نویسنده: محمدعاصم اسماعیلزهی
طبقات عرفا و متصوفه از قرن دوم تا قرن دهم ه.ق
قرن هفتم
در این قرن، عرفای بسیار عالیقدری ظاهر شدهاند که عدهای از آنها را به ترتیب تاریخ وفاتشان نام میبریم:
-
شیخ نجمالدین کبرای خوارزمی: او از مشاهیر و اکابر عرفاست و بسیاری از سلاسل به او ختم میشود. شیخ نجمالدین در خوارزم می زیست و حیات او مقارن با حملۀ مغولهاست. هنگامیکه مغولها میخواستند به خوارزم حمله کنند، برای نجمالدین کبری پیام فرستادند تا از شهر خارج شود و خود را نجات دهد، اما نجمالدین پاسخ داد: «من در روزهای راحت در کنار این مردم بودم، در روزهای سخت نیز از آنها جدا نمیشوم.» او مردانه و در کنار مردم جنگید تا به شهادت رسید. این حادثه در سال (۶۱۶ هجری) به وقوع پیوسته است.
-
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری: او از اکابر درجه یک عرفاست که در نثر و نظم نیز تألیفاتی دارد. تذکرة الاولیای او که در شرح حال عرفا و متصوفه است، از جملۀ مآخذ و مدارک محسوب میشود و شرقشناسان نیز اهمیت فراوانی به آن قائلاند. همچنان کتاب منطق الطیرِ او یک شاهکار عرفانی است. مولوی دربارۀ عطار و سنایی گفته است:
عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار میرویم
همچنین میفرماید:
هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچهایم
مقصود مولوی از هفت شهر عشق، هفت وادیای است که خود عطار در منطقالطیر شرح داده است.
عطار، شاگرد و مرید شیخ مجدالدین بغدادی، از مریدان و شاگردان شیخ نجمالدین کبری بود. او همچنین، صحبت قطبالدین حیدر را که از مشایخ این عصر بود و در تربت حیدریه دفن شده بود و انتساب این شهر به او بود را نیز دریافته بود.
عطار در زمان فتنۀ مغول درگذشت و به گفتۀ برخیها به دست مغولان، بین سالهای (۶۲۶-۶۲۸ هـ.ق) کشته شد.
-
شیخ شهابالدین سهروردی زنجانی: او صاحب کتاب معروف «عوارف المعارف» که از متون خوب عرفان و تصوف است، میباشد. نسب او به ابوبکر میرسد، هر سال به زیارت مکه و مدینه میرفت و با عبدالقادر گیلانی نیز ملاقات و مصاحبت داشته است.
شیخ سعدی شیرازی و کمالالدین اسماعیل اصفهانی، شاعر معروف، از مریدان او بودهاند. سعدی در مورد او میگوید:
مـــرا شیخ دانای مرشد شـــــهاب دو اندرز فرمــود بر روی آب
یکی اینکه در نفس خودبین مباش دگر آنکه در جمع بدبین مباش
این سهروردی، غیر از شیخ شهابالدین سهروردی فیلسوف مقتول معروف به شیخ اشراق است که در حدود سالهای (۵۸۱-۵۹۰ هجری) در حلب به قتل رسید. سهروردی عارف در حدود سال ۶۳۲ درگذشته است.
-
ابن الفارض مصری: او از عرفای طراز اول محسوب میشود و اشعار عربیِ عرفانی در نهایتِ اوج و کمالِ ظرافت دارد. دیوان او به صورت مکرر چاپ شده و بزرگان به شرحش پرداختهاند. یکی از کسانیکه دیوان او را شرح کرده است، عبدالرحمن جامی، عارف معروف قرن نهم است. اشعارِ عرفانی او در عربی با اشعار عرفانی حافظ در زبان فارسی قابل مقایسه است. محیالدین عربی به او گفته بود: «شرحی بر اشعار خود بنویس.» او در پاسخ گفته بود: «کتاب فتوحات مکیۀ شما شرح این اشعار است.» ابن الفارض از افرادی است که احوالی غیر عادی داشته، غالباً در حال جذبه بوده است و بسیاری از اشعار خود را در همان حال سروده است. ابن الفارض در سال (۶۳۲ هجری) درگذشته است.
-
محی الدین عربی حاتمی طایی اندلسی: او از اولاد حاتم طایی است و در اندلس متولد شده، اما به نظر میرسد بیشتر عمر خود را در مکه و سوریه سپری کرده است. او شاگرد شیخ ابومدین مغربی اندلسی، یکی از عارفان قرن ششم، بوده است. طریقت او به شیخ عبدالقادر گیلانی میرسد.
محیالدین، که گاهی به نام «ابنالعربی» نیز شناخته میشود، بدون شک بزرگترین عارف اسلام است؛ هیچکس پیش از وی یا بعد از وی به این مقام نرسیده است. به همین دلیل او با لقب «شیخ اکبر» شناخته میشود. عرفان اسلامی از زمان ظهورش، قرن به قرن تکامل یافته است؛ در هر قرن، عارفان بزرگی ظهور کرده و به تکامل عرفان کمک کردهاند. این تکامل تدریجی بوده است، اما در قرن هفتم بهدست محیالدین عربی جهش یافته و به کمال خود رسید. او عرفان را به مرحلۀ جدیدی وارد کرد که تاکنون تجربه نشده بود. بخش دوم عرفان، یعنی بخش علمی، نظری و فلسفی آن، به وسیلۀ محیالدین بنا شده است.
عرفای بعد از او عموماً ریزهخوار سفرۀ او هستند. محیالدین علاوه بر اینکه عرفان را وارد مرحلۀ جدیدی کرد، یکی از اعاجیب روزگار است. انسانی است شگفت و به همین دلیل اظهار عقیدههای متضادی دربارهاش شده است. برخی او را ولی کامل و «قطب الاقطاب» میخوانند و بعضی دیگر تا حد کفر تنزلش میدهند. گاهی او را «مميتالدین» و گاهی «محيالدین» میخوانند. محیالدین بیش از ۲۰۰ جلد کتاب تألیف کرده است. بسیاری از کتابهای او و شاید همۀ کتابهایی که نسخۀ آنها موجود است (در حدود سی کتاب) چاپ شده است. از مهمترین کتابهای او یکی «فتوحات مکّيّه» است که کتاب بسيار بزرگ و در حقيقت یک دائرةالمعارف عرفانی است. کتاب معروف دیگر او «فصوص الحكم» است که گرچه کوچک است ولی دقيقترین و عميقترین متن عرفانی را دارد، شروح زيادی نیز بر آن نوشته شده است. در هر عصر، شاید دو سه نفر بيشتر پيدا نشده باشد که قادر به فهم اين متن عميق باشند. محيالدين در سال (۶۳۸ هجری) در دمشق درگذشت و همانجا دفن شد. قبرش در شام هم اکنون معروف است.
-
صدرالدین محمد قونوی: او اهل قونیه (ترکیه)، شاگرد و مرید و پسراندر محیالدین عربی بود. او همعصر خواجه نصیرالدین طوسی و مولوی رومی بود. بین او و خواجه نصیر مکاتباتی ردوبدل شده و خواجه به او احترام میگذاشت. میان او و مولوی در قونیه کمال صفا و صمیمیت وجود داشت. قونوی امامت جماعت را بر عهده داشت و مولوی به نماز او حاضر میشد. به نظر میرسد که مولوی، همانطور که نقل شده، شاگرد قونوی بوده و عرفان محیالدین را که در گفتههای مولوی منعکس است، از او آموخته است.
گفته میشود که یک روز مولوی وارد محفل قونوی شد. قونوی از مسند حرکت کرد و آن را به مولوی داد تا بر آن بنشیند. اما مولوی ننشست و گفت: «جواب خدا را چه بدهم که بر جای تو تکیه زنم؟» قونوی مسند را به دور انداخت و گفت: «مسندی که تو را نشاید، ما را نیز نشاید.»
صدرالدین محمد قونوی، بهترین تفسیرگر افکار و اندیشههای محیالدین است. اگر قونوی نبود، احتمالاً مفاهیم عمیق محیالدین به درستی درک نمیشد. آثار قونوی از جملۀ کتب مهم در زمینههای فلسفه و عرفان اسلامی در شش قرن اخیر به شمار میرود. وی در سال ۶۷۲ (سال فوت مولانا و خواجه نصیرالدین طوسی) یا ۶۷۳ درگذشته است.
-
مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی، معروف به مولوی و صاحب کتاب جهانی مثنوی است. او از بزرگترین عرفای اسلام و نوابغ جهان است و نسبش به ابوبکر میرسد. مثنوی او دریایی است از حکمت و معرفت و نکات دقیق معرفةالروحی و اجتماعی و عرفانی. مولوی اصلاً اهل بلخ بود و در کودکی همراه پدرش از بلخ خارج شد. پدرش او را با خود به زیارت بیتالله برد. با شیخ فریدالدین عطار در نیشابور ملاقات کرد. پس از مراجعت از مکه همراه پدر به قونیه رفت و آنجا رحل اقامت افکند. مولوی در ابتدا، مردی بود عالم و مانند سایر علمای همتراز خود، به تدریس اشتغال داشت و محترمانه میزیست، تا آنکه با شمس تبریزی عارف معروف برخورد، سخت مجذوب او گردید و ترک همه چیز کرد. دیوان غزلش به نام شمس است و در مثنوی به صورت مکرر و با سوز و گداز از او یاد کرده است. مولوی در سال (۶۷۲ هجری) درگذشته است.
-
فخرالدین عراقی همدانی: او شاعر و غزلسرای معروف و شاگرد صدرالدین قونوی و مرید و دستپروردۀ شهابالدین سهروردی فوقالذکر است. او در سال (۶۸۸ هجری) وفات نموده است.
ادامه دارد…