او همواره مانع بزرگی در برابر الحاق تونس به خاک فرانسه پس از جنگ جهانی اول بود و در روزنامههای مصر و سایر کشورها به نگارش مقالات در این مورد میپرداخت.
ثعالبی در مقالات خود توانست به وضوح ثابت کند که تونس پیش از اشغال فرانسه از تمام ستونهای نهضت و خیزش برخوردار بود و گامهای مهمی را در این مورد برداشته بود؛ اما با ورود فرانسویان تمام ستونهای نهضت ویران گردید، بر خلاف آنچه که فرانسویان ادعا میکنند.
بیان توطئههای تنصیری فرانسه و تکذیب آنها مبنی بر اینکه مسلمانان شمال آفریقا در اصل مسیحی بودند و نیز تکذیب ادعای بیاساس و پوچ فرانسویان در مورد ادعایشان که مردم شمال آفریقا از اصل و نژاد اروپایی هستند.
توضیح و تبیین سیطرۀ فرانسه بر تمام منابع تونس؛ چنانکه مینویسد: «مساحت تونس ۹ میلیون هکتار میباشد که یک میلیون از آن را کوهها پوشاندهاند و یکونیم میلیون آنرا جنگلها به خود اختصاص دادهاند و یک میلیون از آن صلاحیت کشاورزی را ندارد و پنجونیم میلیون آن زیر کشت قرار دارد و فرانسویان بر اکثر آن تسلط پیدا کردهاند و معادن فسفر، مس، آهن و زغال سنگ هم در کنترل آنان قرار دارند.»
فرانسویان در صدد آن بودند که تاریخ تونس را با زبان عامیانۀ عربی تدوین کنند و آنرا زبان رسمی تونس معرفی نمایند و همچنین لغتنامۀ زبان عامیانۀ تونس را چاپ و نشر کنند؛ اما موفق نشدند و علت شکست این طرح آنان، تلاشهای بیوقفۀ ثعالبی بود.
او در راستای رد کردن سیاست آموزشی فرانسه در تونس تلاش بسیاری کرد و ثابت نمود که سیستم آموزشی فرانسه در تونس فقط با هدف ایجاد نیروی عامل و نه رشد مغزهای متفکر تلاش میکند و همچنین ثابت کرد که چگونه فرانسه شبانهروز به مبارزه با زبان عربی و علوم اسلامی میپردازد و همین امر باعث شد که مقامات فرانسوی عرصه را بر او تنگ کنند. او تمام این مطالب را در کتاب «تونس الشهيدة» کاملاً توضیح داده است که به زبان فرانسوی منتشر شده است و پس از آن به عربی برگردانده شد و دولت فرانسه فروش این کتاب را ممنوع اعلام کرد.
۲. بررسی اوضاع مسلمانان در کشورهای مختلف
ثعالبی همواره از فرصتهای پیش آمده جهت مسافرت به کشورهای اسلامی استفاده میکرد و با اوضاع مسلمانان از نزدیک آشنا شد و تمام برداشتهای خود را در کتابی مفصل ذکر نموده است اما بسیار جای شگفتی است که چرا قشر فرهنگی به این نوشتهها اهمیت نداده و آنرا به نسلهای آینده معرفی نکردهاند.
او در سفرهای خود با بسیاری از رهبران و اندیشمندان مسلمان دیدار و در رابطه با اوضاع مسلمانان به بحث و گفتگو پرداخت و راهکارهایی را جهت برون رفت از اوضاع کنونی مسلمانان به آنان پیشنهاد نمود که برخی از آنها عبارتند از ملک عبدالعزیز، امام یحیی و نحاس پاشا در مصر.
او به بررسی اوضاع کشورهای خلیج در مسقط، دبی، بحرین و کویت پرداخت و خاطر نشان کرد: «که تجارت مروارید میتواند منبع در آمد خوبی برای ساکنان خلیج باشد. اما مردم این کشورها از این سرمایۀ خدادادی به صورت مناسب و شایسته استفاده نکردهاند و فقط درآمد حاصل از آنرا در بانکهای هند پسانداز میکنند.»
او در کتاب خود به بیان اوضاع یمن و ملت آن به شکل دقیق و ریزی پرداخته است.
ثعالبی در مورد چگونگی انتشار اسلام، بدون اهداف سیاسی و اقتصادی و با تلاش داعیان مخلص و صرفاً جهت گسترش هدایت، پرداخته و همچنین گزارشی در مورد قشر رانده شدهها «شودر» پایینترین طبقۀ اجتماعی در هند به رئیس سازمان کنفرانس اسلامی محمدامین حسینی تقدیم کرد که در آن به موضوع علاقۀ شودرها به پذیرش اسلام پرداخته است، همچنین در این گزارش از حقیقتی پرده برداشته است که شاید تاکنون بسیاری از مسلمانان از آن اطلاعی نداشته باشند و آن اینکه حرکت استقلال هند توسط مسلمانان آغاز شد تا اینکه توسط حزب چپگرای هند، حزب گاندی، مصادره گردید.
وی به شکل مفصل به معرفی اوضاع مسلمانان در نقاط مختلف جهان از نظر سیاسی اقتصادی و فرهنگی پرداخته است اما متأسفانه هیچگونه توجهی از سوی مؤسسات علمی و پژوهشگران به اینگونه کارهای علمی و تحقیقی صورت نمیگیرد.
۳. تلاشهای سیاسی ایشان در جهان اسلام
ثعالبی تنها به فعالیتهای سیاسی در تونس بسنده نکرد، بلکه گسترۀ فعالیتهای او به سایر کشورهای اسلامی نیز راه یافت، او نمایندگی عراق را در کنفرانس خلافت اسلامی که در ۱۹۲۵ در قاهره برگزار شد، بر عهده داشت و همچنین به عنوان یکی از اعضای اصلی کنفرانس اسلامی که در بیتالمقدس در سال ۱۹۳۱ در مسجدالاقصی برگزار گردید، انتخاب شد و نیز بهعنوان رییس دفتر تبلیغات و بهعنوان عضو دائم شورای این کنفرانس معرفی شد.
۴. تلاشهای سیاسی ایشان در تونس
ثعالبی از بیداری دینی در کنار بیداری سیاسی همراه با فرهنگ اسلامی برخوردار بود به همین جهت مانع بزرگی در مقابل فرانسه و دست نشاندههای آنان در تونس بهشمار میآمد، تلاشهای سیاسی او در بخشهای مختلفی نمود پیدا کرد که ذیلاً به آن اشاره میشود:
عضویت ثعالبی در حزب «تونس جوان» که با هدف ارتباط با خلافت اسلامی و انتقاد از استعمار تونس توسط فرانسه و دفاع از تمدن اسلامی در تونس تأسیس شد.
مسافرت به پاریس بعد از جنگ جهانی اول و شرکت در کنفرانس صلح «فرسای» که رئیس جمهور وقت آمریکا «ویلسون» در آن حضور داشت. «ويلسون» جهت عقد صلح قانونی را با ۱۴ بند پیشنهاد کرد که از جملۀ آنها «حق ملتها در تعیین سرنوشت خود» بود. لذا ثعالبی از فرصت جهت طرح مسئلۀ تونس استفاده کرد و تلاش نمود تا در آن کنفرانس از حق مسلمانان دفاع کند و با بسیاری از حرکتهای آزادیخواه جهان ارتباط برقرار کرد و در همین بین، کتاب «تونس الشهيدة» را تألیف نمود. و به نمایندۀ فرانسه که در آن زمان در پاریس قرار داشت، اوراقی را تحویل داد که در آن خواهان توقف ممنوعیت چاپ و آزادی بیان در مطبوعات شد که پس از آن ممنوعیت چاپ مطبوعات متوقف گردید.
وی با رئیس جمهور آمریکا ویلسون دیدار کرد و نیز با حزب سیوسیال فرانسه ارتباط برقرار کرد و همچنین در پاریس با اعطای وام مالی به تونس به شدت مخالفت نمود. همۀ این فعالیتها در نهایت فرانسویها را مجبور کرد تا او را در پاریس و پس از آن در تونس بازداشت و زندانی کنند.
تأسیس حزب قانون و ریاست آن در سال ۱۹۲۰؛ و زمانیکه که بر اثر آن در تنگا قرار گرفت از تونس در سال ۱۹۲۳ خارج شد و پس از آن اتفاقاتی افتاد که به دنبال آن حزب به دو گروه تقسیم شد. حسن قلاتی حزب اصلاح را پایهگذاری کرد که با فرانسویها از رابطۀ خوبی برخوردار بود، و پس از آن هر دو گروه در طی ۱۵۰ نامه به ثعالبی علت اختلاف درونی حزب را به صورت مفصل توضیح دادند، هنگامی که ثعالبی به تونس بازگشت تلاش کرد تا رهبری حزب قانون را به دست بگیرد و در مسایل سیاسی کشور دخالت کند اما موفق نشد. شاید علت آن، عدم حضور طولانی او در بین مردم میباشد، با این وجود در هنگام بازگشت ۳۰۰۰۰ نفر در بندر پایتخت در مراسم استقبال از او حضور داشتند، اما این تعداد، برای بازگرداندن رهبری سیاسی در تونس به ثعالبی، کافی نبود و در هنگام سفر به شهرهای تونس دو بار ترور شد که از آنها جان سالم به در برد.