نویسنده: امان‌الله‌ مختار
در سلسله‌ی راهنمایی‌های قبلی، به اهمیت پرورش روحی و ذهنی، نظافت و زیبایی وضعیت و همچنین پرورش جسمی اشاره کردیم. این موضوعات را با استناد به آموزه‌های قرآنی و در چارچوب زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) تبیین نمودیم. اکنون به پایان این سلسله می‌پردازیم و با تأکید بر اصولی چون هدف‌گذاری، کوشش و پرهیز از موانعی که به خوبی‌های زندگی آسیب می‌زنند و آرامش را می‌ربایند، این بحث را خاتمه می‌دهیم.

۵- برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری

زندگی انسان زمانی معنادار و ارزشمند می‌شود که با اهدافی مشخص و برنامه‌ریزی‌های دقیق همراه باشد. افراد مختلف در زندگی اهداف گوناگونی دارند که در مراتب و مقام‌های متفاوتی قرار می‌گیرند. برخی ممکن است قصد رهبری کشور داشته باشند، برخی به فکر تشکیل خانواده و تولید نسل هستند، برخی ممکن است هدف کوچکی چون به دست آوردن صد افغانی داشته باشند، در حالی که برخی دیگر تنها به فکر وعده‌ی غذایی بعدی هستند. این اهداف است که انسان‌ها را بزرگ می‌کند و به آن‌ها امکان موفقیت در زندگی را می‌دهد. هرچه هدف انسان بزرگ‌تر و مهم‌تر باشد، برنامه‌ریزی دقیق‌تر و تلاش بیشتری خواهد کرد.
این مفهوم و انگیزه توسط رهبر و الگوی بشریت، رسول الله (صلی الله علیه وسلم)، به زیبایی بیان شده است. ایشان می‌فرمایند: «إذا سألتم الله الجنة فسلوه الفردوس الأعلى؛ هنگامی که از خداوند بهشت را طلب می‌کنید، فردوس اعلی را بخواهید.» این به ما می‌آموزد که هدف‌ها باید بزرگ و والا تعیین شوند تا دایره‌ی تلاش‌ها و کوشش‌ها گسترده‌تر گردد.
برای توضیح بیشتر این مفهوم، به این نکته اشاره می‌کنیم: گاهی اوقات انسان‌ها غافل شده و به کارهای بی‌فایده مشغول می‌شوند، اما یادآوری یک هدف بزرگ می‌تواند آن‌ها را از پرداختن به کارهای بی‌ارزش بازدارد و به سوی انجام کارهای خیر و مفید سوق دهد. هدف‌گذاری، به‌ویژه هدف‌گذاری بزرگ، تمرکز انسان را افزایش داده، اهمیت بسیاری از موارد را درک می‌کند و انتخاب‌هایی که با اهداف همسو هستند را در اولویت قرار می‌دهد.
قطعاً، فقدان برنامه‌ریزی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی مانند رفتن به دریا بدون کشتی است؛ نه تنها به هدف نمی‌رسد بلکه نمی‌تواند جان خود را نیز نجات دهد. عدم وجود هدف در زندگی مانند کسی است که در بیابان وسیع و بی‌آب و علف گم شده و نمی‌داند به کجا می‌رود.
برای تبیین اهمیت هدف‌گذاری و داشتن برنامه برای دستیابی به مقصد، داستان حضرت موسی (علیه السلام) را از قرآن کریم به عنوان مثال می‌آوریم. پیش از آنکه حضرت موسی (علیه السلام) برای انجام مأموریت خود به سوی فرعون برود، برنامه‌ریزی کرد و استراتژی‌های خود را برای مقابله با فرعون تعیین نمود. خداوند متعال وقتی به موسی (علیه السلام) فرمان داد که نزد فرعون رفته و او را به اطاعت از خدا فرا بخواند، موسی (علیه السلام) عرض کرد: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي» ترجمه: «پروردگارا، سینه‌ام را گشاده ساز و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنم را درک کنند و برادرم هارون را به عنوان یار و وزیرم قرار ده، پشتم را به وی محکم کن و او را در کارم شریک ساز.»
از این آیات می‌توان سه عنصر مهم در برنامه‌ریزی حضرت موسی (علیه السلام) را استخراج کرد:
– نخست، او خود را از لحاظ روانی و ذهنی برای مأموریت آماده کرد، حواس خود را جمع نمود و با اعتماد به نفس، ذهن خود را برای انجام وظیفه آماده ساخت.
– دوم، او در پی ساختن یک استراتژی ارتباطی بود تا بتواند با مردم بهتر ارتباط برقرار کند. هارون که هرگز مصر را ترک نکرده بود، زبان محلی را به خوبی می‌فهمید و می‌توانست به عنوان یک مترجم و هماهنگ‌کننده‌ی خوب، یاور موسی (علیه السلام) باشد. همانطور که موسی (علیه السلام) می‌فرماید: «وَ أَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ» ترجمه: «برادرم هارون زبانش از من فصیح‌تر است، او را همراه من بفرست تا سخنانم را تصدیق کند؛ زیرا من از اینکه آن‌ها مرا تکذیب کنند می‌ترسم.»
– سوم، حضرت موسی (علیه السلام) به مسائل لوژیستیکی و حمایتی نیز توجه داشت. بی‌شک در انجام امور، هر فردی به حمایت نیاز دارد. هارون نه تنها در فصاحت زبان به موسی (علیه السلام) کمک می‌کرد بلکه به لحاظ قدرت بدنی و اخلاقی نیز شخصیتی استوار و باوقار بود. او به عنوان یک تکیه‌گاه و معاون مطمئن در راستای انجام وظیفه و هم‌سفر ایده‌آلی برای موسی (علیه السلام) به شمار می‌رفت.
با تأمل در استراتژی و برنامه‌ریزی حضرت موسی (علیه السلام) برای مواجهه با فرعون و دعوت او به سوی راه حق، می‌توان دریافت که ایشان بدون برنامه و به عجله به سوی فرعون نرفته بودند. قرآن کریم با بیانی رسا و شیوا، اهمیت برنامه‌ریزی و تعیین هدف را در داستان حضرت موسی (علیه السلام) به ما نشان می‌دهد.
قرآن کریم قانون زندگی است و با آن، زندگی بهتر شده و انسان از گودال‌های بدبختی و جهل به قله‌های خوشبختی و دانایی می‌رسد. خداوند متعال در داستان حضرت موسی (علیه السلام) به نکات بسیار خوبی اشاره کرده است، که یکی از آن‌ها همین مسئله‌ی برنامه‌ریزی و تعیین استراتژی برای رسیدن به هدف است.
انسان اگر می‌خواهد به صورت درست و دقیق کاری را انجام دهد، برنامه‌ریزی خوب می‌تواند به او در این امر کمک کند. چه زیباست که زندگی گلگون‌ مبلغان قرآن و رهبران بشریت را کاوش کرده و ببینیم چگونه زندگی فردی خود را برنامه‌ریزی کرده و به هدف‌های والای خود دست یافته‌اند.
اگر به دقت نگاه کنیم، زندگی حضرت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) را از لحاظ برنامه‌ریزی چهار اصل تشکیل می‌دهد:
۱- قدردانی از زمان و استفاده‌ی بهینه از آن؛
۲- رهبری با هدف رسالت؛
۳- انجام کارها در اوقات معین شده‌ی آن‌ها؛
۴- تقسیم هدف‌ها به مراحل مختلف.
رسول الله (صلی الله علیه وسلم) با توجه به اینکه قرآن کریم به زمان سوگند یاد می‌کند، ارزش و اهمیت زمان را به خوبی درک کرده بودند، به گونه‌ای که از لحظه لحظه‌ی زندگی خود در راه ابلاغ دین و انسان‌سازی استفاده می‌کردند.
آن حضرت شب‌های خود را به سه بخش تقسیم می‌کردند:
۱- زمانی برای خانواده؛
۲- زمانی برای خواب؛
۳- زمانی برای عبادت.
این تقسیم‌بندی نشان می‌دهد که ایشان هیچ لحظه‌ای از زندگی خود را به هدر نمی‌دادند. همچنین، روزهای خود را به بخش‌های متعددی تقسیم می‌کردند؛ ساعاتی را به وعظ و ارشاد مردم، لحظاتی را به کمک به نیازمندان، و زمان‌هایی را به نصیحت و تعلیم زنان اختصاص می‌دادند. در کنار پرداختن به مسائل شخصی، به وظایف رهبری و رسالت خود نیز توجه خاصی داشتند، به گونه‌ای که هیچ دقیقه‌ای از وقت‌شان تلف نمی‌شد.
تمام زندگی رسول الله (صلی الله علیه وسلم)، اعم از اقوال و افعال ایشان، برای هر مسلمان یک برنامه از پیش تعیین‌شده است که نباید به دیده‌ی ناچیز نگریسته شود و یا هم غافل و بی‌توجه از آن باشیم.
رسول الله (صلی الله علیه وسلم) می‌فرمایند: «اکثر مردم در زیان‌اند؛ زیرا قدر نعمت‌های پروردگار (صحت و وقت) را نمی‌دانند.»
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version