نویسنده: محمداکبر عمری

الگوهای زرین برای مسلمان نوین

در همین آغاز، بدون مقدمه خدمت شما خواننده‌ی عزیز دلسوزانه عرض می‌کنم که روز خود را به خوبی مدیریت کنید. ساعت‌های خود را تقسیم کنید، از دقایق بهره ببرید و از ثانیه‌ها استفاده کنید. در این مسیر، به دنبال بخشش از گناهان خود باشید و خداوند را به یاد آورید. خود را برای سفری که تنها یک بار انجام می‌شود، آماده کنید.
همین امروز با شادی، لذت، امنیت و آرامش زندگی کنید. از معیشت خود، همسرتان، فرزندان، شغل، خانه، دانش و حتی از سطح و جایگاه خود راضی باشید. «فَخُذْ مَا آتَيْتَكَ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ»؛ ترجمه: «آنچه را که خدا به تو داده است بگیر و قدردان باش.» شما می‌توانید این روز را بدون غم، ناراحتی، نارضایتی، نفرت و حسادت سپری کنید.
یک عبارت ساده را بر روی صفحه‌ی قلب خود بنویسید و آن را در دفتر زندگی خود نیز ثبت کنید: «روز شما، روز شماست.» اگر امروز نان گرم و خوشمزه‌ای خورده‌اید، آیا نان بد، خشک و نامناسب دیروز به شما آسیب می‌زند یا نان غایب فردا؟ اگر امروز آب شیرینی نوشیده‌اید، چرا از آب شور و تلخ دیروز، یا بوی بد و گرم فردا غمگین می‌شوید؟
انسان‌های هدفمند اندیشه‌هایی بزرگ دارند؛ اندیشه‌ای که بتواند دنیای تاریک را به روشنایی مبدل سازد. آن‌ها برنامه‌ای عملی و کارآمد برای اهداف و خواسته‌های خود دارند و به بیان دیگر، سعی و تلاش می‌کنند.
از دیدگاه آموزه‌های اسلامی، انسان‌های هدفمند واقعی کسانی هستند که در هیچ لحظه‌ای از زندگی بدون برنامه زندگی نمی‌کنند و وقت خود را هدر نمی‌دهند. پیامبر ما (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «انسان‌های با خرد، به خود محاسبه می‌کنند و برای زندگی جاودانه‌شان کار می‌کنند، اما انسان‌های بی‌خرد خود را تابع خواسته‌ها و آرزوهایشان می‌سازند و هیچ برنامه و تلاشی برای زندگی ندارند.»

نمونه‌هایی از هدفمندان واقعی

اگر قصد دارید الهام بگیرید و به اهداف عالی دست یابید، مطالعه زندگی افرادی که تاریخ نظیرشان را کمتر شاهد بوده است، می‌تواند بسیار مفید باشد. تاثیرگذاری این شخصیت‌ها نه تنها در زمان خودشان بلکه برای نسل‌های بعدی نیز ادامه دارد.
همچنین، با مروری بر علوم رایج امروزی و کنجکاوی در ریشه‌های تاریخی آن‌ها، متوجه خواهید شد که بسیاری از این علوم توسط دانشمندان مسلمان بنیان‌گذاری یا توسعه یافته‌اند. در اینجا به برخی از این دانشمندان و علومی که به آن‌ها نسبت داده می‌شود اشاره می‌کنیم:
  1. محمد بن موسی خوارزمی – علم الجبر
  2. جابر بن حیان – کیمیا
  3. ابن بیطار – داروسازی
  4. ثابت بن قره – تفاضل و تکامل
  5. مسلم بن حجاج – صرف
  6. ابوالأسود الدؤلی – نحو
  7. الخلیل بن احمد الفراهیدی – عروض
  8. ابن المعتز – بدیع
  9. ابن القیم الجوزیه – روانشناسی
  10. الکندی – فلسفه
  11. ابن خلدون – جامعه‌شناسی
  12. ثابت بن قره – احصاء (آمار)
  13. قزوینی – روش‌های علمی آموزش هواشناسی
  14. امام شافعی – اصول فقه
  15. شعبه بن حجاج یا یحیی بن سعید القطان – جرح و تعدیل
  16. ابن هیثم – بصریات
  17. ادریس (علیه السلام) – حساب
بدانید که ابزارها و دانش‌های اولیه بشریت همواره با تصورات دینی و ایمانی همراه بوده‌اند. برای مثال، داود (علیه السلام) را اولین کسی می‌دانند که زره ساخت، نوح علیه السلام را سازنده اولین کشتی، ادریس علیه السلام را مبدع خیاطی و نوشتن با قلم. این داستان‌ها نه تنها بخشی از میراث دینی ما هستند بلکه نمادی از نوآوری و خلاقیت انسانی در طول تاریخ می‌باشند.
هر یک از ما باید خود را در جایگاهی ببینیم که به شناخت دقیق از خویشتن دست یابیم و بدانیم که به عنوان موجوداتی نیازمند، به دانش و فناوری نیاز داریم. این نیازها شامل کیمیا، حساب، داروسازی، صرف و نحو، بلاغت، فلسفه، آمار، هواشناسی، جامعه‌شناسی، طب، برق، خیاطی و دیگر فنون و تکنولوژی‌های مورد نیاز زندگی روزمره هستند.
پرسش این است که آیا توانسته‌ایم به تمامی نیازهای خود پاسخ دهیم؟ آیا در تلاش‌هایمان پایدار بوده‌ایم؟ و چند بار پس از شکست، قدرت و استقامت خود را بازیابی کرده‌ایم؟
تعیین اهداف می‌تواند با سختی‌ها همراه باشد. پیامبر اسلام، محمد (صلی الله علیه وسلم)، نیز در مسیر دعوت خود به اسلام با چالش‌های فراوانی روبرو شدند. ایشان و یارانشان تحت فشارها و تحریم‌های اجتماعی و اقتصادی قرار گرفتند، و برای سال‌ها دعوت خود را به صورت مخفی پیش بردند تا اینکه دستور الهی برای اعلام علنی دعوت دریافت شد. با وجود مقاومت‌ها و مانع‌تراشی‌های متعدد، پیامبر اکرم با استقامت و پشتکار به رسالت خویش ادامه دادند.
از جمله روش‌هایی که قوم پیامبر در مقابله با دعوت ایشان به کار بردند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. مسخره، تحقیر، نیشخند و تکذیب: پیش از اینکه پیامبر دعوت خود را علنی سازد، او را با بهترین نام‌ها همچون «صادق» و «أمین» یاد می‌کردند. اما پس از آغاز دعوت، او را با عناوینی چون «مجنون»، «ساحر» و «شاعر» خطاب می‌کردند، در حالی که پیامبر خدا خواندن و نوشتن را اصلاً نیاموخته بود. گاهی نیز او را «کذاب» می‌نامیدند.
۲. القای شبهات در افکار عمومی: آنان می‌کوشیدند تا با این شیوه‌های احمقانه و کودکانه، مردم را از گرویدن به آیین جدید پیامبر خدا و از شنیدن کلام خدا بازدارند. این شبهه‌افکنی تا حدی می‌توانست تأثیر داشته باشد، اما نه به طور قطعی و جزم؛ چرا که چگونه می‌توانستند تأثیر کلام ذاتی که از فوق عرش فرو فرستاده شده بود را خنثی سازند؟
۳. آزارها و شکنجه‌های افراد تازه‌گرویده به اسلام: شیوه‌های ذکر شده نتوانست مانع پیشرفت دعوت اسلام شود؛ چرا که هر روزه افراد جدیدی از قبایل مختلف عرب به دین مقدس اسلام می‌گرویدند. مشرکان مکه خواستند با شیوه‌ای دیگر مانع پیشرفت دعوت اسلام شوند، و این شیوه از شیوه‌های دیگر سخت‌تر و فرساینده‌تر بود. رئیس هر قبیله افراد تازه‌گرویده به آیین نو را تحت آزار و شکنجه قرار می‌داد.
نمی‌خواهم گزافه‌گویی کنم؛ چون هدفم فقط ذکر مثال و نمونه است. روزی چند تن از سران قریش نزد ابوطالب آمدند و از او خواستند که برادرزاده‌اش را متوقف کند، وگرنه کار او را تمام خواهند کرد. ابوطالب گفت: «من این موضوع را به او می‌رسانم.» سپس ابوطالب پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) را خواست و ماجرا را برایش بازگو کرد.
پیامبر خدا نمی‌خواست هدفش نیمه‌تمام باقی بماند؛ توأم با همه سختی‌ها و محدودیت‌ها. رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) سخنی گفت که ضرب‌المثل همه زبان‌ها شد: «يا عم! لو وضعوا الشمس في يميني والقمر في يساري، على أن أترك هذا الأمر حتى يظهره الله أو أهلك فيه، ما تركت.»؛ «عمو جان! سوگند به خدا، اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند، به این شرط که من دعوت دین خود را، پیش از آنکه خداوند آن را پیروز بگرداند یا من خود در این مسیر از میان بروم، رها سازم، هرگز دست نمی‌کشم.»
حالا به خود بیایم و بیندیشیم که در مسیر رسیدن به هدف خود چگونه سختی‌ها را متحمل شده‌ایم؟ آیا یک درصد از سختی‌هایی که سرور آفرینش (صلی الله علیه وسلم) متحمل شدند، تحمل کرده‌ایم؟ بدان که سختی‌ها دریچه‌ای به سوی آسانی، رفاه و آرامش هستند.
کدام یک از الگوهای هدفمندان واقعی را برای شما بازگو کنم؟ شاید نیاز به یک رساله‌ی مستقل باشد تا بتوان تمامی آن‌ها را در بر گرفت. اما به عنوان نمونه‌ای از این هدفمندان بزرگ، به سرگذشت عمر بن عبدالعزیز (رحمه الله) اشاره می‌کنم. او می‌گوید: «من همیشه دارای آرزوها و اهداف بلندی بوده‌ام. در جوانی آرزو داشتم با دختر خلیفه اموی، فاطمه، ازدواج کنم و این آرزوی من برآورده شد. سپس آرزومند شدم که والی مدینه شوم و به این مقام نیز رسیدم. در نهایت، آرزوی خلافت مسلمانان در دلم شکل گرفت و خداوند (جل جلاله) این نعمت را نیز به من عطا فرمود. اکنون مشتاق بهشت الهی هستم و در تلاشم تا به این آرزوی بزرگ دست یابم.»
به روشنی می‌توان دید که چگونه عمر بن عبدالعزیز اهداف خود را به صورت زنجیره‌ای و منظم دنبال کرده است. او نه تنها برای تحقق اهدافش برنامه‌ریزی دقیقی داشته، بلکه همواره نگاهی به هدفی بالاتر و عالی‌تر داشته است. این رویکرد نشان‌دهنده‌ی این است که چگونه انسان می‌تواند با تعیین اهداف مشخص و پیگیری مستمر آن‌ها، به موفقیت‌های بزرگ دست یابد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version