سعی و تلاش یکی از اصول مهم در زندگی فردی است که باید به آن توجه داشت. این اصل بیان میکند که کلید دستیابی به هر موفقیتی در سعی و کوشش نهفته است. الله متعال در قرآن میفرماید: «وَأَنْ لَیسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ، وَأَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرَىٰ»؛ ترجمه: «برای انسان جز آنچه که خود تلاش کرده است چیزی نیست، و به زودی نتیجه سعی و کوشش او دیده خواهد شد.» این آیه بیانگر آن است که معیار رسیدن به موفقیتها کار کردن، زحمت کشیدن و تلاش است. هر چقدر بیشتر تلاش کنیم، به همان اندازه بیشتر موفقیت و خوشبختی را کسب خواهیم کرد.
اسلام همواره انسانها را به کار و تلاش تشویق کرده و نشان داده است که برای رسیدن به هر چیزی باید بهای آن را پرداخت کرد. و این بها، عرق ریختن، کار کردن و تلاش ورزیدن است. روزی جوانی برای خواستن کمک به پیامبر اسلام، حضرت محمد (صلی الله علیه وسلم) مراجعه کرد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «کمکها برای ضعیفان و نیازمندانی است که قادر به کار کردن نیستند، اما تو که جوان و قوی هستی، میتوانی خودت تلاش کنی و برای حل مشکلت زحمت بکشی.» سپس پیامبر (صلی الله علیه وسلم) پرسیدند: «آیا در خانهات چیزی داری؟» جوان پاسخ داد: «بله، یک ترپال (گلیم) و یک کاسه بزرگ دارد.» پیامبر (صلی الله علیه وسلم) دستور دادند که آنها را بیاورد.
وقتی جوان با ترپال و کاسه آمد، پیامبر (صلی الله علیه وسلم) شخصاً آنها را گرفت و همراه جوان به بازار رفتند تا آنها را بفروشند. در بازار پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فریاد زدند: «من یشتری منی هذا؟» یعنی کیست که اینها را از من میخرد؟ یکی از حاضران پیشنهاد داد که هر دو را به یک درهم میخرد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «من یزید على هذا؟؛ کی بیش از این میدهد؟» دیگری گفت: «یا رسول الله، من به دو درهم میخرم.»
رسول الله (صلی الله علیه وسلم) کاسه و ترپال را به دو درهم فروخت و پول را به جوان داد و فرمود: «این دو درهم را بگیر، با یکی از آنها برای خانهات غذا بخر و با دیگری وسایل هیزمشکنی مانند ریسمان و تبر خریداری کرده و به جنگل برو تا هیزم بکنی! من نمیخواهم تو را پانزده روز دیگر ببینم مگر اینکه ثروتمند شده باشی.» جوان دستورات را اجرا کرد و پس از پانزده روز با پیامبر (صلی الله علیه وسلم) ملاقات کرد. حضرت پرسیدند که حالش چطور است و جوان پاسخ داد که الحمدالله اکنون کار میکند و صاحب پانزده درهم شده است.
زمانی که مسلمانان به دو اصل مهم جهاد (در راه خدا به صورت جسمی، مالی، فکری و زبانی) و اجتهاد (تلاش و کوشش) پایبند بودند، رهبری جهان را بر عهده داشتند. آنها خوبیها و انساندوستی را به مردم آموزش میدادند، اصول اقتصاد و کسب درآمد را ترویج میکردند و در علوم مختلف مانند فزیک، کیمیا و طب پیشرو بودند. اخلاق و رفتار انسانی را به مردم میآموختند و در زمینه تحقیقات، دستاوردها و قدرت و عزت به بحث میپرداختند.
مردمان روم به دلیل زورگیریها و شکنجهها و تعیین مالیاتهای سنگین به سمت امپراتوریهای مسلمان پناه میبردند تا به عنوان انسانهایی محترم شناخته شوند. بسیاری از قوتها و دولتها به دلیل قوانین سختگیرانه و رفتار نادرست با مردم شکست خوردند.
تاریخ در مورد ثروت و غنای مسلمانان در زمانی که از جهاد و اجتهاد دور نبودند مینویسد: «در زمان حضرت عمر بن عبدالعزیز، مسلمانان به حدی از ثروت و سرمایه مستغنی شده بودند که اگر کسی از صبح تا شام در کوچهها مینشست و میخواست صدقه بدهد، کسی برای گرفتن آن پیدا نمیشد.»
روزی مدیر بیتالمال نزد عمر بن عبدالعزیز آمد و گفت که کلیه کارهای دولتی را انجام دادهاند، ولی باز هم پول زیادی در بیتالمال باقی مانده است. خلیفه دستور داد که قرض تمام بدهکاران شهر را بپردازند. پس از انجام این دستور، باز هم پول در بیتالمال باقی مانده بود، پس خلیفه دستور داد که به تمام جوانان کمک کنند تا ازدواج کنند. دانشمندان میگویند که حتی پس از کمک به تجار برای رونق دادن به تجارتشان، باز هم پول در بیتالمال باقی ماند. این دورانی بود که مسلمانان جهاد و سعی و تلاش را فراموش نکرده بودند.
اما وقتی مسلمانان از جهاد و اجتهاد (سعی و تلاش) دست کشیدند، در گوشه و کنار این جهان پهناور، روزانه صدها مسلمان کشته، صدها نفر زخمی، صدها معلول و بالای صدها زن و دختر مسلمان مورد تجاوز و ظلمهای ناگفتنی قرار میگیرند. نباید از یاد برد که امروزه ۶۰ درصد از مسلمانان، بدون حفظ کرامت خود، چشم به کمکهای تنصیرانه و استعماری غربیها (یهود و نصاری) دوختهاند و فرزندان خود را به وابستگی به غرب عادت دادهاند.
یکی از دلایل مهم و قابل توجه پیشرفت اروپا در علوم و تکنولوژی و ساخت اسلحه، تلاش و کوشش مردم و دولتهای آنها است. شرط موفقیت و پیشرفت، کوشش و تلاش است.
اگر یک کافر و یک مسلمان در دریا بیفتند، کسی نجات پیدا میکند که توانایی شنا کردن داشته باشد. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، موفقیتهای انسانی (چه کوچک و چه بزرگ) به تلاشها و کوششهای فردی وابسته است.
میتوان به داستان یوسین بولت، سریعترین مرد جهان، اشاره کرد. او در کل مسابقات دوی خود تنها حدود ۲ دقیقه حضور داشته است و در همین مدت توانسته ۱۱۹ میلیون دلار درآمد کسب کند، به این معنا که برای هر ثانیه تقریباً ۱ میلیون دلار به دست آورده است. اما برای رسیدن به این دو دقیقه شهرت، بیست سال از عمر خود را صرف تمرین و تلاش کرده است. این تلاشها بودند که او را به سریعترین مرد دنیا تبدیل کردند.
نلسون ماندلا، مرد آفریقایی تباری که خواستار پایان دادن به تبعیض نژادی بود و نشان داد که سیاهپوست بودن به معنی ضعف نیست، ۲۷ سال از عمر خود را در زندان گذراند تا مبارزهاش به ثمر نشست و از زندان آزاد شد و به عنوان رئیسجمهور کشورش انتخاب گردید.
اگر به سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) بازگردیم، میبینیم که زندگی ایشان پر از درسهای ارزشمند در مورد تلاش و کوشش است. حتی با وجود اینکه به عنوان صادقترین مرد مکه شناخته میشد، هنگامی که دعوت خود را آغاز کرد، با مشکلات فراوانی مواجه شد. مردم او را به نامهای ناپسند خطاب کردند و حتی در طائف سنگسار شد به طوری که خون از پای او جاری شد. پیروانش شکنجه و کشته شدند، و مجبور به ترک داراییهای خود و مهاجرت شدند. اما هیچ یک از این مشکلات نتوانست اراده رسول خدا را خم کند یا او را از مسیرش منحرف سازد. تلاشهای او بود که جامعه عرب را از عقبماندگی به یکی از متمدنترین جوامع دنیا تبدیل کرد. او خود در خانهای فقیرانه زندگی میکرد، اما تلاشهای او باعث شد که امروزه جهان به معنای واقعی تمدن پی ببرد. اکنون بدون هیچ صفحه مجازی، میلیونها نفر از سراسر جهان پیرو او هستند و روزانه به او درود میفرستند.
پس چه زیبا و مؤثر است که در هر شرایطی به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) اقتدا کنیم و هرگاه تنبلی و کسالت را در وجود خود احساس کردیم، به یاد زحمات و تلاشهای او بیفتیم و تلاش کنیم تا از زندگی خود چیزی بسازیم.