نویسنده: عبدالمجید دوستی
اصل و ریشه‌ی انسان را روح و روان تشکیل می‌دهد و خامه‌ی هستی‌اش را با مایع معنویت عجین می‌سازد؛ زیرا جسم و تن مرکب انسان برای تجلی و نمود روح وی در عالم مادیات است، چون بدن و اندام ذات انسان را معرفی نمی‌کند، بلکه خوی و خصلت و اوصاف و ویژگی‌های ذاتی او است که اصالتش را معنا می‌بخشد و بر پهنای جبینش مهر شخصیت واقعی‌اش را می‌زند و بر عالم و آدم می‌نمایاند.
از سوی دیگر، روح و اندیشه‌ی انسان همیشه درحال تغییر و تبدیل است: یا با پایبندی به اصول انسانی و اخلاقی و تعیین حد و مرزی مناسب در تعاملات و برخوردهای دوطرفه در جامعه و اجتماع، به‌سوی تعالی و ترقی معنوی و روحانی درحال حرکت است؛ یا با گرفتارشدن در منجلاب معاصی و آلاینده‌های معنوی مثل حرمت‌شکنی‌، دست‌درازی به ناموس و آبروی دیگران و بی‌بندوباری، رو به قهقرا می‌رود و خودش را به پرتگاه سقوط نزدیک می‌کند و به ته دره‌ی ذلت و خواری می‌کشاند.
ازهمین‌رو، هر چیزی که با سرشت انسان موافق و همسو باشد و در راستای تقویت روحانیت و معنویتش فعالیت کند، آثار و نتایجی ملموس و مثبت در زندگی فردی و اجتماعی فرد خواهد داشت و قطار حیاتش را روی ریل محکم و ثابتِ سعادت و خوشبختی حرکت خواهد داد.
از سوی دیگر، آلوده‌شدن به گناهان با انواع و اشکال متفاوت آن و اصرارورزیدن به برخی از آنها و امتدادبخشیدن دامنه‌اش و خارج‌شدن از سیر و حالتِ اصالت وجودش که همانا پاکی و خلوص و صفاست، روزبه‌روز سیر نزولی پیدا خواهد کرد و از درون و از نگاه دل و دماغ افسرده و پریشان خواهد شد. نه زندگی به کامش خوش می‌آید نه بودن در جمعی و همنشینی با اهالی جامعه حالش را دگرگون و از این رو به آن رو خواهد کرد.
علت اصلی این پریشان‌خاطری و سردمزاجی اسارت در زندان گناهان و عادت‌دادن نفس به ارتکاب جرایم معنوی و شکنجه‌ی نفس در بندی‌خانه‌ی معاصی است.
اگر بخواهیم در قالب تشبیه بیان کنیم، روح و روان آدمی نهالی است که از بدو شکل‌گیری جسمش در رحم مادرش، کاشته می‌‌شود و از همان دوران تا مادامی که در قید حیات است و پاهایش حرکت می‌کنند و جسمش را حمل می‌نمایند، نیاز به مراقبت مستمر و نگهداشت محتاطانه دارد. مراقبت به‌منظور دچارنشدن به دام پهن‌شده‌ی مصایب و معاصی و تلاش برای بالابردن کیفیت و سطح معنویت وجودش و  ارتقای درجه و مقام بندگی‌اش.
این مسابقه و کشمکش میان عوامل آسیب‌زای روحانی و عوامل آسیب‌زدای روحانی همواره جریان داشته و دارد و هرگز توقف نمی‌پذیرد. بلکه عادت‌دادن خویشتن و کوشیدن برای ماندن در گرو و جبهه‌ی یکی از عوامل مثبت یا منفی است که تمایل آدمی را به یک سو جذب می‌کند و رفته‌رفته خط سیر و امتداد مسیر زندگی‌اش را مشخص می‌کند‌.
در این رقابت پایدار میان آلاینده‌های روح و صفابخش‌های روان، انسان هرچقدر خودش را به سمت خوبی‌ها و نیکی‌ها بکشد و نزدیک کند و تلاش نماید که در صف نیکوکاران قرار بگیرد، نور تابان اعمال حسنه‌اش اطراف و اکنافش را روشن می‌کند و نیروی آرامش‌بخشِ سکون مهمان خانه‌ی دلش می‌شود‌.
ازهمین‌رو، نخست در این سلسله‌ی یادداشت‌ها تلاش خواهیم کرد به همین جنبه‌ی منفی و تبعات وخیم گناهان در زندگی فردی و اجتماعی بپردازیم و شماری از آنها را برای خوانندگان لیست کنیم تا از چنگال اهریمن گناه مصون و در امان بمانند.
امید است خداوند حامی و حافظ ما در نجات‌یافتن از دام گناهان و رهاینده‌مان از دستبندهای روحانی باشد.
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version