نویسنده: م. فراهی توجگی

نمونه و ساختار دولت اسلامی

۴. زور و غلبه
زور و غلبه یکی دیگر از روش‌های انعقاد خلافت در اندیشهٔ اهل‌سنت است. علامه تفتازانی توضیح می‌دهد که امامت یا خلافت با زور و استیلا نیز استوار می‌گردد. هرگاه امامی فوت کند و شخص دیگری بدون بیعت اهل حل و عقد یا استخلاف و نصب از جانب خلیفهٔ پیشین، تنها با تکیه بر قدرت و شوکت خود منصب امامت را به دست گیرد، خلافت برای او منعقد شده و مشروع است.
علامه شربینی، از دیگر علمای اهل‌سنت، می‌نویسد: «راه سوم این است که فردی که شرایط عمومی خلافت را دارد، پس از مرگ خلیفه با زور و غلبه به امامت دست یابد و نظم سیاسی مسلمانان را عهده‌دار شود. اما استیلا بر خلیفهٔ زنده حکمی دوگانه دارد: اگر خلیفهٔ زنده نیز از جمله حاکمانی باشد که با زور و غلبه به قدرت رسیده است، در این صورت کسی‌که او را با غلبه ساقط کند، امام مشروع خواهد بود؛ اما اگر خلیفهٔ پیشین از طریق بیعت اهل حل و عقد یا استخلاف و نصب خلیفهٔ سابق به قدرت رسیده باشد، امامت فرد متغلب مشروع نخواهد بود.

شیوه‌های انعقاد خلافت

با توجه به یادداشت‌های پیشین و روش‌های ذکرشده در انتخاب خلفا، می‌توان گفت سه روش اصلی برای تعیین خلیفه وجود دارد و برخی از علما روش چهارمی نیز ذکر کرده‌اند. خلاصهٔ این روش‌ها به شرح زیر است:
۱. بیعت
علامه ابن‌خلدون می‌نویسد: «بیعت تعهدی بر اطاعت است؛ گویی بیعت‌کننده با امیر پیمان می‌بندد که رأی و نظر خود و امور مسلمانان را به او واگذارد و در هیچ کاری با او منازعه نکند و در مسئولیت‌هایی که به او سپرده می‌شود، در خوشی و ناخوشی از او اطاعت نماید. در گذشته، هنگام بیعت با امیر، افراد دستان خود را برای تأکید بر عهد و پیمان در دست او می‌گذاشتند. این عمل شبیه معاملهٔ فروشنده و خریدار بود و ازهمین‌رو، بیعت نامیده شد که از مصدر «باع» به معنای مصافحه گرفته شده است. این معنا در عرف لغت و شرع شناخته‌شده است. در حدیث نیز به همین معنا اشاره شده است، مانند بیعت پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در «لیلة العقبه»، بیعت رضوان و دیگر موارد. هم‌چنین بیعت خلفا به همین ترتیب انجام شد.»
بیعت با حضرت ابوبکر صدیق که با انتخاب مهاجرین و انصار آغاز شد و در نهایت همهٔ صحابه، از جمله حضرت علی، با ایشان بیعت کردند، از همین نوع است.
۲. سپردن خلافت به یک فرد
این همان روشی است که حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه به کار گرفت. ایشان در وصیتی خطاب به حضرت عمر رضی‌الله‌عنه چنین نوشت: «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. این عهدی است که ابوبکربن ابی قحافه در آخرین لحظات دنیا که در حال خروج از آن است و لحظات ابتدایی آخرت که در حال ورود به آن است، نوشته است. در زمانی‌که کافر ایمان می‌آورد، فاجر یقین می‌کند و دروغ‌گو راست می‌گوید. من، عمر بن خطاب را بعد از خود به‌عنوان خلیفه تعیین کردم؛ سخنان او را بشنوید و از او اطاعت کنید. من در حق الله، پیامبرش، دینش، خودم و شما جز خیر چیزی نخواسته‌ام. اگر او عدالت پیشه کرد، این پندار و علم من نسبت به اوست؛ اما اگر غیر از این کرد، هر شخص به کاری که انجام می‌دهد، مؤاخذه خواهد شد. من علم غیب ندارم و جز خیر چیزی اراده نکرده‌ام. «وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»؛ والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته.»
۳. مشورت میان جماعتی مشخص
در این روش، حاکم پیشین مسئولیت انتخاب خلیفه را به گروهی مشخص از افراد واگذار می‌کند تا امام جدید را از میان خود برگزینند. حضرت عمر رضی‌الله‌عنه این روش را به کار گرفت و شش نفر از صحابهٔ بزرگ را مأمور کرد تا خلیفهٔ بعدی را انتخاب کنند. آنان حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه را برگزیدند، همان‌گونه که در حدیثی طولانی از میمون روایت شده است. در این حدیث آمده است که حضرت عمر رضی‌الله‌عنه فرمود: «من کسی را شایسته‌تر از این شش نفر نمی‌بینم، افرادی که پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم هنگام وفات از آنان خشنود بود.» ایشان نام‌های علی، عثمان، زبیر، طلحه، سعد و عبدالرحمن را ذکر کرد و افزود که عبدالله ‌بن عمر نیز در این مشورت شرکت کند، نه برای داشتن اختیار در تصمیم‌گیری، بلکه برای آرامش دل او.
۴. تغلب و چیره‌شدن
این روش اضطراری شامل به‌دست‌گرفتن قدرت از طریق زور و غلبه است. در این حالت، فرد زورمند بر مردم مسلط می‌شود، آنان را سرکوب می‌کند تا از او فرمان‌برداری کنند و او را به‌عنوان حاکم بپذیرند. چنین امامی مشروعیت می‌یابد و اطاعت از او واجب می‌شود. نمونهٔ بارز این روش، حکومت عبدالملک ‌بن مروان است که علیه عبدالله ‌بن زبیر قیام کرد، او را به قتل رساند و بر مناطق مختلف تسلط یافت. مردم نیز ناچار شدند با او بیعت کرده و او را امام بخوانند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version