در میانههای قرن هشتم میلادی، هم در شرق و هم در غرب، فرآیندهای استقرار سیاسی مشاهده میشد. در شرق، زوال دولت اموی مقدمهای برای ظهور دولت عباسی بود که به سرعت در جهت تحکیم موقعیت و ثبات خود گام برمیداشت. در غرب، جنگهای خانوادگی نشان از ظهور یک دولت اسلامی جدید میداد که سرنوشت آن بازسازی شکوه سابق دولت اموی برای چند قرن دیگر بود.
در همین دوران، جنگهای قبایل و دولتهای بربری که از قرن ششم در اروپای مرکزی و غربی جریان داشت، زمینهساز تشکیل دولت قدرتمند فرانسه شد. این دولت جدید به سرعت پایههای حکومت خود را با استقرار سیاسی و اجتماعی مستحکم کرد، که قطعاً تحولات سیاسی و اجتماعی جدیدی را در دوران قرون وسطی به وجود آورد. در همان زمان که بغداد و قرطبه به ترتیب در شرق و غرب، قدرت اسلام را نمایش میدادند، درگیریهایی پیرامون مشروعیت و نفوذ برای به دست آوردن میراث اولین دولتهای اسلامی وجود داشت.
فرانسه در حالی از بتپرستی و درگیریها خارج شد که به دست شارلمانی یا شارل بزرگ به اوج تغییر و تحول رسید. شارلمانی، همانند اولین خلفای عباسی و عبدالرحمن اول، ابتدای حکومت خود را با جنگهایی علیه مخالفان و شورشیان سپری کرد و پس از محکم کردن پایههای سلطنت خود، به فکر فتوحات و برقراری روابط سیاسی افتاد. سیاست شارلمانی در قبال اسلام یکی از مهمترین جنبههای دیپلماسی فرانسه به شمار میرفت. این سیاست به ظاهر متناقض بود؛ زیرا در حالی که شارلمانی در تلاش برای از بین بردن حکومتهای اسلامی در اندلس بود، با خلیفه عباسی مکاتبه میکرد و نمایندگانی را برای برقراری پیمان دوستی و روابط سیاسی به سوی او میفرستاد.
با این حال، واقعیت این است که شارلمانی به عنوان قهرمان مسیحیت شناخته میشد و جنگهای او برای عقبراندن قبایل بتپرست ساکسون از کرانههای رود راین و دفع اسلام از فراتر از کوههای پیرنه، بیش از همه از انگیزههای دینی او نشأت میگرفت. ارتباط او با خلیفه عباسی نیز در نظر وی وسیلهای برای پیشبرد برنامههایش برای شکست اسلام در اسپانیا و حمایت از مسیحیت در شرق بود.
این ارتباط شارلمانی و خلیفه عباسی داستانی دارد که تواریخ فرانسه و کلیسا آنرا یاد داشت کرده است. ولی تواریخ عربی به هیچوجه اشارهای به آن نکرده است. تاریخ نویسان فرانسوی میگویند: میان شارلمانی و هارون الرشید مکاتبات و سفارتها مبادله میشد، و شارلمانی سعیداشت که این دوستی را محکمتر کند. به همینجهت هیئتی را که یک نفر یهودی به نام اسحاق در رأس آن قرار داشت، و دو نفر مسیحی هم با وی بودند و در بین راه درگذشتند، روانهی دربار هارون کرد.
اسحاق به تنهائی به دربار بغداد رسید، و نامه و هدایای پادشاه فرانسه را به هارون الرشید تقدیم نمود. هارون سفیر را گرامی داشت و از دوستی پادشاه فرانسه استقبال نمود. سپس سفرای خود را متقابلا به دربار او اعزام داشت و هدایای گرانبهائی به وی تقدیم نمود که از جمله یک خیمهی عربی و یک ساعت آبی و پارچههای ابریشمین و عطرهای شرقی و اشیاء طلائی و یک میمون و یک فیل و کلیدهای قبر حضرت عیسی (علیه السلام) بود.
برخی از مورخان فرانسوی بیان داشتهاند که هارونالرشید، حکومت بر کل فلسطین را به شارلمانی اهدا کرد یا اینکه تنها شهر بیتالمقدس را به او هدیه نمود. با این حال، اکثر منابع تاریخی فرانسه بر این باورند که هارون به ارسال کلیدهای قبر مقدس مسیح به شارلمانی بسنده کرد و از طریق نمایندگان خود به وی اطلاع داد که به دلیل دوری فلسطین از اراضی پادشاه فرانسه و نگرانی از بروز شورشهایی در فرانسه در صورت اعزام سپاهیان فرانسوی به آن سرزمین، خلیفه شخصاً حمایت از اماکن مقدسه فلسطین را به عهده گرفته و مالیات آن را به پادشاه فرانسه خواهد فرستاد. مورخان کلیسایی و برخی از اشعار ساکسونی به این موضوع اشاره دارند.
با این حال، شکی نیست که این داستانها مبالغهآمیز هستند و توسط رهبران کلیسا به راویان خود دیکته شدهاند، و این روایات تنها در قرن بعدی تدوین شدهاند و در تاریخنگاریهای همعصر شارلمانی ذکر نشدهاند. حتی «اینهارت»، مورخ معاصر شارلمانی، به این مسئله اشارهای نکرده است، در حالی که او از فیلی که خلیفه به شارلمانی هدیه داده بود، یاد کرده است.
مورخان عرب نیز به روابط بین دربار بغداد و فرانسه اشاره کردهاند، اما آنها موضوع را به اندازهای که مورخان کلیسایی مطرح کردهاند، بزرگ نمیدانند و تنها به برخی از مجاملات درباری بین دو پادشاه شرق و غرب اشاره میکنند.
مورخان فرانسوی بیان کردهاند که شارلمانی از نتیجه نخستین سفارت خود به دربار هارونالرشید رضایت داشته است. به همین دلیل، او سفیر دیگری را به ریاست همان اسحاق یهودی به بغداد فرستاد. با این حال، اطلاعات دقیقی در مورد این دومین سفارت در دست نیست. همچنین، تاریخ دقیق این مکاتبات سیاسی نامعلوم است، اما احتمالاً این تبادلات در اوایل حکومت هارونالرشید، بین سالهای ۷۸۶ تا ۷۹۰ میلادی (۱۷۱ تا ۱۷۶ هجری قمری) رخ دادهاند.