نویسنده: عبیدالله نیمروزی
بزرگمرد عرصۀ دعوت و اصلاح
اشک سحرگاهان
حضرت علامه ندوی تنها به دعوت اکتفا نمیکرد، بلکه همۀ راههای اصلاح را با دقت و کنجکاوی بررسی مینمود و در راه رسیدن به مقصود حقیقی میکوشید. روزها را با دعوت میگذرانید و شبها را نیز با اشک سحرگاهی و آب دیده طراوت میبخشید. آری، همین درد و فکر امت حضرت رسول صلىاللهعلیهوسلم بود که قلب ایشان را بیقرار و درونش را دگرگون کرده بود و به همین علت شبها را با فکر این امت به صبح میرساند و برای آنان دعا و استغفار میکرد. (به هر مقداری که انسان در راه اصلاح امت و فلاح و رستگاری آنان بیندیشد و در سعی و تلاش باشد، خداوند عزوجل او را به همان مقدار عزت و مرتبت خواهد بخشید. چون قاعدۀ مسلمی است که «العطایا على قدر البلايا»؛ (عطیهها به مقدار زحمتها خواهد بود.)
بلال عبدالحی حسنی ندوی مینویسد: در مورد جد اعلای حضرت مولانا، حضرت علی بن ابیطالب کرماللهوجهه، چنین آمده است که در تاریکی شبها چنان بیتاب بود که گویی ماری او را گزیده است. بر حضرت مولانا نیز این سخن صادق میآید که ایشان نه در روز قرار و آرام داشت و نه در شب؛ و در حقیقت این امر میراث حضرت رسول صلىاللهعلیهوسلم بود.
حضرت علامه ندوی، از آنجاییکه از سیرت نبوی بهرۀ کافی و قابل ملاحظهای بُرده بود و از ژرفای بحر سیرت، جواهر گرانبهایی را برچیده و اخذ کرده بود و به این نكتۀ اساسی نیز دست یافته بود که از خصیصههای بارز و مهم دعوت حضرت رسول اکرم صلىاللهعلیهوسلم مهربانی، شفقت، حکمت و دعا و اثابت بود و رسول اکرم صلىاللهعلیهوسلم نیز مشکلات بسیار زیادی را در این راه متحمل شده بود و روزها را با دعوت و شبها را با استغفار و انابت سپری میکرد و نیک پی برده بود که تأثیر کردار از تأثیر گفتار بیشتر خواهد بود. چنان که حضرت علامه ندوی نیز به هر دو جنبه اهمیت می داد.
دکتر یوسف قرضاوی رحمهالله مینویسد: دعوتگر حقیقی آن است که تأثیر حال او بیشتر از تأثیر مقال او باشد. پس زبان حال شیواتر، و تأثیر او بجاتر و نیرومندتر از زبان قال است و چنان که گفتهاند: (حال یک مرد در میان هزار مرد، شیواتر و مؤثرتر است از گفتار هزار مرد برای یک مرد.) و آفت بسیاری از داعیان آن است که کردارشان گفتارشان را تکذیب میکند و سیرتشان با صورت و دعوتشان تناقض دارد.
ادامه دارد…