نویسنده: ام عائشه 

آیا امام ابوحنیفه رحمه‌الله مرجئه بوده است؟

بسیاری از اهل حدیث مانند عبدالقادر گیلانی رحمه‌الله در «غنیة الطالبین» و فرقه‌ی معتزله، امام ابوحنیفه رحمه‌الله را «مرجئه» دانسته‌اند؛ ولی این سخن به هیچ‌وجه درست نیست و علما برای رد این نوع اقوال و سخنان، دلایل قوی‌ای مطرح نموده و اعتقاد و باور ایشان را توضیح داده‌اند.
بعضی‌ها ایشان را «مرجئه» می‌شمردند، درحالی‌که این سخن بر اساس دلایل ذیل عاری از واقعیت است و علت این اتهام بر اساس اختلاف عقیده است:
  1. شارح کتاب «المواقف» گفته است: «غسان که خودش از فرقه‌ی «مرجئه» بوده، ارجاء را به امام ابوحنیفه نسبت داده و او را نیز مرجئه شمرده و این افتراء را با هدف ترویج و گسترش مذهب خود به امام بسته است.»
  2. آمدی گفته است: «معتزله در آغاز، آنانی را که در قدر با ایشان مخالفت می‌نمودند، «مرجئه» می‌خواندند و یا به خاطر این‌که امام ابوحنیفه رحمه‌الله عقیده به کم و زیاد شدن ایمان نداشته است، او را به ارجاء متهم نموده‌اند؛ زیرا او عمل را از ایمان تفکیک می‌کرد. شیخ ظفراحمد گفته است: «اطلاق کلمه‌ی ارجاء از جانب محدثین بر آنانی که اعتقاد به کم و زیاد شدن ایمان نداشتند و عمل را جزئی از ایمان نمی‌پنداشتند، بسیار معمول بوده است؛ این نامگذاری همان‌طور‌که بر متشرعین پوشیده نیست، طعن به شمار نمی‌آید؛ زیرا نزاع و اختلاف در این مورد، همان‌گونه که محققین گذشته و حال تحقیق کرده‌اند، لفظی و سطحی است.»
  3. حافظ ذهبی در کتاب خود «المیزان» گفته است: «ارجاء، مذهب گروهی از علما و اندیشمندان بزرگ بوده است؛ لذا مناسب نیست بر گوینده‌ی این سخن تاخته شود.»
  4. امام کشمیری در کتاب خود «فیض‌الباری علی صحیح‌البخاری» گفته است: «ایمان در نزد علمای سلف عبارت از سه چیز است: باور، گفتار و کردار.»
بحث درباره‌ی کردار است که آیا جزئی از ایمان است یا خیر؟ در این مورد چهار مذهب وجود دارد: خوارج و معتزله گفته‌اند: اعمال جزء ایمان است و کسی‌که آن را ترک نماید از نظر این دو مذهب از ایمان خارج است؛ ولی این دو گروه با یکدیگر اختلاف دارند، خوارج مسلمان بی‌عمل را از ایمان خارج و در کفر داخل نموده‌اند، درحالی‌که معتزله او را کافر ندانسته و گفته‌اند: میان کفر و اسلام فاصله‌ای وجود دارد و این فرد در میان کفر و اسلام قرار دارد.
سوم مذهب «مرجئه» است؛ آن‌ها گفته‌اند: «برای نجات، نیازی به عمل نیست و مدار رهایی انسان، فقط تصدیق و باور قلبی اوست. بدین‌سان، دو مذهب اول و مرجئه رو‌درروی یک‌دیگر قرار می‌گیرند.»
چهارم مذهب اهل سنت و جماعت است، آنان راه میانه را انتخاب نموده‌اند؛ زیرا گفته‌اند: اعمال چیزی ضروری و لازم هستند و تارک آن فاسق است نه کافر. این گروه در مورد اعمال مانند خوارج و معتزله سخت‌گیری نکرده‌اند و چون «مرجئه» نیز آسان‌گیری ننموده‌اند؛ بنابراین، اهل سنت به دو فرقه تقسیم شدند: محدثین و فقهاء. محدثین بر این باورند که ایمان با اعمال ترکیب شده و اعمال جزئی از ایمان است؛ پیشوای بزرگ‌مان، امام اعظم رحمه‌الله و بیشتر فقها و متکلمین معتقدند اعمال در ایمان داخل نیست، با وجودی‌که همه‌ی این‌ها اتفاق دارند که فاقد تصدیق، کافر و فاقد عمل، فاسق است.
امام ابوحنیفه و سایر فقها، اگرچه عمل را جزء ایمان قرار نداده‌اند، ولیکن به آن توجه خاصی ورزیده و بر انجام آن تاکید کرده‌اند و اعمال را سبب رشد و شکوفایی ایمان دانسته‌اند و مانند «مرجئه» اعمال را نابود نکرده‌اند.
از آنجایی‌که تعبیر محدثین، که قایل به جزئیت اعمال‌اند، نسبت به تعبیر امام، که معتقد به جزئیت آن نیست، دورتر از عقیده‌ی مرجئه است؛ بدین خاطر امام به ارجاء متهم شده که این ستمی است بر ایشان. اگر اشتراک با «مرجئه» در وجهی از اقسام تعبیر، به نسبت دادن ارجاء کافی باشد، لازم است که محدثین نیز به «اعتزال» نسبت داده شوند؛ زیرا معتزله مانند محدثین قائل به جزئیت اعمال‌اند، درحالی‌که محدثین از اعتزال مبرا هستند و خداوند از آنانی‌که از روی تعصب به ایشان نسبت ارجاء دادند و مرجئه دانستند بگذرد؛ زیرا دین سراسر خیرخواهی است و برچسپ‌های بد و نادرست در آن جایی ندارد.
امام ابوحنیفه رحمه‌الله عقیده‌ی خود را در مورد اعمال، در رساله‌ای که به عالم و دانشمند بصره، عثمان بتی فرستاد، اظهار نمود؛ او طی نامه‌ای به امام ابوحنیفه متذکر شد که به من خبر رسیده که تو «مرجئه» هستی! امام رحمه‌الله، در پاسخ او نوشت: «بدان‌که من اهل قبله را مؤمن و مسلمان می‌دانم و آنان را به خاطر ضایع کردن چیزی از فرض‌های دین، از دایره‌ی ایمان بیرون نمی‌کنم، هر کس با ایمان و با انجام فرایض از خدا اطاعت نماید در نزد ما از اهل بهشت است و هر کس ایمان و عمل را کنار گذارد، کافر و از اهل دوزخ است و هر کس ایمان داشته باشد، ولیکن بخشی از فرایض را ترک کند، مسلمان و گناهکار است و خداوند درباره‌ی او مخیر است، اگر بخواهد عذابش می‌دهد و اگر بخواهد می‌آمرزد و اگر عذابش دهد در مقابل گناهانش عذاب نموده و اگر بیامرزد گناهی را آمرزیده که قابل آمرزش است. اما درباره‌ی اسم مرجئه‌ای که تو یادآور شدی، عرض می‌نماییم؛ چه تقصیری دارند مردمی که به عدل سخن گفته، اما اهل بدعت آن‌ها را مرجئه نامگذاری کرده‌اند، درحالی‌که آن‌ها اهل عدل و اهل سنت می‌باشند؟»
در این بخش تلاش کردیم تا اقوال علما را راجع به این مسئله بیان کنیم که آیا امام ابوحنیفه رحمه‌الله «مرجئه» بوده و یا خیر؟ همان‌طوری که با اقوال علما و با نامه‌ی خود ایشان به عثمان بتی ثابت شد که ایشان نه مرجئه هستند و نه هم مثل آنان باور دارند؛ اما از آن‌جایی که گاهی اوقات در بین اهل علم نیز بعضی از مشکلات بیش می‌آید که پایان و نتیجه‌ی خوبی ندارد، بعضی بر همین اساس علمای بزرگواری؛ همچون امام ابوحنیفه رحمه‌الله را متهم به ارجا نموده‌اند که این صحت ندارد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version