نویسنده: ابورائف

اسباب و علل گسترش و شکل‌گیری سکولاریزم در جامعۀ غربی

گسترش سکولاریزم در جوامع غربی، علل و اهداف بی‌شماری دارد که می‌توان در این مبحث به آن‌ها اشاره کرد، اما این علل و دلایل، منوط به اتفاقی کم‌سابقه در تاریخ جوامع آن‌ها بود و آن موضوع، تحریف گسترده در دین و شریعت آن‌ها بود، ازاین‌جهت، موضوع تحریف را در ابتدا مورد بحث قرار می‌دهیم.
جامعۀ غربی از ابتدای نزول دین مسیحیت، به این دین و آموزه‌‌های آن پایبند و متمسک بود. این دین توانسته بود وجهه‌ای درست و صحیح از آموزه‌های الهی و دینی به جامعۀ آنان ارائه کند و آنان را درجهت اجرای احکام الهی و کسب رضای وی ترغیب و تشویق بکند.
حضرت عیسی علیه‌السلام مانند همۀ پیامبران الهی که درجهت احیای حس دینی و نجات بشری مبعوث می‌شدند و در راه نجات امت خود تلاش و کوشش می‌کردند، ایشان نیز برای نجات مردم خویش و رساندن پیام نجات‌بخش توحید و اعتقاد به آخرت به‌سوی ملت خویش مبعوث شدند.
ایشان تا زمانی‌که بر روی زمین حضور داشتند و بر قوم خود سرپرستی داشتند، بهترین فعالیت و حرکت اصلاحی و دعوی را داشتند و وظیفۀ خود را به نحو احسن انجام دادند، اما پس از عروج ایشان به آسمان‌ها، گروهی از پیروان  ایشان دست به تحریف و تغییر عمده در آموزه‌های دینی ایشان زدند و ماهیت رسالت و پیام نجات‌بخش ایشان را تغییر دادند.
موضوع تحریف در دین حضرت عیسی که تقریبا ده قرن را در برگرفت و حتی می‌توانیم بگوییم تاکنون نیز ادامه داشته است، بسیار زود آغاز شد؛ یعنی در زمانی‌که هنوز حواریون در قید حیات بودند. هم‌چنین این حرکت، با ادعای دشواری آغاز شد که آسان و سبک نبود و آن قایل‌شدن به این موضوع بود که حضرت عیسی مسیح علیه‌السلام طبیعت الهی دارد، درحالی‌که همان‌گونه که دائرة المعارف بریتانیا اعتراف می‌کند: «ادعایی که ثابت کند ایشان دارای عنصر الهی یا عنصری بالاتر از عنصر مشترک انسانی دارد، از حضرت عیسی علیه‌السلام صادر نشده است.»

چه کسی دین مسیحیت را تحریف کرد؟

همۀ منابع و مصادر تاریخی توافق نظر دارند که نقش اساسی در تحریف و تغییر دین حضرت مسیح علیه‌السلام و آموزه‌های آن، به مبشری از پیروان حواریون که مسیحیان تحریف‌کننده، وی را «پولس رسول» می‌نامند، بر می‌گردد. او ادعا داشت که فرزند خدا است – نعوذبالله – و  این ادعای وی اولین هستۀ تثلیث در دین مسیحیت بود. پولس در اولین اقدام خود، توانست عقیدۀ  توحید و یگانه‌پرستی مسیحیان را که ارمغان بالا و هدف والای رسالت حضرت عیسی علیه‌السلام بود، منهدم و تخریب بکند. وی نظریۀ اب (پدر)، ابن (پسر) و روح‌القدس (جبرئیل) را به‌عنوان توحید و عقیدۀ صحیح مسیحیان تبلیغ و گسترش داد. این نظریۀ باطل پولس، آن‌گاه وجهۀ شرعی گرفت که یکی از پیروان وی اقدام به نوشتن انجیل چهارم که منسوب به یوحنا حواری بود، کرد.
بدین‌صورت، توحید که ارمغان همۀ پیامبران و حضرت عیسی علیه‌السلام بود، تبدیل به تثلیث و اقانیم ثلاثه شد و مسیحیان به این موضوع مبتلا شدند. این عقیده، درمیان خود روشن‌فکران و علمای مسیحیت قابل فهم و درک و حل نبود. عقل بشر همواره بر کلیسا اصرار و پافشاری داشت تا جوابی قانع‌کننده به آن بدهد که چگونه ممکن است 1+1+1=3 چگونه «1» می‌شود؟ اما کلیسا همواره در جواب می‌گفت این یک راز است و عقل توان درک آن را ندارد؛ لذا برای پوشاندن بطلان این نظریه، همواره ادعا داشتند که آموزه‌های دینی اناجیل نباید مورد بررسی و ارزیابی عقل قرار بگیرند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version