پس از اینکه حضرت مولانا ندوی رحمهالله مدت زمان طولانی در دارالعلوم ندوةالعلماء به تدریس مشغول شد، به علت تمرکز بر فعالیتهای دعوت و تبلیغ و اصلاح انسانها، از سِمت خود کنارهگیری کرد و بهطور مستقل در راه دعوت و تبلیغ قدم گذاشت. با توجه به صلاحیت برجسته، استعداد بالا و اخلاص او، دعوتنامههای مختلفی برای تدریس در دانشگاهها با پیشنهاد حقوق بسیار بالا به او ارسال شد که او هیچکدام را قبول نکرد و همواره به کار بزرگ دعوت مصمم و مستغرق بود. به همین دلیل، به کشورهای مختلف سفر کرد و انسانها را به سوی الله جلجلاله فراخواند.
پرهیز از پذیرش جایزههای بزرگ
امام ندوی رحمهالله بنابر خدمات ارزنده و کارنامۀ شایستهای که داشت، مورد عنایت همگان قرار گرفت و هر کس به نوبۀ خود از ایشان تقدیر و تجلیل میکرد و جایزهها و مدالهای کلانی به ایشان تعلق گرفت، اما هرگز از این همه جوایز بزرگ در جهت کارهای شخصی استفاده نکرد، بلکه در جهت صحیح آن را به مصرف میرساند.
عبدالله عباس ندوی مینویسد: ملک عبدالله بن حسین، شاه اردن، مبلغ بسیاری را به مولانا تقدیم کرد، اما مولانا از پذیرفتن آن امتناع ورزید؛ عدهای از درباریان گفتند: «هدیه شاه رد نمیشود.» لذا مولانا همۀ آن مبلغ را به حساب فلسطین واریز کرد. همچنین، نصف جایزهای را که ملک فیصل به ایشان تقدیم کرده بود، به حساب جهاد افغانستان که در مکۀ مکرمه دایر بود، واریز کرد و نصف دیگر را به مدرسۀ صولتيه مکۀ مکرمه و تحفيظ القرآن تحویل داد و یک ریال هم برای خود نگذاشت.
همچنین در سال ۱۴۱۹ه. حکمران دبی، سلسلۀ اعطای جوایز به قاریان ممتاز تجوید و قرائت را آغاز کرد و این را هم بر آن افزود که به بزرگترین عالم دین جهان اسلام نیز جایزهای تعلق گیرد، چنانکه در ماه مبارک رمضان ١٤١٩ ه. بنا به تصویب تمام علمای عرب و غیرعرب، این هدیه که به مبلغ یک میلیون درهم بود، به مولانا ندوی رحمهالله اختصاص یافت. مولانا این مبلغ را همان وقت برای تعلیم دین اختصاص داد و ذرهای هم برای خود نگرفت.
در اینجا یاد آن حدیث تداعی میگردد که حضرت رسول اکرم صلیاللهعليهوسلم به حضرت بلال رضیاللهعنه فرمود: «يا بلال أنفق و لا تخف من ذي العرش إقلالا»؛ (ای بلال! خرج کن و هراس مدار که از جانب صاحب عرش با کمی مواجه شوی.)
علامه ندوی رحمهالله با وجود این همه عطا و بخشش، در انفاق آن ذرهای تأخیر روا نمیداشت. شاید برخی فکر کنند که علامه ندوی رحمهالله نیازی نداشت تا از این هدایا استفاده کند و افزون بر حاجت خود، آنها را به دیگران بخشید؛ اما حقیقت این است که دکتر عبدالله عباس ندوی پس از بیان داستان بخشندگی ایشان مینویسد: «این همه استغنای مولانا در زمانی بود که شیخ احمد عبدالغفور عطا در سخنرانی رادیویی خود فرموده بود: «لباس شیخ ابوالحسن از لحاظ وزن و قیمت مادی سبک است و چنین استغنایی همراه با نیاز، مورد پسند خداوند عزوجل بوده و نزد بندگان او نیز ارزش فراوان دارد.»
با این وجود، مولانا ندوی رحمهالله هدایای خالصانه را نه تنها رد نمیکرد، بلکه با جان و دل میپذیرفت؛ به عنوان مثال، مولانا حکیم محمد یاسین، در مدرسۀ صولتیه اقامت داشت و کارهای مدرسه را انجام میداد. همچنین، ایشان سرپرست کتابخانۀ مدرسه بودند. یک بار، ایشان پنج ریال را در پاکتی گذاشته و روی آن نوشته بود: «این هدیه را که با اشک اخلاص همراه است، بپذیرید.» مولانا با تشکر بسیار آن را پذیرفت.