نویسنده: رحمت‌­الله رحمانی
اسلام، فقر و محرومیتی که با ادب و مروت همراه باشد را بر توانگری توأم با ناسزاگویی ترجیح می‌دهد. بهتر است که چیزی به کسی ندهی اما چهره و گفتارت آکنده از مهربانی باشد تا اینکه عطا کنی ولی با زبانی ناخوش. چنانکه خداوند در قرآن فرموده است: «قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَالله غَنِيٌّ حَلِيمٌ»؛ ترجمه: «گفتار پسندیده و بخشش، بهتر از صدقه‌ای است که با آزار همراه باشد و خدا بی‌نیاز و بردبار است.»
سخن نیک و خوش‌گفتاری، ویژگی‌هایی هستند که با فضیلت‌ها و نیکی‌های متعدد در هم آمیخته و موجب آمادگی انسان برای کسب رضایت خداوند و دریافت برکت‌های دائمی می‌گردند. به روایتی از انس بن مالک (رضی الله عنه)، مردی پیش پیامبر (صلی الله علیه وسلم) آمد و پرسید: «کاری به من بیاموز که مرا وارد بهشت کند.» پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «أطْعِمِ الطَّعَامَ وَ أَفْشِ السَّلامُ وَصَلِّ بِاللَّيْلِ وَالنَّاسُ نِيَام تَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِسَلام»؛ ترجمه: «غذا بده و سلام را فراوان کن و شب‌ها، در حالی که مردم خفته‌اند، نماز بگزار تا به سلامتی به بهشت وارد شوی.»
خداوند به ما دستور داده است که مناظره و گفتگو با پیروان ادیان دیگر باید در فضایی آرام و با احترام باشد، بدون خشونت و گزند، مگر اینکه آن‌ها به ما ظلم کنند که در آن صورت، جلوگیری از سرکشی و جلوگیری از تعدی و ظلم آن‌ها واجب است. خداوند متعال می‌فرماید: «وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ»؛ ترجمه: «با اهل کتاب جز به روشی که نیکوتر است جدال نکنید، مگر با کسانی که ظلم کنند.»
مردان بزرگ در همه احوال و اوضاع خود ملزم هستند که سخنی نگويند به دور از نزاکت و پرهیز کنند از این که با انواع مردم، راه سفاهت و نادانی یا تجاوز پیش گیرند. به روایت از امام مالک (رحمه الله) آمده است که: از یحیی بن سعید نقل شده است که حضرت عیسی(علیه السلام) در حین عبور از کنار گرازی گفت: «برو به سلامت». به او گفتند: «به خوکی نیز چنین می‌گویی؟» حضرت پاسخ داد: «من می‌ترسم که زبانم به بدی عادت کند». برخی از مردم گستاخ و بی‌چشم‌رو و بدطبع هستند که هیچ یقین و باوری آنان را به گذشت وادار نمی‌کند و مردانگی در ذاتشان نیست. برایشان اهمیتی ندارد که به دیگران تعرض کنند و آنان را ناخشنود سازند؛ هرگاه مجالی بیابند، طبیعت و خوی نادان و حماقت‌پیشه‌ی خود را راضی می‌کنند و هیچ شر و فریادی آن‌ها را بازنمی‌دارد.
مرد شریف نباید با این گونه افراد درگیر شود؛ زیرا برانگیختن حماقت و نادانی اینان تباهی و فساد بزرگی است که جلوگیری از آن واجب است. لذا شریعت اسلام مدارا با سفیهان را مشروع می‌داند. چنین پیش آمد که مردی از این نادان‌ها در جلو در خانه‌ی پیامبر(صلی الله علیه وسلم) ایستاده بود و می‌خواست داخل شود. پیامبر(صلی الله علیه وسلم) چنان مصلحت دید که با وی به نیکویی رفتار کند تا او را برگرداند و منصرف نماید، و جز این چاره‌ای نبود. گویند حلم و بردباری پوزه‌بند سفیه و نادان است. اگر پیامبر(صلی الله علیه وسلم) به وی مجال می‌داد که بر مقتضای خوی بد و خشن خود سخن گوید، چیزی می‌گفت که گوش‌های پیامبر(صلی الله علیه وسلم) از شنیدن آن منزه بود.
به روایت از حضرت عایشه (رضی الله عنها)، همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه وسلم)، آمده است که گفت: مردی از پیامبر(صلی الله علیه وسلم) اجازه‌ی ورود خواست. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «يئس أو العشيرة هو» (او بدخوی‌ترین مرد عشیره‌ی خویش است.) چون آن مرد وارد شد، پیامبر(صلی الله علیه وسلم) با گشاده‌رویی با وی برخورد کرد و با نرمی با وی سخن گفت. وقتی او بیرون رفت، به پیامبر(صلی الله علیه وسلم) گفتم: «ای رسول خدا! چون شنیدی که آن مرد اجازه گرفت، چنین و چنان گفتی، و وقتی با وی روبه‌رو شدی با گشاده‌رویی و خوش‌رویی با او سخن گفتی!» فرمود: «يا عائشَةُ متى عهدتُني فاحشاً؟ إِنَّ مِنْ شَرِّ الناس عِنْدَ الله تعالى مَنْزِلَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنْ تَرَكَهُ النَّاسُ اِثْقَاءَ فَحْشِهِ»؛ ترجمه: «ای عایشه، کی مرا دیده‌ای که بد زبان و فحش‌گو باشم؟! بی‌گمان بدترین مردم نزد خداوند از حیث مقام و منزلت در روز رستاخیز، کسی است که مردم به خاطر فحش‌گویی و بدزبانی از وی پرهیز و اجتناب کنند.»
این مسلک و رفتار، تجربه‌ای است که آن را تأیید می‌کند؛ زیرا روا نیست که انسان اخلاق خویش را به خاطر کسی که اخلاق ندارد، از دست بدهد. اگر بخواهد هر نادانی را که با او برخورد می‌کند، تأدیب کند و ادب بیاموزد، به‌علت کثرت نادان‌ها دچار سختی خواهد شد. لذا در قرآن‌کریم، از جمله‌ی نخستین صفاتی که بندگان خدا باید به آن آراسته باشند، مدارای سازنده است. خداوند می‌فرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»؛ ترجمه: «و بندگان (خوب خدای) رحمان کسانی هستند که آرام (و بدون غرور و تکبر) روی زمین راه می‌روند و هنگامی که بی‌خردان ایشان را مخاطب قرار می‌دهند، به آنان سلام می‌کنند و از آنان روی می‌گردانند.»
همچنین می‌فرماید: «وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامُ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ»؛ ترجمه: «و هنگامی که یاوه بشنوند، از آن روی می‌گردانند و می‌گویند: اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست. ما خواهان هم‌نشینی با نادانان نیستیم.»
گاهی انسان یک یا دو بار خشم خود را فرو می‌برد، اما پس از آن ممکن است منفجر شود. در این حال، از مسلمان فاضل خواسته می‌شود که اذیت و آزار نادان را بیش از این تحمل کند تا به شر و بدی اجازه ندهد و در نهایت بر کار خود مسلط شود. به روایت از حضرت سعید بن مسیب آمده است که گفت: «در حالی‌که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در میان یارانش نشسته بود، مردی به ابوبکر صدیق (رضی الله عنه) بد گفت و او را آزرد. حضرت ابوبکر (رضی الله عنه) در پاسخ سکوت کرد و خاموش ماند. این عمل زشت برای بار دوم نیز تکرار شد و باز هم حضرت ابوبکر (رضی الله عنه) خاموش بود. اما در بار سوم، او از خود دفاع کرد و به مرد پاسخ داد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) برخاست و حضرت ابوبکر (رضی الله عنه) گفت: “ای رسول خدا، آیا از من ناراحت شدی؟” پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: “نه، اما فرشته‌ای از آسمان فرود آمده بود که این مرد بدگو را تکذیب می‌کرد و چون تو به دفاع برخاستی، آن فرشته رفت و شیطان نشست؛ جایی که شیطان بنشیند، دیگر جای نشستن من نیست.”»
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
مدارا کردن با نادان‌ها و سفیهان به معنای قبول پستی نیست. میان قبول کردن پستی و مدارا تفاوت زیادی وجود دارد. مدارا به معنای خویشتن‌داری و کنترل نفس در برابر عوامل تحریک‌کننده‌ی شرّ است. اگرچه ممکن است عوامل و انگیزه‌های خشم و انتقام‌جویی او را به هیجان آورند، اما فرد باید بتواند بر جوشش خشم و انتقام خود غلبه کند.
در مقابل، قبول پستی و دنائت به معنای ضعف نفس و گرایش به خواری است و شامل پذیرش چیزهایی می‌شود که خردمندی، مروت و مردانگی با آن‌ها سازگار نیستند. قرآن به وضوح اعلام کرده است که مدارا با سفیهان را می‌پسندد و از قبول پستی بیزار است، چنانچه خداوند متعال می‌فرماید: «لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا ﴿۱۴۸﴾ إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا ﴿۱۴۹﴾»؛ ترجمه: «خداوند دوست ندارد (که افراد بشر پرده‌دری کنند و عیوب یکدیگر را فاش سازند و) زبان به بدگویی گشایند، مگر آن کسی که مورد ستم قرار گرفته باشد (که می‌تواند از شخص ستمگر شکایت کند و بدی‌های او را بیان دارد و او را دعا و نفرین نماید) و خدا شنوای (دعای مظلوم و) آگاه (از کار ظالم) است… اگر (کردار و گفتار) نیک را آشکار یا پنهان سازید (مجاز خواهید بود) یا اگر از (کردار و گفتار) بد چشم‌پوشی کنید (و دهان خویش را به دشنام نیالایید، کار خداپسندانه‌ای کرده‌اید، چرا که خداوند بسیار باگذشت و تواناست).»
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version