نویسنده: شکران احمدی
تعریف اصطلاحی بدعت
علما در خصوص تعریف اصطلاحی بدعت به دو دسته تقسیم میشوند. برخی مفهوم آن را بسیار محدود کرده و تنها در عبادات منحصر میدانند، درحالیکه گروه دیگر مفهوم آن را بسیار گسترده تلقی کرده و هر امر جدیدی را بدعت میشمارند. در ادامه نظر هر دو گروه را بیان میکنیم و نظر راجح را نیز مطرح مینماییم:
گروه اول
گروهی از علما از جمله امام عزالدین بن عبدالسلام، ابنجوزی، ابوشامه مقدسی، نووی، عینی، ابناثیر، قرافی، حافظ ابنحجر، سیوطی و دیگران گفتهاند که: «بدعت به چیزی اطلاق میشود که در کتاب و سنت نباشد؛ چه در عبادات باشد و چه در عادات و چه خوب باشد و چه بد.»
اینان بدعت را به دو دسته، حسنه و سیئه تقسیم میکنند: اگر با سنت موافق باشد، حسنه و اگر موافق نباشد، سیئه است. بر همین اساس بدعت را به اقسام پنجگانۀ واجب، مندوب، مکروه و حرام تقسیم میکنند.
دلیل گروه اول
۱. سخن حضرت عمر رضیاللهعنه که امام بخاری رحمهالله با سند خود از عبدالرحمن بن عبدالقاری نقل کرده که گفته است: «همراه حضرت عمر رضیاللهعنه در شب رمضان به سمت مسجد رفتیم و دیدیم که مردم جدا جدا نماز میخوانند: یکی به تنهایی نماز میخواند و دیگری به چند نفر نماز میدهد. حضرت عمر رضیاللهعنه گفت: اگر همه را پشت یک قاری جمع میکردم تا یکجا نماز بخوانند بهتر بود. سپس همین کار را انجام داد و حضرت ابی بن کعب رضیاللهعنه را بهعنوان پیشنماز تعیین نمود. شبی دیگر همراهش به مسجد رفتم و دیدیم که همه پشت سر یک نفر نماز میخوانند. حضرت عمر رضیاللهعنه گفت: این بدعت حسنه است و کسانیکه اول شب استراحت میکنند و آخر شب بیدار میشوند بهتر هستند.
۲. احادیثی که در آنها بدعت به حسنه و سیئه تقسیم شده است: منذر بن جریر از پدرش و او از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم روایت کرده است که گفت: «من سن في الإسلام سنة حسنة فله أجرها وأجر من عمل بها بعده من غیر أن ینقص من أجورهم شيء، ومن سن في الإسلام سنة سیئة کان علیه وزرها ووزر من عمل بها بعده من غیر أن ینقص من أوزارهم شيء.»؛ «کسیکه سنت و روش نیکویی را در اسلام بنیانگذاری کند، پاداش و ثواب آن سنت و پاداش کسیکه به آن عمل میکند برای او است، و از پاداش آنان چیزی کاسته نمیشود. و کسیکه سنت و روش بدی را در اسلام بنیان نهد، کیفر آن روش ناپسند و کیفر کسانی که به آن عمل میکنند بدون کموکاست برای او خواهد بود.»
گروه دوم
گروه دیگر میگویند که بدعت مخالف سنت و مذموم است؛ زیرا امری نوپدید است که در شریعت اصل و اساس ندارد. قائلین این رأی و نظر، امام مالک، بیهقی، طرطوشی، ابنتیمیه، ابنرجب، شمنی حنفی و دیگران هستند و شماری از علمای معاصر نیز همین رأی را برگزیدهاند.
شاطبی رحمهالله گفته است: «اساس این منهج بر این استوار است که بدعت را امری نوپدید که مخالف سنت است، تعریف کنند.» شاطبی یکی از تعریفهای بدعت را چنین گفته است: «بدعت یعنی طریقۀ اختراع شده در دین که به اسلوب شریعت شباهت دارد و به نیت عبادت و فعل تقربآور به خداوند انجام میشود.»
شاطبی رحمهالله میگوید: «معنای این “به شریعت شباهت دارد” این است که به شیوه و روش شریعت شباهت دارد، بدون اینکه در حقیقت چنین باشد، بلکه در حقیقت با شریعت تضاد دارد.»
مهمترین دلیل این گروه در مذمت بدعت:
-
خداوند قبل از وفات پیامبرش دینش را کامل کرده است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا»؛ «امروز (احکام) دین شما را برایتان کامل کردم و (با عزّت بخشیدن به شما و استوار داشتن گامهایتان) نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را بهعنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم.»
از هیچکسی پذیرفته نیست که در دین چیزی بیفزاید یا در دین چیزی اختراع کند؛ زیرا ازدیاد و اختراع استدراک محسوب میشود و گویا این پندار اشتباه را میرساند که دین ناقص بوده و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم وظیفۀ تبلیغ رسالت را بهدرستی انجام نداده است.
-
تمام احادیثی که در خصوص بدعت است، با بار معنایی مذمت و نکوهش وارد شده است: