نوینسده: ابو عائشه
کمونیزم و رخدادهای فراموشنشدنی
آشنایی با واژهی کمونیزم
کمونیزم ایدئولوژی و مفکورهای است که ریشه در فلسفه و اندیشههای سیاسی و اقتصادی دارد. کمونیزم را میتوان یک ایدئولوژی فلسفی، سیاسی، و اقتصادی دانست که در تقابل با سرمایهداری و لیبرال دموکراسی به وجود آمده است.
کمونیزم از واژهی لاتینی «Communis» به معنی مشترک گرفته شده است. کمونیزم به جنبشی سیاسی، علمی، و اقتصادی گفته میشود که از قرن نوزدهم میلادی بیشتر بر پایهی اندیشههای کارل مارکس و مانیفست کمونیست مطرح شد. [1]
اگر بخواهیم تاریخچهی مکتب کمونیزم را مورد بررسی قرار دهیم، درمییابیم که این مکتب یکی از قدیمیترین مکاتب سیاسی در جهان است. در سال ۱۸۴۸، «کارل مارکس» و «فردریک انگلس» با انتشار مانیفست کمونیست، حرکت تازهای در نهضت کمونیزم جهانی به وجود آوردند. [2]
در قرن بیستم، یکی از پدیدههایی که بر اوضاع داخلی کشورها و روابط بینالملل تأثیر بسزایی گذاشت، به قدرت رسیدن نظامهای کمونیستی در بعضی از کشورهای جهان بود. در سال ۱۹۱۷ میلادی، اولین نظام کمونیستی جهان در روسیه شکل گرفت. در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم، مردم بسیاری از کشورهای اروپایی نیز توسط روسیه به اجبار کمونیستی شدند. پس از دوقطبی شدن نظام بینالملل، تقریباً نیمی از کشورهای اروپایی جهان به وسیلهی کمونیستها اداره میشدند.[3] اما حالا این کشورها بسیار محدود و انگشتشمار هستند.
انقلاب اکتبر و ورود به سیاست
انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه به رهبری ولادیمیر لنین نقطهی آغاز عملی شدن حکومتی سوسیالیستی بود که خود را حکومت کمونیستی میدانست. این حکومت به سرکردگی ولادیمیر لنین برای نجات تودهها و براندازی اختلاف طبقاتی از راه رسید. در این دوره بود که لنین و طرفدارانش، که به بلشویکها مشهور بودند، قدرت را در دست گرفتند.
نقطهی آغاز حضور کمونیستها در عرصهی سیاسی، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بود. در سالهای پس از به قدرت رسیدن کمونیستها، شوروی تحولات و فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرد. دوران حکمرانی لنین و استالین در شوروی کمابیش خبر از ظهور دیکتاتوری جدیدی میداد؛ اما در این میان، استالین به دیکتاتوری، زورگویی و جبر بیشتر معروف است. در دورهی او جنایتهای بسیاری رخ داد که نمونههای آن در تاریخ بسیار کم دیده میشود.
جنایتهای کمونیستها
گرچه سران حزب کمونیزم در ابتدا هدف از ایجاد این حزب را دفاع از حقوق مردم میدانستند، اما به مرور زمان و با رسیدن به قدرت سیاسی و حکومتی، عرصه را بر مردم تنگ نموده و آنان را زیر فشار قرار دادند و به زور ایدئولوژی خود را بر مردم تحمیل میکردند. جنایتهای کمونیستها در تاریخ بسیار مشهود و ملموس است؛ جنایتهایی همچون سرکوبگری، تصفیهی جسمی، تبعید اجباری، بردگی و گرسنگی دادن. آنان حتی به حامیان و طرفداران خود نیز رحم نمیکردند.
اگر فکر میکنید آدولف هیتلر تعداد زیادی از مردم را در تاریخ بشر کشت، اشتباه میکنید. مائو و استالین فراتر از دیکتاتور نازیها رفته و دهها میلیون نفر را کشتند. تخمین زده میشود که مائو ۷۰ میلیون نفر، استالین ۴۰ میلیون نفر؛ پل پات در کامبوج – تنها در چهار سال در اواخر دههی ۱۹۷۰ میلادی، ۲ تا ۳ میلیون نفر از کشور ۸ میلیونی را کشت. وقتی کمونیزم به شرق آفریقا رسید، به ویژه در اتیوپی طی حکومت دیکتاتور سنگدل منگیتسو، ۱.۵ میلیون نفر کشته شدند.[4]
البته باید دانست که بسیاری از جنایتهای این دیکتاتورها و سردمداران زورگو بر مردم مخفی مانده است. رژیمهای کمونیستی برای تثبیت قدرت خود، با فراتر رفتن از جنایات فردی و کشتارهای موردی در مقیاس کوچک، جنایات انبوه را به یک نظام حکومتی تمام عیار تبدیل کردند. تاریخ لبریز از فجایعی است که کمونیستها در مناطق مختلف مرتکب شدهاند. این حوادث و رخدادهای فاجعهبار و کشتارهای خشن که برای قدرتطلبی و بسط سیطره انجام شده، هرگز از حافظهی تاریخ محو نخواهد شد و نسل اندر نسل برای دیگران منتقل میشود.
جان سخن اینکه بسیاری از این نوع احزاب در ابتدا با نرمی، مهربانی و به ادعای دفاع از حقوق مردم و اقلیتها برخاسته و با کمک آنان توانستهاند بر اریکهی قدرت بنشینند؛ اما بعد از اینکه لذت جاهطلبی و قدرتخواهی را درک کردهاند، دیگر به هیچ کسی رحم نکردهاند.
منابع:
-
صالحی، اکرم- توحیدفام، محمد، بازاندیشی تئوریک و عملی کمونیزم در فروپاشی شوروی، دانشنامهی حقوق و سیاست، ۱۳۹۳ هـ
-
بیات، نفیسه میرگلوی، کمونیزم از ظهور تا سقوط
-
اپک تایمز فارسی، تاریخ ۱۳۹۷ هـ.ش، عنوان مقاله: کمونیزم ۱۰۰ میلیون نفر را در قرن بیستم کشته است.