نویسنده: شکران احمدی
حالا می‌پردازیم به بیان و توضیح این مطلب که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به دو صورت قرآن را تعلیم دادند:
  1. آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم با عمل خود نیز روش عمل بر آن را آموختند و با قول خود آن را تشریح و تبیین فرمودند. روش تشریح عملی چنین بود که وقتی حکم و دستوری در قرآن نازل می‌شد، ایشان با عمل خود بر آن، حکم آن را برای مردم بازگو کردند که بر اثر آن، مفهوم الفاظ قرآن نیز مشخص گردیده و تصویر عملی حکم نازل شده، در معرض دید همگان قرار گرفت؛ مثلاً: در قرآن کریم فرمان تأکیدی اقامۀ نماز نازل گردید و از ارکان آن مانند: قیام سجده، قرائت و غیره نیز بحث شده است، ولی ترتیب این ارکان و چگونگی ادای آن‌ها در جایی ذکر نشده است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم با روش عملی خود چگونگی ادای نماز را به امت تعلیم دادند. هنگامی‌که فرمان «اقیمو الصلوة» را در قرآن مشاهده می‌کنیم، این سؤال به وجود می‌آید که چگونه بر این حکم عمل شود و روش «اقامۀ نماز» چگونه است؟ آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم با این گفتار خود که «صلوا کما رأيتموني أصلي» (هم‌چنان که من نماز می‌خوانم، شما هم به همین روش نماز بخوانید.) به این پرسش پاسخ دادند. علاوه بر این توضیح عملی، گاهی ایشان روش اقامۀ نماز را با زبان نیز توضیح می‌دادند.
همچنین در قرآن کریم حج فرض گردیده، ولی روش و مناسک آن بیان نشده است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فریضۀ حج را به‌جا آورده و به‌طور عملی روش ادای آن را تعلیم دادند و بر همین اساس که تشریح و تبیین قرآن کریم از طریق قول و یا عمل آن‌حضرت امکان‌پذیر است. در سال حجة‌الوداع، در میدان عرفات، جایی که همۀ حجاج گرد آمده بودند، اعلام فرمودند: « لِتَأْخُذُوا مَنَاسِكَكُمْ.  فَإِنِّي لَا أَدْرِي لَعَلِّي لا أحج بعد حجتي هذه» ترجمه: «اى مردم، احکام و مناسک حج را از من بیاموزید، شاید بعدازاین سال، دیگر شما را نبینم.»
  1. تفهیم و شرح قولی به دو صورت انجام می‌گرفت:
 الف: یکی این‌که، آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم، آیه‌ای را ذکر می‌کردند و یا به آن اشاره کرده تفصیل و یا حکم مستنبط از آن را بیان می‌نمودند.
ب: دیگر این‌که، با علم وهبی و فهم مخصوص خویش، آنچه از قرآن استنباط و استفاده می‌کردند، بدون ذکر آیه و بدون اشاره، آن را بیان می‌نمودند.
برای صورت اول از میان مثال‌های بی‌شمار فقط به ذکر سه مثال بسنده می‌کنیم:
  1. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «روز قیامت خداوند متعال حضرت نوح علیه‌السلام را ندا می‌دهد، او می‌گوید: «لبیک و سعدیک یا رب» خداوند از او سؤال می‌کند: آیا پیام ما را ابلاغ نمودی؟ او در پاسخ اظهار می‌دارد، آری. سپس از امت وی سؤال می‌شود که: آیا نوح پیام ما را به شما ابلاغ کرد؟ آن‌ها اظهار می‌دارند: کسی نزد ما نیامد تا ما را بیم دهد. آنگاه خداوند خطاب به حضرت نوح می‌گوید: چه کسی در حق شما گواهی می‌دهد؟ او اظهار می‌دارد: محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم و امت وی. چنان‌که این امت گواهی می‌دهد که حضرت نوح پیام شما را ابلاغ نموده بود و گواهی امت را رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم تأیید می‌کند. آنگاه آن‌حضرت فرمودند: این فرمایش خداوند متعال در همین رابطه است: «وجَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُوْنَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً»
  2. حضرت عدی بن حاتم از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم پرسیدند: آیا از «الخيط الابيض» و از «الخيط الاسود» مراد دو نخ سیاه و سفید است؟ ایشان فرمودند: «لا بل هو سواد اللیل وبياض النهار»؛ (خیر، بلکه مراد از آن سیاهی شب و سفیدی روز است.)
  3. در سفر حدیبیه در موهای سر حضرت کعب بن عجرة شپش‌های زیادی پیدا شده بود، وقتی آن‌حضرت مشاهده کردند، فرمودند: من نمی‌دانستم که تو این‌قدر دچار مشقت و مشکل شده‌ای، آیا می‌توانی گوسفندی تهیه کنی؟ وی گفت: خیر، آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «پس سر خود را بتراش و سه روز، روزه بگیر و یا به شش مسکین، شش صاع صدقه بده.» ظاهراً در این داستان اشاره‌ای به آیه‌ای از قرآن نشده است؛ ولی چون‌که آیۀ: «فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيْضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَة أَوْ نُسُكَ» در همین رابطه و در همان محل نازل شد، لذا این مثال را به‌طور ضمنی بیان کردیم.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version