نویسنده: زید 

گسترش فدرالیزم در قارۀ آسیا

در نیمۀ اخیر قرن بیستم میلادی در قارۀ آسیا، سازمان‌های شبه فدرالی ایجاد شد که برخی از کشورهای این قاره به‌تدریج این نظام را پذیرفتند. به‌عنوان‌مثال می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: در سال ۱۹۴۵ میلادی، کشورهای هند و چین به این نظام پیوستند؛ در سال ۱۹۴۸ میلادی، میانمار؛ در سال ۱۹۴۹ میلادی، اندونزی؛ در سال ‍۱۹۵۰ میلادی، هند؛ در سال ۱۹۵۶ میلادی، پاکستان؛ در سال ۱۹۶۳ میلادی، سومالی؛ در سال ۱۹۷۱ میلادی، امارات متحده عربی و… تا حدودی به این نظام روی آوردند.

تعریف اصطلاحات مهمی که در نظام فدرالیزمی وجود دارند

بعد از آشنایی با پیشینۀ تاریخی فدرالیزم، اکنون لازم است تا بحث را باز نموده و از منظر اصطلاحات آن وارد تحلیل و بررسی شویم.
دکتر مها بستامی می‌گوید: مباحث علمی بی‌شماری پیرامون تعریف اصطلاحات فدرالیزم صورت گرفته است. ما می‌توانیم تمام این مباحث را در این امر خلاصه نماییم که در بحث فدرالیزم سه نوع اصطلاح وجود دارد:
۱. اصطلاح اول: الأنظمة السیاسیة الفدرالیة (سازمان‌های سیاسی فدرالی)؛
۲. اصطلاح دوم: الإتحادات الفدرالیة (اتحادیه‌های فدرالی)؛
۳. اصطلاح سوم: الفدرالیة (فدرالیزم).
این سه اصطلاح معیاری هستند و شامل تمام نظام‌های حکومتی‌ای که سطوح مختلفی دارند، می‌باشند. به‌طورکلی، فدرالیزم عبارت است از: «هو ترسیخ الوحدة و اللامرکزیة والمحافظة علیهما في آن واحد.»؛ «یعنی استواربودن وحدت و یک‌همایی بین مردم و دولت، عدم تمرکز در یک نقطۀ خاص برای یک حزب یا گروه، و حفظ هر دوی آن‌ها به‌طور هم‌زمان.»

نام‌های دیگر نظام فدرالیزم از دیدگاه برخی از سیاست‌دانان عرب

دکتر دانیال العازار، نام‌های دیگری را نیز ذکر کرده است که تقریباً مشابه با فدرالیزم هستند و یا از انواع و اشکال آن به شمار می‌روند. خلاصه‌ای از آن‌ها به شرح ذیل است:
۱. الاتحادات (اتحادیه‌ها): گروه‌هایی که با هم یکجا کار می‌کنند و سیاست داخلی را پیش می‌برند.
۲. اتحادات لامرکزیة دستوریة (اتحادیه‌های غیرمتمرکز دستوری): اتحادیه‌هایی که مرکزیت ندارند و در هر گوشه و کنار یک کشور وجود دارند؛ ولی دستور و قانون همه یکی است و بر مبنای اتحادیۀشان می‌باشد.
۳. أنظمة فدرالیة (سازمان‌های فدرالی): سازمان‌های فدرالی مختلف در جهان که در برخی امور مشترک هستند.
۴. فدرالیة لاتمثیلیة (فدرالیزم بدون تمثیل): نظام فدرالیزمی بدون تمثیل و خالی از عمل.
۵. الدولة المشارکة (دولت مشترک): دولت و حکومتی که در برخی قوانین با یکدیگر مشارکت دارند.
۶. السیادة المشترکة (رهبری مشترک): رهبری و سرپرستی مشترک کشور به دست چند حزب یا گروه فعال.
۷. التحالف غیر الرسمي (پیمان غیررسمی): پیمان و تحالف غیررسمی بین احزاب یک کشور.
۸. التحالف العصبیة (پیمان قومی): پیمان و همدلی بین اقوام مختلف که زیر یک قانون وضع‌شده توسط خود آن‌ها قرار می‌گیرند.
۹. السلطات الوظیفیة المشترکة (قدرت‌های وظیفه‌ای مشترک): قدرت‌های وظیفه‌ای مشترک که شامل همۀ احزاب سیاسی یک کشور می‌شود و به هر کدام یک نوع قدرت در منطقه داده می‌شود.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version