نویسنده: ابوعائشه
عوامل ایجاد امنیت فردی
همانا هر فرد در جامعه به مثابۀ خشت اصلی، اساسی و زیربنای جامعه است. مسیر و سرانجام یک جامعه وابسته و مرتبط با مسیر و سرانجام افراد آن است؛ چه بسا شخصیتهای نایاب در تاریخ با سطح بسیار بلندی از تربیت و کمال توانستهاند مسیر تاریخ را عوض نمایند و خدمات فراوانی در زمینههای مختلف به جوامع خود ارائه دهند. این افراد به عنوان عناصر فعال و اساسی در جامعۀ خود، جوامع خوب و ایدهآلی ایجاد کردهاند که سراسر امنیت، آرامش، تمدن، ترقی و پیشرفت بودهاند.
همچنین در گذر تاریخ، افرادی نیز بودهاند که کاملاً برعکس آنچه بیان شد عمل کردهاند؛ یعنی با اعمال، صفات، کردار، افکار منحرف و گمراهکننده و رغبتهای شهوانی و شیطانی بیحد و مرز خود، کارهایی انجام دادهاند که باعث تخریب و ویرانی جوامع و ملتها شده و جنگهای طولانی مدت را برای ملت خود و تمامی ملتهای بشری به ارمغان آوردهاند. لذا باید تمام مربیان و بزرگان برای اینکه هر فرد جامعه به خوبی تربیت شده و به انسان کاملی تبدیل شود، تلاش و کوشش نمایند. در زیر، اموری بیان میشود که باعث ایجاد امنیت فردی در جامعه میشود.
-
تربیت انسان: منظور از تربیت، شکوفا ساختن استعدادهای نهفته در وجود انسانها و تبدیل آنها از حالت بالقوه به بالفعل است. این استعدادها میتوانند در عرصههای مادی یا معنوی باشند، تا فرد به وسیلۀ آنها به درجات کمال الهی نائل آید.
-
به دست آوردن صفت تقوا و بازسازی روح: حصول تقوا و کسب این صفت، به گونهای که در کیان بشری رسوخ کند و به عنوان ملکه و قوت راسخۀ نفسانی در وجود انسان فعال گردد.
از آنجاییکه قلب انسانهای متقی و پرهیزگار و کسانیکه روح خود را بازسازی کرده و به صفت تقوا متصف شدهاند، با خداوند متعال در ارتباط است، آنان هیچگاه به خود جرأت نمیدهند تا کاری انجام دهند که منجر به ناامنی مردم و منطقه شود؛ زیرا آن را گناه بزرگ دانسته و از آن دوری میکنند. پرهیزگاران و متقیان، عظمت اطاعت از الله متعال و پیروی از دستوراتش را درک کرده و این امر آنان را به اطاعت و فرمانبرداری وادار میکند. در مقابل، عظمت آنچه خداوند از آن نهی کرده را نیز میدانند و به همین خاطر از معصیت و نافرمانی او تعالی دوری میکنند.
خداوند متعال چه زیبا میفرماید: «ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ «و هرکس شعایر خدا را بزرگ شمارد، آن [بزرگداشت ناشی] از تقوای دلهاست.»
-
3. آرامش و استقرار فکری: شایسته است انسان برای به دست آوردن آرامش، استقرار و امنیت فکری، قبل از هر عمل یا ترک آن، بهخوبی در مورد آن فکر کند و سپس اقدام نماید. وقتی انسان به آرامش و اطمینان فکری برسد، از مواردی که منجر به برهم زدن امنیت جامعه میشود، دوری کرده و آن را خلاف طبیعت و سرشت انسانی میداند.
-
حصول و کسب علم و دانش: دین اسلام به کسب علم و دانش و معرفت اهتمام ویژهای دارد تا جاییکه به هیچ چیز دیگری آنقدر اهمیت نداده است. وقتی افراد یک جامعه، اهل علم و دانش باشند، بسیار بعید است که به کارهایی دست بزنند که افراد نادان و جاهل انجام میدهند؛ لذا جامعه در این صورت از بلاها و فتنههای زیادی در امان میماند و نهایتاً امنیت، آرامش و آسایش به جامعه بازمیگردد.
-
سلامت جسم: همانگونه که انسان نیاز به امنیت روحی و فکری دارد، به همان اندازه نیاز و ضرورت به امنیت جسمی و بدنی نیز دارد. با جسم سالم و تن درست، میتوان به شیوهای بسیار نیکو از استعدادها و مواهب الهی که در وجود انسان است، استفاده نمود. بنابراین، جسم در نزد انسان یک امانت محسوب میشود و باید تمامی حقوق و واجبات آن رعایت شود.
امروزه عوارض عدم سلامت جسم و تأثیرات آن بر امنیت منطقه برای همه مشهود و ملموس است؛ زیرا وقتی میبینیم جوانانی که به بلای خانمانسوز اعتیاد مبتلا هستند، نه به خود رحم میکنند نه به خانوادههای خود و نه به جامعهای که در آن زندگی میکنند. گاهی اوقات، چنان اخباری از آنان به گوش میرسد که باور کردن آن برای کسیکه در چنین جامعهای نزیسته است، محال و ناممکن جلوه میکند. به هر حال، سلامت جسمی، روحی و روانی در امنیت جامعه بسیار تأثیرگذار است.
به همین خاطر، جناب رسولالله صلیاللهعلیهوسلم در حدیثی میفرماید: «من أصبح منكم آمناً في سربه، معافىً في جسده، عنده قوت يومه، فكأنما حيزت له الدنيا»؛ «هر یک از شما که از امنیت روانی (جانی) و سلامت جسمی برخوردار است و خوراک روزانهاش نزد او یافت میشود، گویا از تمام دنیا برخوردار است.»
گرچه بعضی از نویسندگان، امنیت را به دو قسم تقسیم کردهاند، همانطور که قبلاً بیان شد؛ اما عدهای از علما و نویسندگان انواع و اقسام متعددی برای آن ذکر نمودهاند که در زیر به بعضی از این اقسام میپردازیم:
شیخ خالد نعمانی در کتاب خود به نام «الأمن في القرآن والسنة» برای امنیت دوازده قسم ذکر نموده است که مختصراً آن را بیان خواهیم نمود:
-
امنیت فردی: جایگاه امنیت فردی کمتر از جایگاه امنیت اجتماعی نیست، بلکه گاهی امنیت اجتماعی از لحاظ ایجابی و سلبی موقوف به امنیت فردی است؛ زیرا تا وقتی که امنیت فردی متحقق نشود، امنیت اجتماعی و سایر انواع امنیتها متحقق و ثابت نخواهند شد. امنیت فردی اساس و زیربنای یک جامعه و سایر اقسام و موارد دیگر است. از این لحاظ، اهمیت و جایگاه امنیت فردی و نیاز مبرم جامعه به آن مشخص میشود.
هر فرد جامعه نیاز دارد تا مال، جان، آبرو و ناموس خود را حفاظت و صیانت نماید و این چیزی است که دین اسلام از طریق برنامهریزیهای درست و دقیق در هر دو زمینه فردی و اجتماعی عهدهدار آن شده است. از جهتی هم، دارای برنامههای منظم و منسجم برای حفاظت جنبۀ فردی بوده تا انسان از امن و امان، اطمینان و آرامش بهرهمند شده و برایش استفاده از تمام امکانات رفاه، آسایش و اسباب پیشرفت و ترقی مادی و معنوی فراهم باشد.
اسلام بهترین شیوهها و راهکارها را برای حفظ جان، مال، آبرو و کرامت هر فرد با رعایت ابعاد و جهات مختلف زندگیاش بیان نموده است؛ از این جهت میتوان امنیت فردی را به چند نوع تقسیم نمود:
-
امنیت نفس و جان؛
-
امنیت اموال و املاک؛
-
امنیت آبرو و ناموس و کرامت انسانی؛
-
امنیت شخصیت و جایگاه فرد.