امر به معروف و نهی از منكر به مفهوم وسيع آن صفت ديگری است كه بايد مسلمان واقعی به آن متصف باشد.
يكی از فرقهای عمده ميان ما و اصحاب پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) نحوهی تعامل با دين و دنيا است؛ آنها كار و برنامهی اصلیشان حفظ ارزشهای دينی، دعوت به دين الهی، دفاع از دين و گسترش قدرت و سلطهی دينی بود.
آنان دنيا را به عنوان وسيلهيی میدانستند كه بايد به قدر ضرورت مورد توجه قرار گيرد؛ ولی ما دنياطلبی و ازدياد متاع دنيا را هدف اصلی خود قرار دادهايم و دين در زندهگی عملی ما جايگاهی به مراتب فروتر از دنيا دارد.
اين پديده دستاورد عصر ما نيست، متأسفانه قرنها است كه در ميان امت اسلامی پيدا شده و روز به روز بر ابعاد و جوانب آن افزوه شده است.
امروزه، مسلمانان عزت و هيبت خود را از دست دادهاند و علت آن هم پشتكردن به دين و رويآوردن به دنيا است؛ چنان چه رسولالله (صلیاللهعلیهوسلم) فرمودند:
(زمانی خواهد رسيد كه ملتهای ديگر بر شما هجوم آورند، همانگونه كه خورندهگان بر ظرف غذا هجوم میآورند. كسی سؤال كرد، به خاطر كمی تعداد ما چنين حالتی رخ میدهد؟
پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) فرمودند: آن روز تعداد شما زياد است، ولی مانند كف روی سيل وزن نداريد؛ الله متعال هيبت شما را از دل دشمنانتان برمیدارد و در قلبهای شما سستی را مسلط میسازد.
كسی پرسيد: يا رسولالله! سستی چگونه در قلوب ما پيدا میشود؟
فرمودند: از محبت دنيا و نفرت از مرگ».
يعنی زندهگی خود را آن قدر با دنيا گره میزنيد و محكم میكنيد كه گويا هيچ آمادهگی برای مردن نداريد.
شايد نيازی به مقايسهی كار دين با كار دنيا نباشد؛ چون هر مسلمان عاقل و باورمند به آخرت، اگر اندكی فكر كند و نتايج فعاليتهای دينی و كارهای دنيوی را در نظر آورد، طالبان دنيا را ديوانهگانی تصور خواهد كرد كه همه چيز، حتی خود را فراموش كردهاند.
الله تبارك و تعالی در دو آيهی كوتاه ما را متوجه اين حقيقت نموده میفرمايد:
(بلكه زندهگى دنيا را ترجيح میدهيد. در حالى كه آخرت بهتر و پايدارتر است)
به هر حال شايد بزرگترين علت و سبب بیتوجهی عموم مسلمانان به كار دين و دعوت به سوی الله، تنبلی و كسالت نخبهگان از تلاش در مسير دعوت به دين الهی، دلسردی عدهیی از دعوتگران و پويندهگان راه دعوت و توقفشان در وسط راه و برداشت نادرست يا فهم غير مستقيم از فريضهی امر به معروف و نهی از منكر باشد.
بسياری از مسلمانان به فرايضی مانند نماز، روزه، زكات و… التزام و پايبندی دارند و بیتوجهی به آن را گناه میدانند؛ اما اگر كسی در پيش روی شان به اين عبادات عمل نمیكند، عكسالعملی نشان نمیدهند و اين كار خود را گناه نمیدانند. و يا بسياری از مسلمانان خود از گناهانی مانند دروغ، غيبت، معاملات حرام و نامشروع و… اجتناب میكنند؛ ولی اگر يكی از دوستان و نزديكانشان به اين معصيتها آلوده باشد، او را نهی نمیكنند و خود را مقصر هم نمیدانند.
امر به معروف و نهی از منكر دو وجيبهی شرعی است كه از ديرباز جايگاه اصلی و درخور خود را در ميان عامهی مسلمين از دست داده است و غالباً در ليست برنامههای دينی مسلمانان به حيث واجبات عينی گنجانيده نمیشوند.
شايد لزومی به بررسی سير تاريخی اين پديده نباشد و فايدهی چندانی بر دانستن زمان پيدايش و آغاز اين نقطهضعف در ميان مسلمانان مرتب نگردد؛ بناءً سعی میكنيم در اين جا به چند نكتهی لازم و ضروری در رابطه با موضوع اشاراتی داشته باشيم:
الف. چیستی امر به معروف و نهی از منکر در اسلام
دين مبين اسلام كه بر اساس باور و اعتقاد ما كاملترين دين آسماني است، وقتي از جانب الله (جلجلاله) فرو فرستاده شد در بطن خود يك سلسله بايدها و نبايدها را آورد؛ يا به ديگر سخن پيامبر (صلیاللهعلیهوسلم) بعد از نايلشدن به مقام پيامبری مكلف شد به مردم بگويد شما بايد بعضی كارهايی را كه تا به حال انجام ندادهايد انجام دهيد و برخی از اموری را كه تا به حال در ميان شما رواج داشته است كنار بگذاريد؛ ضمناً پيامبر اسلام (صلیاللهعلیهوسلم) مأمور بود تا انسانها را قناعت دهد كه هر آن چه اسلام آن را خوب میگويد و به اجرای آن امر میكند، نفعی را برای خود شما در قبال دارد و آن چه را بد میداند و از آن نهی میكند ضرری را در پی داشته باعث تباهی و هلاكت تان میگردد.
حالا به زبان ساده، آن چه در دين اسلام به عنوان خير و خوبی معرفی شده است و انسانها مأمور به اجرای آن گرديدهاند اصطلاحاً «معروف» نام گرفته است و آن چه در متون اسلامی «قرآن و سنت» زشت و بد دانسته شده و انسانها مأمور به ترك آن گرديدهاند «منكر» ناميده شده است.
ب. وجوب امر به معروف و نهی از منكر
اگر بگوييم مأموريت اصلی پيامبران امر به معروف و نهی از منكر بوده است شايد مبالغه نباشد، چون الله متعال میفرمايد:
(و همانا در هر امتى پيامبرى فرستاديم كه [اعلام كند كه] خدا را بپرستيد و از [پرستش] طاغوت بپرهيزيد)
عبادت و پرستش موحدانهی الله (جلجلاله) بزرگترين معروف و عبادت و فرمانبرداری از غير الله، بزرگترين منكر است. تمام خوبیهای ديگر فرع و تبع شناخت و عبادت الله است و همهی بدیهای ديگر فرع شرك و پرستش غير الله است؛ به همين خاطر پيامبران مأمور بودند كه دعوت به توحيد و يكتاپرستی و مبارزه با شرك را در صدر برنامههای اصلاحی خود قرار دهند.