نویسنده: مولوی مدنی
الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله [صلی الله علیه و سلم] و علی آله و صحبه اجمعین و اشهد ان لااله الا الله وحده و لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله.
بعد از شکر و سپاس الله متعال بخاطر نعمت اسلام و نعمت صحت و امنیت، این رساله که نام آن تدبر القرآن می باشد در آن عناوین ذیل مذاکره و بحث می شود:
-
تعریف تدبر؛
-
اهمیت تدبر در قرآن؛
-
حکم تدبر در قرآن؛
-
اسباب عدم تدبر در قرآن؛
-
امور کمک کننده برای تدبر در قرآن؛
-
ثمرهها و فوائد تدبر در قرآن؛
اما خود تعریف تدبر: کلمه تدبر در زبان عربی مصدری است که مشتق شده از فعل ماضی تَدَبَّرَ و یا اینکه تدبر فعل زائدی هست که از فعل ماضی مجرد گرفته شده است که به معنی دَبَّرَ(پشت کردن) روز رفت و پشت کرد و به معنی رفتن، پایان یافتن، تمام شدن و بعد از او آمدن؛ می آید. و معنی دبرالشیء: که بعد از او آمدن و پشت سر او آمدن و معنی تدبر الامر تدبراً:یعنی به پشت سر او متوجه شدن و عواقب او را در نظر گرفتن و در مورد او فکر کردن و کلمه تدبر به همین معنی نگاه کردن و به پشت و عقب کار متوجه بودن و عواقب او و مربوطات او را درنظر گرفتن، می باشد.
و کلمه (تدبرالامر) یعنی توجه نمودن در ختم کار به اموری که در ابتدای کاردیده و توجه، نشده شده است.
الله عزوجل می فرماید: أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ (مومنون 68) آیا توجه و تدبر نکردند به چیزی که خطاب شدند در قرآن عظیم الشان.
خلاصه، تدبر در اصل لغت: نگاه کردن در عاقبت کار و فکر کردن در مورد آن می باشد و اصطلاحا در نزد علماء: علامه آلوسی رح درکتاب خود روح المعانی در مجلس پنجم می فرماید: اصل تدبر، تامل کردن و فکر نمودن به پشت کار و عواقب آن می باشدولی بعدا به هر تاملی، خواه این تامل در حقیقت آن شیء یا اجزای او، سوابق و یا اسباب او، و یا ملحقات و عواقب آن باشد، استعمال شده است.
و همچنین علامه عبدالرحمن سعدی رح در جلد اول تفسیرخود در مورد تدبر می فرماید ( تدبر، تامل نمودن در معانی قرآن، عمیق اندیشیدن در اصول، عواقب و لوازم قرآن می باشد)
پس خلاصه معنی تدبردر قرآن اینست: فهم معانی و الفاظ قرآن، تفکر نمودن در مورد نکتهها و اشارههائی که آیات قرآن به آن دلالت می کند؛ و بهرهمند شدن قلب از پندهای قرآن با خشوع و اطاعت از اوامر و نواهی قرآن ودرس عبرت گرفتن می باشد و البته که خلاصه موضوع رساله تدبر قرآن هم همین هست: فهمیدن معانی و الفاظ قرآن، تفکر در چیز هایی که دلالت آیات بر آن است و بهره مند شدن قلب از آنها.
اما اهمیت تدبر:
از امور کثیری اهمیت تدبر معلوم و هویدا هست.
-
تدبر در قرآن، یکی از نصائحی مهمی است که در مورد قرآن می شود؛ همان طور که حافظ ابن رجب می فرماید: (و اما النصیحة لکتاب الله فشدة حبه و تعظیم قدره، اذ هو کلام الخالق، و شدة الرغبة فی فهمه و شدة العنایة لتدبره، و الوقوف عند تلاوته لطلب معانی ما احب مولاه ان یفهمه عنه و یقوم به له بعد ما یفهمه) ترجمه: نصیحتی که در مورد قرآن به آن توجه باید کرد؛ محبت زیاد و بزرگ داشتنِ منزلت قرآن، رغبت بسیار در فهم او و توجه زیاد در تدبر قرآن می باشد و توقف نمودن هنگام تلاوت است، تا معانی آنجه که الله دوست دارد بنده او را بداند و بعد از دانستن عمل نماید واضح و روشن شود.
ودر ادامه میفرماید: همانطور وقتی که شخصی مورد نصیحت قرار می گیرد می کوشد که آن نصیحت را بفهمد؛ و اگر نوشته ای از ناصح به او برسد به او توجه و عمل می نماید، پس شخصی هم که از طرف کتاب خدا مورد نصیحت قرار می گیرد باید درفهمیدن او تلاش و به دستورات الله نسبت به چیزی که از او راضی است و دوست دارد، عمل نماید و در پخش، نشر، تدریس و تفهیم آن کوشیده و خود را متصف به آداب و اخلاق کتاب خدا نماید.)
این جا چند مطلب هست که اهل علم برای دانستن اهمیت تدبر، بیان نموده است:
-
احتیاج قلب به تدبر در قرآن؛ چون قلب داری یک ترس و وحشتی است که بدون تدبر و توجه نمودن در آیات قرآن کریم از بین نمیرود، پس کسی که خواهان قلب خاشع و دنبال انشراحِ صدر است ناچار باید به تدبر در قرآن و تامل در آیات عظیمالشان او بپردازد؛ علامه آجری «رح» می فرماید: «فالمومن العاقل اذا تلا القرآن استعرض القرآن، فکان کالمرآة یری بها ما حَسُن من فعله، و ما قبح فیه، فما حذره مولاه حذره، و ما خوّفه به من عقابه خافه، وما رغب فیه مولاه رغب فیه و رجاه فمن کانت هذه صفته، او ما قارب هذه الصفة فقد تلاه حق تلاوته و رعاه حق رعایته، ومن کان هذا وصفه نفع نفسه ونفع اهله وعاد علی والدیه و علی ولده کل خیر فی الدنیا و الآخرة»
ترجمه: مومن عاقلی که قرآن را باز میکند وتلاوت مینماید پس قرآن برای او مانند آیینهای میباشد که بوسیله این آینه، افعال نیک و بد خود را مقایسه میکند و از چیزی که رب، او را باز داشته باز می آید، و از آنچیزی که اورا از عذاب او ترسانده میترسد و به آنچیکه او را ترغیب داده، تشویق شده و امیدوار می شود؛ پس کسیکه صفتش وقت تلاوت چنین باشد و یا نزدیک به این باشد پس حق تلاوت قرآن را ادا و رعایت نموده است پس در نتیجه قرآن برای او شاهد، شفیع، دوست و محافظ می باشد و چنین شخصی به خود، خوانواده، والدین وفرزندان خود نفع رسانده و بر آنها خیر فراوانی سرازیر میشود.
و در ادامه میفرماید: قرآن برای او شفاء است؛ بدون مال غنی است؛ بدون قوم عزیز است و با اشیایی که دیگران از آنها میترسند، انس میگرد و زمانی که برای تلاوت، سورهای را باز میکند، منتظرِ این است که چیوقت ازتلاوت خود پند میگیرد هدف او چنین نیست که چیوقت تلاوت تمام می شود، بلکه هدفش چنین است که چی وقت خطاب الهی را درمورد خود درک میکند کجا منع کرده میشود، چی وقت درس میگیرد؛ چون تلاوت قرآن عبادت است و عبات با غفلت صورت نمیگیرد؛ الله خودش توفیق نصیب فرماید.
بلی: قرائت قرآن با تفکر، اصل اصلاح قلب و استقامت آن می باشد؛
دراین مورد علامه ابن قیم میفرماید: هیچ چیزی مفیدتر از تلاوت با تدبر و تفکر برای قلب نیست؛ چون قرآن شامل تمام منازل سیر کنندگان، احوال عاملان و مقامات عارفان هست؛ قرآن است که محبت، شوق، ترس، امید، توبه، توکل، رضا به قضا، شکر، صبر و سائر احوالی که باعث حیات و کمال قلب هست را در قلب بجا می گذارد و از تمام صفات و افعال ذمیمهی که باعث فساد و هلاکت قلب هست باز می دارد.
و همچنین میفرماید: اگر مردم می دانستند چی چیزی در تلاوت قرآن با تدبر است از تمام کارها فارغ شده و به تلاوت متدبرانه می پرداختند، چون زمانیکه با تفکر بخواند، اگر از آیهای بگذرد که در شفاء قلب خود، به او محتاج باشد صد بار هم شده او را تکرار میکند؛ پس یک آیه را با تدبر و تفکر تلاوت کردن بهتر از ختم کل قرآن بدون تدبر و تفکر میباشد، چرا که همان یک آیه را با تدبر و تفکر تلاوت کردن به حصول ایمان و چشیدن حلاوت قرآن، نزدیک تر است پس اصل صلاح قلب در قرآئت متفکرانه و متدبرانه میباشد.
پس یکی از امور دالِّ بر اهمیت تدبر، احتیاج قلب به آن است.
-
وارد شدن تحت عنوان کسانیکه الله متعال از آنها بخاطر تدبر شان ستایش نموده است.
کسی که در قرآن تدبر میکند، معانی او را فهمیده به اوامر عمل کرده و از نواهی باز بیاید قطعا تحت عنوان کسانی قرار میگیرند که الله از آنها در قرآن بخاطر تدبر شان یاد کرده و ستایش نموده است؛ (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ) انفال 2.
«حقا که مومنان کسانی هستند که با یاد شدن نام الله قلبهای شان لرزیده و هنگام تلاوت ایمان شان زیاده شده و بر پروردگار شان توکل میکنند» و این چنین آیات در مورد کسانیکه در قرآن تدبر نمایند و وارد ستایش الله «جل جلاله» شوند زیاد هست و این خود دلیل اهمیت تدبر است.
-
وارد نشدن تحت مذمت الله متعال بخاطر ترک تدبر چون الله متعال حال شخصی را که تدبر قرآن را ترک کرده و از آیات چیزی نفهمیده و تامل نکرده، در جاههای مختلفی از کتاب خود مذمت کرده است؛ درمورد منافقین میفرماید: (أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ) نساء 82 آیا در قرآن تامل و تدبر نمی کنند. علامه قرطبی تحت تفسیر این آیه میفرماید: (عاب المنافقین بالاعراض عن التدبر فی القرآن، و التفکر فیه وفی معانیه) الله متعال بخاطر تدبر نکردن در قرآن وتفکر ننمودن در معانی او، از منافقین عیب گرفته است.