری» که میان قرن دهم تا پانزدهم میلادی رواج داشت و نمونههای برجستۀ آن را میتوان در جامع ظاهر و جامع سلطان حسن در قاهره – ساختۀ سلاطین ممالیک – مشاهده کرد. همچنین «اسلوب مهندسی عربی اندلسی» که پس از قرن دهم میلادی در اندلس شکل گرفت، در آثاری چون قصر الحمراء در غرناطه و بناهای اشبیلیه جلوهگر شد؛ آثاری که هنوز نیز در اسپانیای امروزی، شکوه معماری اسلامی را به نمایش میگذارند.[8]
نمونههایی از شاهکارهای معماری اسلامی
بهطور کلی، بناهای دورۀ اسلامی را میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد:
۱. بناهای مذهبی: شامل مساجد، آرامگاهها و مدارس.
۲. بناهای غیرمذهبی: شامل پلها، کاخها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، قلعهها و آبانبارها.
در ادامه، بعضی از برجستهترین نمونههای معماری اسلامی معرفی میشوند:
۱. مسجد قبةالصخرة: این مسجد در زمان خلافت عبدالملک بن مروان، خلیفۀ اموی، ساخته شد و کار ساخت آن در سال ۷۱ هجری قمری به پایان رسید.
۲. مسجدالأقصی: دربارۀ بانی این مسجد اختلافنظر وجود دارد؛ برخی آن را ساختۀ عبدالملک و بعضی متعلق به ولید بن عبدالملک میدانند. این مسجد در بخش جنوبشرقی شهر قدیمی اورشلیم واقع شده است.
۳. مسجد جامع دمشق: از جمله مساجد بزرگ و تاریخی دمشق که بین سالهای ۸۷ تا ۹۶ هجری، در دوران عبدالملک بن مروان ساخته شد و هنوز نیز شکوه و عظمت خود را حفظ کرده است.
۴. مسجد قرطبه: این مسجد در شهر قرطبۀ اندلس (اسپانیا) قرار دارد و از بزرگترین و زیباترین مساجد جهان اسلام به شمار میآید. سبکهای خاص معماری اسلامی در آن بهکار رفته و در نوع خود بینظیر است.
۵. کاخ الحمراء: کاخ الحمرا بر فراز شهر گرانادا (غرناطه) در اسپانیا قرار دارد و یکی از شاخصترین نمونههای هنر اسلامی شمال آفریقا و شاید مشهورترین بنای ساختهشده در دوران حاکمیت اسلام بر اسپانیا است. پیشینۀ نخستین بخشهای آن به سدۀ ۱۳ میلادی بازمیگردد. این مجموعه، در واقع چندین قصر را شامل میشود که هر حاکم برای خود ساخته است. ایدۀ اصلی در طراحی این کاخ، تجسم بهشت بر روی زمین بوده است.[9]
۶. مسجد جامع سامراء: این مسجد عظیم در مرکز شهر سامراء بین سالهای ۲۳۳ تا ۲۳۷ هجری ساخته شد. شاخصۀ برجستۀ آن منارۀ حلزونی شکل با ارتفاع ۵۳ متر است که از بلندترین منارههای جهان اسلام به شمار میآید.
۷. مسجد الازهر قاهره: این مسجد بین سالهای ۳۶۱ تا ۳۹۵ هجری قمری به دستور خلیفۀ فاطمی المعز لدینالله، همزمان با ساخت شهر قاهره بنا شد. در دوران جانشین وی توسعه یافت و به مرکز علمی و آموزشی بزرگ علوم اسلامی تبدیل شد. نام «الازهر» به دلیل انتساب به حضرت فاطمه زهرا رضیاللهعنها انتخاب شده است، چراکه فاطمیان خود را از نوادگان ایشان میدانستند.[10]
۸. مسجد سلطان احمد (مسجد آبی): این مسجد باشکوه در استانبول، در اوایل قرن هفدهم میلادی به فرمان سلطان احمد اول عثمانی ساخته شد. کاشیکاریهای آبیرنگ داخلی و شش منارۀ بلند آن، جلوهای منحصربهفرد به بنا بخشیده است.
۹. مدرسۀ سلطان حسن: این مجموعۀ عظیم در قاهره، میان سالهای ۷۵۷ تا ۷۶۴ هجری قمری ساخته شد. بنایی که هم مدرسۀ علوم دینی و هم مسجد است و به دلیل تناسبات دقیق، ارتفاع چشمگیر ایوانها و تزیینات سنگی فاخرش شهرت یافته است.
۱۰. مسجد قیروان: این مسجد کهن در شهر قیروان تونس، از قدیمیترین مساجد جهان اسلام در شمال آفریقاست و در قرن دوم هجری قمری بنا شده است. مسجد قیروان همواره الگویی مهم برای معماری مساجد در سرزمینهای مغرب و اندلس بوده است.
۱۱. قلعۀ صلاحالدین ایوبی: این دژ مستحکم در قاهره، در سدۀ ششم هجری ساخته شد. قلعه علاوه بر کارکرد نظامی، دارای مساجد، آبانبارها و برجهای نگهبانی است و از مهمترین آثار تاریخی مصر بهشمار میرود.
۱۲. دانشگاه القروین: واقع در شهر فاس مراکش، این دانشگاه در سال ۲۴۵ هجری قمری به همت فاطمۀ فهریه تأسیس شد و بهعنوان قدیمیترین دانشگاه جهان شناخته میشود. القروین قرنها یکی از کانونهای علمی و فرهنگی بزرگ جهان اسلام بوده است.
۱۳. دانشگاه نظامیۀ بغداد: این دانشگاه در قرن پنجم هجری قمری به دستور خواجه نظامالملک طوسی بنیان نهاده شد. نظامیۀ بغداد یکی از بزرگترین مراکز علمی عصر خود بود و در گسترش علوم دینی، فلسفی و ریاضی نقش خاصی ایفا کرد.
۱۴. قلعۀ حلب: از کهنترین و بزرگترین قلعههای جهان به شمار میرود و پیشینهای چند هزار ساله دارد. این قلعه در دورۀ اسلامی به اوج شکوه خود رسید. برجها، دیوارهای بلند و دروازههای پیچدار آن، نمونهای برجسته از معماری نظامی اسلامی است.
جلوههای توحید و معنویت در معماری اسلامی
مسلمانان در ساخت مساجد و مدارس از شیوههایی بهره میبردند که نمونۀ آن در تمدنهای دیگر دیده نمیشود. یکی از ویژگیهای برجستۀ معماری اسلامی، انتقال مفاهیم عمیق دینی به کالبد بناها بود. در معماری مذهبی مسلمانان، جلوههای توحید بهروشنی دیده میشود. برای مثال، نماد توحید که مسلمانان با دست نشان میدادند، به شکلی هنرمندانه در طراحی و ساخت بناها نمود یافته است.
هنر معماری اسلامی تأثیرات زیادی بر پیروان دیگر ادیان گذاشته است؛ بهگونهای که حتی سبب گرایش برخی اندیشمندان غربی به اسلام شده است. دکتر «مراد هوفمان» آلمانی، که به دین مقدس اسلام مشرف شد، علت مسلمان شدن خود را تجربۀ مواجهه با هنر اسلامی میداند. او میگوید: «تجربهای مهم که زیبایی ذاتی داشت و به هنر اسلامی مربوط میشد، مرا به اسلام کشاند، هنر اسلامی برای من تجربهای والا و اثرگذار بود و همۀ جلوههای آن در چارچوب معنویت شکل میگیرند که از ویژگیهای اساسی اسلام است.»
او میافزاید: «شاهکارهای معماری و معماری مسلمانان، مانند قصر سرخ غرناطه (اسپانیا) و مسجد بزرگ قرطبه، بیتردید نشانههای یک تمدن بزرگ و والا هستند. به یاد دارم زمانی «ماریا ریلکه» پس از بازدید از قرطبه نوشت: بعد از بازدید از این شهر، نفرتی عمیق نسبت به مسیحیت در من شکل گرفت. من قرآن را میخوانم و در آن آوازی میشنوم که مرا با نیرویی شگفتانگیز به سوی خود میکشد. هنر اسلامی برای من به وطنی آکنده از زیبایی بدل شده است. من آثار هنری مربوط به دورههای مختلف، از یونان باستان و روم تا گوتیک، رنسانس و سبکهای اصیل و نابغهپرور را مطالعه کردهام، اما هیچیک جز هنر اسلامی نتوانستهاند بر روانم چنین اثر عمیق بگذارند و احساساتم را اینگونه برانگیزند.»[11]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. مصطفی اسعدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص ۷۹.
[2]. شریفی، اللوحات الخطیة فی الفن الاسلامی، ص ۲۵.
[3]. الصولی، أدب الکتاب، ص ۲۴.
[4]. ابیحیان توحیدی، رسالة فی علم الکتاب، ص ۲۵۲ و ۲۵۳؛ مصطفی اسعدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص ۱۷۰.
[5]. موسوی گیلانی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص ۱۱۵.
[6]. ابنکثیر دمشقی، البدایة والنهایة، ج ۲، ص ۴۹۶.
[7]. مصطفی اسعدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص ۱۶۱.
[8]. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ص ۹۵۱.
[9]. هیلن براند، هنر و معماری اسلامی، ص ۱۸۸-۱۹۰.
[10]. موسوی گیلانی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص ۱۹۸.
[11]. تمدن اسلام، ص ۱۵۳.