نویسنده: عبیدالله نیمروزی

فرازهای معنوی زندگی علامه ندوی رحمه‌الله

استغنای همسر مولانا
از آنجایی‌که منزل مولانا با معنویت و روحانیت معمور بود و همواره ذکر و تسبیح و تلاوت و مذاکرۀ دینی صورت می‌گرفت، همسر ایشان نیز از این جوّ روحانی، به شدت متأثر شده‌ بود. بلال عبدالحی حسنی می‌نویسد: «یکی دیگر از صفات بارز ایشان -همسر مولانا- زهد و استغنا بود. در نزد مولانا، هدیه‌ها و تحفه‌ها سرازیر می‌شدند و مولانا آن‌ها را به نزد همسر خود می‌فرستاد و او نیز فوراً آن‌ها را تقسیم می‌کرد؛ هر کسی می‌آمد با دست خالی بر نمی‌گشت و هیچ‌گاه بیش از دو سه دست لباس در نزد ایشان جمع نمی‌شد. بارها چنین می‌شد که لباس نو به تن می‌کرد؛ اگر زن فقیری آن را می‌پسندید، فوراً لباس دیگری پوشیده و آن را به زن فقیر می‌داد. در اواخر زندگی، او از دنیا بسیار وحشت داشت و شوق لقای پروردگار بر او غلبه کرده بود.»
آری، آنانی که بر اسب مراد نشسته و عالم معنی را پیموده‌اند، هیچ‌گاه در بند نفس و هوی گرفتار نخواهند شد و برای آنان جهان باقی ارزشی بس افزون و فراتر از جهان فانی خواهد داشت.

نماد و پیکرۀ تواضع و فروتنی

تواضع، یکی از خصلت‌های پسندیده و عالی بزرگ‌مردان علم و معرفت بوده است. هر کسی‌که از حظ وافرتری از علم و دانش، تقوی و معنویت برخوردار بوده، قدمی راسخ‌تر در راستای عجز و فروتنی برداشته است؛ چرا که آنان با بصیرت و معرفت دریافته‌اند که:
افتادگی آموز اگر طالب فیضی    هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
تواضــــــع کند هوشمـند گزین    نهد شـــاخ پرمیــوه سر بر زمیــــــن
قانون خداوندی این است که هر کس از تواضع و فروتنی بیشتری به‌خاطر رضای الله بهره‌مند باشد، خداوند عزوجل او را بر مدارج علم و رفعت ترقی خواهد بخشید. «من تواضع لله رفعه الله.»
حضرت امام ندوی رحمه‌الله، با توجه به تواضع و فروتنی خود، یکی از شخصیت‌های بزرگ و الگوی بسیاری از مردم بودند. می‌توان گفت که این خصلت ارزشمند، همراه با سایر فضایل، در وجود ایشان به چشم می‌آمد و باعث رفعت ایشان شد. مولانا ندوی تواضع خود را نسبت به همۀ افراد نشان می‌داد و حتی در برابر کوچک‌ترها و کودکان نیز پاهایش را دراز نمی‌کرد و اگر چنین می‌کرد، به دلیل مشقت و مجبوری بود و همیشه از همه عذرخواهی می‌کرد. این نشانۀ کمال تواضع و فروتنی ایشان است.
بلال عبدالحی حسنی می‌گوید: «من خود مشاهده کردم که پس از وفات یک شیخ معاصر، هنگامی که فرزند ایشان به ملاقات مولانا آمده بود، مولانا از جایگاه خود برخاسته او را نشاند و خود در جلوی او دو زانو نشست.»
سعدی چه خوش سروده است:
در خـــاک بیلقان رسیدم به عــــابدی      گفتم مــــرا به تربیت از جـــهل پـاک کن
گفتا برو چو خاک تحمل کن ای فقیه     یا هرچه خوانده‌ای همه در زیر خاک کن
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version