رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) در حديثی كه امام بخاری و ديگران آن را روايت كردهاند میفرمايند:
(هر يك از شما سرپرست بوده و مسؤوليت زيردستان خود را به عهده داريد؛ كسی كه به مقام امارت مردم میرسد سرپرست بوده و مسؤوليت ايشان را به دوش دارد، مرد [خانه] سرپرست بوده، مسؤوليت ايشان [اعضای خانوادهی خود را] به دوش دارد؛ زن در خانهی شوهر و فرزندان او سرپرست بوده، مسؤوليت آنان را به عهده دارد؛ غلام سرپرستی و نگهداری مال ارباب خود را بدوش داشته، مسؤوليت آن را به عهده دارد؛ پس بدانيد كه هر يك از شما سرپرست بوده و مسؤوليت زيردستان خود را به عهده داريد).
بنابراين سرپرستی و رعيتداری در اسلام نه مخصوص قشر و طبقهی خاص بوده، بلكه هر انسان باورمند به اسلام بايد در قبال افرادی كه پيرامون او زندهگی میكنند و قضايای كه در ماحول وی میگذرد احساس مسؤوليت كند و به امور همه كسانی كه به نوعی با او رابطه دارند رسيدگی نمايد.
البته قضيهی سرپرستی و رعيتداری نسبت به موقعيت اجتماعی افراد و استعداد و توانايی و تخصص هر مسلمان فرق میكند؛ يعنی مسؤوليت افراد با نفوذ و كسانی كه مردم به آنان اعتماد نموده، ايشان را به كارهای مهم میگمارند نسبت به افراد عادی زيادتر است؛ در اين جا مهم اين است كه بدانيم هيچ انسان مسلمانی از اين قاعده مستثنی نيست و همهي مسلمانان اعم از مرد و زن از لحظهيی كه به سن تكليف میرسند مسؤولاند و بايد در روز قيامت از كاستیها و بیتفاوتیهای خود در پيشگاه الله متعال پاسخ دهند.
شريعت اسلام همان گونه كه همه را مسؤول میداند، جزئيات مسؤوليت هر يك را نيز تعيين كرده است؛ مثلاً ما در كتاب و سنت در مورد حدود مسؤوليتهای حاكم و امير تفصيلاتی را میيابيم كه در هيچ قانون ديگری نيست؛ همچنان در مورد مسؤوليت پدر و مادر در قبال خانه و فرزندان مسايلی زيادی را به تفصيل در قرآن و حديث میخوانيم و…
فلسفهی احساس مسؤوليت در قبال زيردستان كه اسلام آن را به كاملترين وجه مطرح نموده است برمیگردد به فلسفهی خلقت انسان و خليفه گردانيدنش در روی زمين؛ زيرا الله متعال چنان كه خود بارها در قرآن كريم فرموده است انسان را به منظور هدفي سترگ خلق نموده و مسؤوليتی بزرگ را به عهدهی او گذاشته است.
خداوند بزرگ از طرفی نظام زندگی انسانها را به گونهيی سر و سامان داده است كه هيچ يك از آنان به صورت مستقل و بدون ارتباط با ديگر همنوعان خود زندگی كرده نمیتواند و از سويی ابزار مورد نياز انسانها را طوری تقسيم كرده كه همه به هم وابستهگی داشته باشند و در خلال همين وابستهگی به خالق خود و خالق هستی امتحان بدهند. الله متعال نعمتهای خود را به گونهيی متناسب ميان انسانها تقسيم نموده، هر يك را به نوعی مورد امتحان و آزمايش قرار داده است؛ به يكی ثروت بخشيده، ديگری را از آن محروم ساخته است؛ به اولی دستور داده تا شكر نعمتی را كه به او داده شده به جا آورد و حق مستمندان را بدهد و نياز حاجتمندان را برآورده سازد؛ دومی را مأمور ساخته تا به ناحق دست به سوی مال ديگری دراز نكند و اگر به كاری گمارده میشود خيانت ننمايد و در مقابل سرمايهدار احساس ذلت و خواری نكند و او را از خود برتر و خود را از او پستتر نداند.
همچنان خداوند متعال به يكی استعداد و توانايی رهبری میدهد و تعداد زيادی را از آن محروم میكند؛ باز هم هر دو طرف مورد امتحان و آزمون الهی قرار دارند تا معلوم شود كه در برابر دستورات الله (جلجلاله) چه گونه عمل میكنند. كسی كه استعداد رهبری را دارد و يا زمينهی سلطه بر ديگران برايش فراهم شده بايد از قدرت و سلطهی خود آن گونه كه خدا میپسندد استفاده كند و استعداد و توانايیهايش را در راه آسايش و بهبودی وضع كسانی كه بر آنان سلطه يافته به كار برد و از هيچ رهگذری به آنان خيانت روا ندارد.
در آغاز اسلام از اثر تعلميات رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) كسانی وارد ميدان اجتماع و سياست شدند كه به معنای واقعی كلمه به امور مردم رسيدگی میكردند و به هيچ عنوان اجازه نمیدادند در ساحهی قلمروشان نسبت به شخص و يا طايفهيی از رعيت شان تعدی و تجاوزی صورت گيرد و در حد توان سعی میكردند اسباب و وسايل آسايش و رفاه مردم را فراهم كنند.
انسان مسلمان برای اینکه بتواند جامعه خود را سر و سامان دهد باید به این قضیه به خوبی متوجه باشد.
توجه به زیر دستان باعث این می گردد که جامعه درک درستی نسبت به بزرگان و امراء خود داشته باشند و از وظایف و صلاحیت های آنها به خوبی واقف گردند.