نویسنده: ابو عرفان
زندگینامه امام حسن بصری رحمهالله
-
سردار بصره
مرد اعرابی/روستایی وارد بصره شد و از جمعی از مردم پرسید: «سردار این شهر کیست؟» در جوابش گفتند: «حسن بصری است.» دوباره پرسید: «چگونه سردار مردم این شهر شده است؟» گفتند: «خود را از مال دنیوی مردم مستغنی دانسته است ولی مردم برای فهم دین خود محتاج او هستند.» اعرابی گفت: «خداوند نگهش دارد، حقا که سرداران واقعی اینگونه اند.»
-
زندگینامه و خانواده امام حسن بصری (رحمهالله)
زندگینامه امام ابوسعید حسن بصری (رحمهالله)، شخصیت علمی، جایگاه اجتماعی و تأثیرات این شخصیت وارسته اسلامی بر جامعه آن زمان، تفصیلی گسترده و ابعادی مختلف دارد که در چند سطر و چند صفحه نمیتوان بهطور کامل به آن پرداخت. لذا در این نوشته به ترتیب و با تفصیل پیرامون بخشها و ابعاد مختلف زندگینامه این امام زاهد، پیشوای پارسا، دانشمند دانا و شخصیت اجتماعی جامعه بحث خواهیم کرد.
در طول تاریخ اسلام، کسانی که بهصورت واقعی بر مردم حکم رانده و سرداری کردهاند، واقعاً لیاقت آن نام و نشان را داشته و شرایط سیادت و رهبری را در خود پیاده کرده بودند. اما حسن بصری (رحمهالله) در شرایطی چشم به جهان گشود که نهتنها خودش، بلکه پدر و مادرش هر دو برده بودند. او در محیطی بزرگ شد و رشد کرد که اصحاب کرام و نخستین پرچمداران اسلام طلایهداران آن بودند. او در حالی به سنین بلوغ و درک و دانش رسید که میتوانست علم و دین را تنها با یک واسطه از رسولالله (صلی الله علیه وسلم) فراگیرد و بیاموزد. در چنین برههی حساسی، او سردار، بزرگ و پیشوای اهل بصره بود و در زمانی که حجاج ابن یوسف ثقفی در آنجا حکم میراند و قبل از حجاج، زیاد ابن عبید حاکمیت داشت.
امام حسن بصری (رحمهالله تعالی) از خاندان قریش نبود که به حرکت خاندان نبوت به سرداری برسد و حتی عرب هم نبود که با این امتیاز، افتخار عربها دانسته شود و حتی آزاده هم نبود که آنرا به تلاش و تقلا کمایی کند و بهصورت طبیعی به دست آورد.
امام ابوسعید حسن بن ابوالحسن یسار که برخی نام پدر ایشان را قبل اسلام «فیروز» ذکر کردهاند که در اصل از منطقه «میسان» قسمت پایینی بصره در عراق بوده که توسط فرمانده مسلمانان، مغیره بن شعبه (رضیاللهعنه)، در عهد خلیفهی دوم مسلمانان، حضرت عمر (رضیاللهعنه) اسیر گشته و به مدینه منوره منتقل شده است. او در سال (۲۱ هـ.ق) در مدینهمنوره و در عصر خلافت امیرالمؤمنین عمر بن خطاب (رضیاللهعنه) دیده به جهان گشود. پدرش «یسار» بردهی زید بن ثابت و مادرش «خیره» کنیز امالمؤمنین ام سلمه (رضیاللهعنها) بود. در عهد خلافت سیدنا عثمان (رضیاللهعنه) قرآن کریم را حفظ نموده و احادیث بسیاری را از جماعت بزرگی از صحابه از جمله عباد الله ثلاثه (حضرات عبدالله ابن عباس، عبدالله ابن مسعود و عبدالله ابن عمر رضیاللهعنهم) شنیده است. در عهد خلافت سیدنا علی (رضیاللهعنه)، حسن بصری چهارده سال داشت و هنوز در مدینه منوره بود. او سناریوی شهادت سیدنا عثمان (رضیاللهعنه) را از نزدیک دید و در همان شهر شاهد آن واقعه بود. حسن بصری روایت میکند که حضرت علی (رضیاللهعنه) دستانش را بهسوی آسمان بلند کرد و گفت: «اللَّهُمَّ لَمْ أَرْضَ وَلَمْ أُمَالِئْ؛ پروردگارا! من [به شهادت رساندن عثمان] راضی نبودم و به آن دستور هم نداده بودم.»
نقش امام حسن بصری (رحمهالله) در جامعه
در دوران خلافت حضرت علی (رضیاللهعنه)، فتنهها در اقصی نقاط جامعه اسلامی ریشه دوانده بودند و صدای جدالها و مناقشات به گوش میرسید. فتنهگران در هر گوشهای سر برآورده بودند و بهویژه منطقه عراق، که در آن زمان به مرکزی برای درگیریهای فکری و عقیدتی، اختلافات فقهی، و تضادهای تمدنی میان نصرانیت و اسلام بدل شده بود، نیازمند توجه ویژه از سوی دستگاه خلافت بود. در این میان، علما و دانشمندان اصیل اسلامی باید به این منطقه توجه میکردند.
در چنین شرایطی، امام حسن بصری (رحمهالله) به عنوان شخصیتی برجسته و تأثیرگذار، بهترین نقش را در این جامعه و در میان این مردم ایفا میکرد. ایشان در این دوره حساس، به کمال اندیشه و بلوغ فکری و نظری دست یافته بودند و از نظر معنوی به قدرتی بینظیر رسیده بودند. امام حسن بصری توانسته بود خود را از دامهای دغدغههای روحی و روانی و از زندان افکار پوچ و زیاد رهایی بخشد و با استفاده کامل و صحیح از وضع موجود، همچون شمشیری برّان در میدان اجتماع و زندگی عمل کند، در برابر مشکلات استقامت نشان دهد و متزلزل نشود.
به همین دلیل، امام حسن بصری (رحمهالله) بهترین انتخاب برای اعزام از سوی خلیفه چهارم به عراق بود. ایشان با ویژگیهای زیر میتوانستند به راحتی در قلبها جای گیرند و دلهای مردم را به دست آورند و در کنار علم و دانش و خرد بسیار و عمیقی که کسب کرده بود، شخصیتی اندیشمند و عالمی زیرک و مردی خردمند بود که در میدان عقل و اندیشه نیز سر و گردن بلندی داشتند:
-
امام حسن بصری (رحمهالله) بومی عراق بود و همانطور که پیشتر اشاره شد، محل تولد هر فردی اهمیت ویژهای در قلب او دارد. امام حسن بصری با عراق و مردمش عشق و ارتباط خاصی داشت و این پیوند، حس مسئولیت او را نسبت به آن سرزمین و جامعهاش تقویت میکرد.
-
انتقال پایتخت خلافت به عراق؛ با تغییر پایتخت خلافت اسلامی به عراق و حضور نخبگان دینی در این سرزمین، برای امام حسن بصری (رحمهالله) که در جستجوی دانش بود و همواره از صحابه و دانشمندان اسلامی الگوبرداری میکرد، فرصت نادری فراهم شد تا در زادگاه خود به آموختن علوم اسلامی از برجستهترین دانشمندان به راحتترین شکل ممکن بپردازد.
-
شکوفایی اقتصادی عراق؛ برای هر مسلمانی اساسی است که نیازهایش را تأمین کند تا باری بر دوش جامعه نباشد. امام حسن بصری (رحمهالله) نیز با هدف دستیابی به یک زندگی آسانتر در عراق که به عنوان پایتخت خلافت اسلامی شناخته میشد و بهرهمندی از مزایای نزدیکی به مرکز خلافت، زندگی در این سرزمین را به مکه یا مدینه ترجیح داد.