خداوند متعال در قرآن مجید به زحمات بیشمار و بعضاً فوقالعادۀ مادر اشاره کرده و میفرماید: «وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ»؛ «ما به انسان دربارۀ پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با زحمت روی زحمت حمل کرد.» مادران در نُه ماه دوران سخت و طاقتفرسای بارداری، از نظر جسمی و روحی دچار سستی و ضعف میشوند؛ زیرا از عصارۀ بدن آنان است که جنین پرورش مییابد. بنابر همین علت است که مادران در دوران بارداری، به کمبود ویتامینها، مواد معدنی و… دچار میشوند.
خداوند در جای دیگر میفرماید: «وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ»؛ «مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر میدهند.» حق شیر دادن طی دوران دو سالۀ شیرخوارگی، تنها مختص به مادر است و او از فرزند کوچک مراقبت و نگهداری میکند. تغذیۀ جسم و جانِ فرزندِ تازه متولد شده در این مدت زمان، با شیر و عواطف مادری، پیوندی بسیار محکم و ناگسستنی با نوزاد ایجاد میکند و حق نگهداری و سرپرستی را بر عهدۀ او میگذارد. چنین پیوندی آنقدر محکم است که حتی در دوران بزرگسالی نیز آثار آن به وضوح مشاهده میشود.
قرآن کریم در سورۀ احقاف به رنج و زحمت مادر اشاره کرده و میفرماید: «وَوَصَّيْنَا الإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ»؛ «و ما انسان را به احسان در حق پدر و مادر خود سفارش کردیم، که مادر با رنج و زحمت بار حمل او کشید و باز با درد و مشقّت وضع حمل نمود و سی ماه تمام مدت حمل و شیرخواری او بود تا وقتیکه طفل به حد رشد رسید و آدمی چهل ساله گشت (و عقل و کمال یافت آنگاه سزد که) عرض کند: بار خدایا، مرا بر نعمتی که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی شکر بیاموز و به کار شایستهای که رضا و خشنودی تو در آن است موفق دار و فرزندان مرا صالح گردان، من به درگاه تو باز آمدم و از تسلیمان فرمان تو شدم.»
در آیۀ فوق، الله متعال ابتدا احسان و نیکی به پدر و مادر را ذکر میکند و سپس به بیان زحمات و درد و رنجهای مادر میپردازد. بیان تلاش و زحمات مادر دلیلی بر اهمیت کار وی است. گویا مادر عامل اصلی در لزوم نیکی به والدین بوده و کار او آنقدر ارزشمند است که احسان به پدر و مادر را بر فرزند واجب میسازد. صبر و پایداری مادر در برابر سختیهای دوران بارداری و پذیرش ناگواریهای طاقتفرسای دورۀ شیردهی و تربیت فرزند، موجب شده تا احسان به والدین به صورت مطلق حکم شود. تا آنجا که مسئلۀ نیکی به پدر و مادر در قرآن کریم همطراز با عبادت خداوند متعال به حساب میآید. همچنین، حضرت ابراهیم خلیلالله علیهالسلام برای پدر و مادرش دعا میکرد و از خداوند متعال برای آنها مغفرت میخواست، چنانچه در قرآنکریم ذکر شده است که: «رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ»؛ «پروردگارا، مرا و پدر و مادر مرا و مؤمنان را، روزی که حساب برپا میگردد، بیامرز.»
این آیه در رابطه با پدر و مادر حضرت ابراهیم علیهالسلام است که استدعای غفران و آمرزش آنان را از خداوند میخواهد و دلیلی بر ارزش و مقام مادر است. این دعا نه تنها نشاندهندۀ بزرگی شأن مادر است بلکه جنبۀ تربیتی نیز دارد و به پیروان مکتب توحید میآموزد که چگونه برای پدر و مادرشان دعا کنند.
حضرت عیسی علیهالسلام در آغاز زندگی شکر خدا را میگوید و نخستین بار این نکته را یادآور میشود و از خداوند متعال سپاسگذاری میکند که او را نسبت به مادرش نیکوکار قرار داده است؛ زیرا او میداند که نیکی به پدر و مادر بالاترین ارزش را دارد. الله تعالی در قرآن مجید در این باره میفرماید: «وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا»؛ «و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است.»
حقوقی که دین اسلام برای مادران مشخص کرده است، بسیار فراتر از حقوقی است که برای دیگران، حتی پدر، قائل شده است. چرا که مادر، مربی و پرورشدهندۀ انسان و جامعه است و اوست که میتواند فرد و جامعه را به سعادت رسانده یا به شقاوت و بدبختی بکشاند.
مادر سرچشمۀ عشق و منبع احسان و نیکی نسبت به فرزندان است. وقتی که حضرت موسی علیهالسلام عصبانی شده بود و سر هارون علیهالسلام را با دستش گرفته بود، حضرت هارون علیهالسلام با نام مادرش، حضرت موسی را متذکر ساخت. الله تعالی این داستان را به خوبی در قرآن مجید به تصویر میکشد و میفرماید: «لَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي»؛ «چون موسى خشمناک و اندوهگين بهسوى قوم خود بازگشت گفت: پس از من چه بد جانشينى براى من بوديد. آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد و الواح را افكند و [موى] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود كشيد. [هارون ] گفت: اى فرزند مادرم! اين قوم مرا ناتوان يافتند.»
و در جایی دیگر میفرماید: «قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي»؛ «گفت: اى پسر مادرم! نه ريش مرا بگير و نه [موى] سرم را.»
در اینجا، حضرت هارون علیهالسلام تنها مادر را ذکر میکند، چرا که نام مادر به قدری با عشق، محبت، رحم و شفقت عجین است که میخواهد رحم و شفقت حضرت موسی علیهالسلام را با بردن نام مادر جلب نماید.
همچنین، الله متعال زنان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم را از لحاظ وجوب نیکی، احترام، قدردانی و حرام بودن ازدواج با آنها، مادران مسلمانان (امهاتالمؤمنین) قرار داده است. خداوند سبحانهوتعالی میفرماید: «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ»؛ «پیغمبر اولی و سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها (یعنی مؤمنان باید حکم و ارادۀ او را مقدم بر ارادۀ خود بدارند و از جان و مال در اطاعتش مضایقه نکنند) و زنان او (در اطاعت و عطوفت و حرمت نکاح، به حکم) مادران مؤمنان هستند.»
از بانوان بزرگواری که خداوند متعال به عنوان زنان و الگوی مسلمانان مثال آورده است، حضرت مریم (مادر حضرت عیسی علیهالسلام) و مادر حضرت موسی علیهالسلام است.
در بخش بعدی ان شاءالله، جایگاه مادر در پرتو احادیث نبوی بیان خواهد شد.