نویسنده: م. فراهی توجگی

اهداف نظام سياسی اسلام

هدف اصلی در نظام سياسی اسلام، توسعۀ بستر تقرب الهی است كه تنها موجودی به نام انسان به‌عنوان جزئی از نظام هستی و اشرف مخلوقات، در مسير او (إنا للّه) و به‌سوی او (إليه راجعون) راه طی می‌كند و منزلگاه نهايی‌اش راه‌يافتن به جوار قرب الهی است.
قرآن كريم در بيان اين حقيقت می‌فرمايد: «انّ المتقين فی جنات ونهر فی مقعد صدق عند مليك مقتدر؛ به‌راستی كه تقواپيشگان در باغ‌های خرم و باشكوه و با نهرهای روان، در جايگاهی راستين نزد پادشاهی بااقتدار، منزل می‌كنند.»
كمال اين منزلت و موقعيت مرتبه‌ای است كه انسان محبوب خدا قرار می‌گیرد و عملش رنگ خدایی می‌گیرد.
در جامعۀ اسلامی همه چيز در خدمت متعالی‌شدن انسان قرار دارد. اين روند متعالی‌شدن با تقرب به خداوند حاصل می‌شود و حكومت نيز زمينه‌ساز اين تقرب و تعالی‌بخشی است.
البته تحقق اين مورد مهم به اين معنا نيست كه اختيار و آزادی انسان‌ها سلب می‌شود و جبر و زور حكومت حاکم، همگان را به سمت‌وسوی معين می‌کشاند؛ زیرا در اين صورت قربی حاصل نمی‌شود و مقصود به دست نمی‌آید، چون جایگاه تقرب نزد انسان و پذيرش اختياری قرب‌جویی بيش از آنكه جسمی و فكری باشد، روحی و درونی است. تقرب با دوستی حاصل می‌شود و اين، رفتاری قلبی و پيرو اراده و اختيار انسان است؛ بنابراين، حكومت دينی با گسترش سازوكارها و شرايط انتخاب مطلوب و تضييق و محدودسازی زمينه‌های آلوده‌ساز، بستر ارادۀ خير و انتخاب شايسته را توسعه می‌بخشد كه منجر به تقرب به خداوند می‌شود.
اهداف و دسته‌ای از عملكردهای نظام سياسی در این پیمانه و سنجه قرار می‌گيرند که عبارت‌اند از:
۱. تکامل همه‌جانبۀ انسان
اولین و مهم‌ترین هدف بعثت انبیا علیهم‌السلام رشد، کمال و حرکت انسان در هر دو بعد مادی و معنوی به‌سوی خداوند متعال است؛ ازهمین‌رو، حاکمیتی که مبتنی بر این آموزه‌ها باشد، رشد و کمال انسان باید محوری‌ترین هدف آن باشد؛ به‌گونه‌ای که نتیجهٔ قهری برقراری چنین حکومتی، حرکت شتابانِ انسان و رنگ‌وبوی جامعۀ او در تمام ابعاد به سمت توسعه و انکشاف باشد.
در این خصوص باید به چند نکته اشاره کرد:
الف. کمال‌گرا شدن و تکامل‌یافتن انسان بدون وجود حاکمان صالح امکان‌پذیر نیست. میان برقراری و شکل‌گیری حکومت اسلامی و حرکت روبه‌کمال جامعه رابطۀ متقابل وجود دارد؛ به این معنا که حرکت روبه‌کمال برای جامعه جز در سایۀ حکومت عادل اسلامی محقق نمی‌شود و در مقابل، حکومت عادلانۀ اسلامی تنها زمانی محقق می‌شود که ارزش‌های اولیه و بنیادین در جامعه در حال شکوفایی و رشد باشد.
ب. جامعه‌ای که به‌سوی کمال‌گرایی واقعی حرکت کند، زمینۀ پذیرش حکومت اسلامی را دارد؛ زیرا کار و وظیفۀ جامعۀ اسلامی پس از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به دلیل تربیت افراد تکامل‌یافتۀ جامعه در زمان خلفای راشدین نیز ادامه یافت.
پس می‌توان گفت که رابطۀ تکامل جامعه با حکومت اسلامی رابطه‌ای هم‌سو است؛ هرقدر جامعه کامل‌تر باشد، زمینۀ اجرای مقررات اسلام در آن فراهم‌تر می‌شود و هر قدر حاکمیت مقررات اسلامی و حکومت صالحان استمرار بیشتری داشته باشد، سرعت حرکت جامعه بیشتر خواهد شد. سیزده سال طول کشید تا جامعۀ تربیت‌شدۀ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم آمادگی پذیرش حاکمیت عدل اسلامی را پیدا کند؛ بنابراین، یک جامعۀ روبه‌کمال و سالم می‌تواند رسالت یک حکومت اسلامی را بر دوش گیرد.
  1. اقامۀ عدالت؛ اجرای احکام شریعت
اهداف دیگری که در واقع ابزار رسیدن به غایت اصلی است، به نوبۀ خود، هدف دسته‌ای از عملکردهای نظام سیاسی قرار می‌گیرند.
برقراری عدل و داد یکی از خواسته‌های الهی است که در آیاتی از قرآن کریم به آن تصریح شده است: «اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى». عدل به معنای نهادن هر چیزی در جای مناسب آن، شامل همۀ وظایف فردی، اجتماعی و سیاسی افراد جامعۀ بشری است. یکی از وظایف و اهداف مهم بعثت پیامبران، دعوت بندگان الهی به عدل و داد بود. آنان از مردم می‌خواستند عدل را در میان خود به‌خوبی برقرار کنند؛ اما ازآنجایی‌که برقراری عدل به شناخت کافی همۀ شئون و ویژگی‌های ظاهری و باطنی اشخاص نیاز دارد و این امر بدون ارتباط با خدای تعالی برای هیچ‌یک از انسان‌ها امکان‌پذیر نیست، لازم است خدای سبحان زمینه‌ها و مقدمات قیام به عدل را برای بندگانش مهیا کند؛ یکی از این مقدّمات معرفت و آگاهی کامل است.
۳. اجرای احکام شریعت
از جملۀ شئونی که از گذشته کانون نزاع میان مسلمانان بوده است، رهبریت اجتماعی و سیاسی مسلمانان است. این شأن در حقیقت متکفل اجرای دین در متن و بطن جامعه است.
متصدی این منصب وظایفی برعهده دارد؛ برخی از این وظایف عبارت‌اند از ایجاد نظم و انضباط در کشور؛ نگه‌داری از مرزهای کشور اسلامی؛ حفظ نظام اجتماعی مسلمانان؛ قضاوت؛ اجرای حدود و… .
۴. برقراری و استقرار نظام و امنیت
شاید یکی از مهم‌ترین وظایف هر دولتی استقرار امنیت داخلی و خارجی کشور باشد؛ تاجایی‌که بسیاری از آگاهان امر، فلسفۀ تشکیل دولت را برقراری امنیت دانسته‌اند. ابن‌خلدون پس از تشریح علت شکل‌گیری جامعه می‌گوید: هرگاه این اجتماع برای بشر حاصل آید و آبادانی جهان به‌وسیلۀ آن انجام پذیرد، ناگزیر باید حاکمی در میان آنان باشد تا از تجاوز دسته‌ای به دستۀ دیگر جلوگیری کند؛ زیرا تجاوز در سرشت حیوانی بشر به ودیعت نهاده شده است. به دلیل وجود طبیعت تجاوزگری بشر، نظامی مقتدر لازم است تا مانع تجاوز قدرتمندان به ضعیفان شود.
نظم و امنیت اجتماعی هرچند دو مقولۀ مجزا هستند؛ ولی در اصل به هم نزدیک‌اند و از وسیله‌های ضروری فراهم‌آوری آرامش و هنجار یک جامعه محسوب می‌شوند. عنصر نظم، جامعه را به‌صورت یک سیستم با اجزای مرتبط به‌هم سامان می‌دهد و حیطۀ وظایف هر عضو را معین می‌نماید. امنیت جلوی اخلال در نظم و تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی را مسدود می‌‌سازد. کارکرد حکومت بیشتر به ایجاد فضای امن و مطمئن متمرکز است تا برقراری نظم؛ زیرا مجری قانونمندی‌ها و هنجارها، خود مردم و جامعه هستند و حکومت نقش حراست از نظام موردقبول را بر عهده دارد.
در اسلام امنیت و آرامش اجتماعی بدون توجه به نوع نظام سیاسی و اقسام آن، موردتوجه و احترام قرار دارد و اخلال در نظم اجتماعی و امنیت جامعه، از محرمات مورد اتفاق فقهاست.
امنيت روانی نيز به احساس وجود عدالت در جامعه بازمی‌گردد. با تضعيف شاخص استقرار عدالت، امنيت مخدوش می‌شود و استمرار و تداوم حكومت به خطر می‌افتد.
امنيت به‌عنوان هدف نظام سياسی از اهميتی والا برخوردار است كه پس از عصر نوزایی، فلاسفۀ سياست، مهم‌ترين كار ويژۀ حكومت را ايجاد امنيت و جلوگيری از هرج‌ومرج دانسته‌اند. كسانی چون «هابز» بر اين باورند كه هدف و وظيفۀ حكومت تنها برقراری نظم و امنيت در جامعه است. به عقيدۀ وی، انسان‌ها گرگ همديگرند و ضرورت وجود دستگاهی كه انسان‌ها را مهار و در جامعه امنيت را برقرار كند، امری الزامی است؛ يعنی وظيفۀ اصلی حكومت اين است كه مقررات و قوانين را به اجرا گذارد و مانع ايجاد هرج‌و‌مرج و ناامنی در جامعه شود و در برابر عوامل تهديد‌كنندۀ خارجی قوۀ دفاعی داشته باشد تا بتواند از موجوديت و كيان كشور حراست كند.
جان لاک نيز كه از پایه‌گذاران انديشۀ امپرياليسم به شمار می‌رفت، هدف حكومت را امنيت معرفی می‌كرد.
در اسلام نيز امنيت و آرامش اجتماعی بدون توجه به نوع نظام سياسی و اقسام آن، موردتوجه و احترام است و اخلال در نظم اجتماعی و امنيت جامعه از محرمات مورد اتفاق فقها می‌باشد. از سوی ديگر، حفظ امنيت در چارچوبۀ نظام سياسی و برخورد با فتنه‌گری‌ها و اقداماتی كه آرامش روانی جامعه را به‌هم می‌زند و امنيت سياسی و اجتماعی را سلب می‌نمايد، موردتوجه فراوانی قرار گرفته است.
۵. توسعۀ وادی معنویات
با‌توجه ‌به اینکه اسلام با هدف تأمین سعادت انسان‌ها به بشر عرضه شده است و عمده‌ترین سعادت انسان‌ها در گرو عمل به معنویات و گرایش به مسائل الهی است، حکومت اسلامی نیز از اساس با هدف تأمین سعادت انسان‌ها در بُعد مادی و معنوی تشکیل شده است و هدف بعثت پیامبران و رسولان الهی به‌عنوان اساسی‌ترین هدف حکومت ارزیابی شده است.
۶. تزکیه و رشد فرهنگی
یک از اهدافی که حکومت اسلامی تعقیب می‌کند، رشد و تعالی فرهنگ فردی و اجتماعی است. مقولۀ فرهنگ، ادراکات، تمایلات، علم و اخلاق را شامل می‌شود. احیای ارزش‌های اخلاقی و تزکیۀ نفوس از اساسی‌ترین آرمان‌هایی است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم هدف بعثت خویش را ترویج و تحکیم آن‌ها معرفی می‌کند؛ چنانچه می‌فرماید: «بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَكَارِمَ‏ الْأَخْلَاقِ‏؛ به پیامبری مبعوث شدم تا فضایل اخلاقی را به کمال برسانم.»
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version