نویسینده: ابوریان

مقدمه

موضوع جداییِ دین از سیاست، از دیر باز و از ناحیه‌ی افراد و گروه‌هایی مطرح شده است که دین را مانعی در راه رسیدن به اهداف نامشروع خود، و سلطه یافتن بر جوامع دین‌دار می‌پنداشته‌اند.

     آنان برای برداشتن این مانع مستحکم، ابتدا بر خود لازم دانستند که بنیان آن را سست کرده و سپس با اتهامات ناروا و نسبت دادن مقوله‌هایی همچون: تحجر، عقب‌ماندگی، عدم‌تعقل، مخالفت با تمدن و نوگرایی، محدود کردن آزادی‌های فردی و اجتماعی، پرداختن ادیان به امور دینی و غفلت از موارد مهم دنیوی، سعی در متزلزل کردن پیروان ادیان داشتند. و از سویی با تبلیغ سکولاریت، به عنوان تنها راه درمان و رسیدن به رستگاری، و با پُررنگ جلوه دادن دستاوردهای ناچیز آن، سعی و تلاش بسیاری نمودند تا فاصله‌ی میان دین و سیاست را بیشتر کنند؛ تا جایی که نسبت به یکدیگر بیگانه شده و هیچ‌گاه امکان اجتماع آن دو میسر نباشد.

تعریف لغوی و اصطلاحی سکولاریسم

حاجی زاده می‌نویسد: سکولار یا سکولر، در زبان‌های انگلیسی و فرانسوی به معنای دنیوی است (آنچه مربوط به جهان خاکی است) و از واژه‌ی لاتینی سکولوم (امور این دنیا) مشتق شده است.

     دانشنامه‌ی ویکی پدیا نوشته است: سکولاریسم یا جدا انگاری دین از سیاست، در لغت به معنای: گیتی‌گرایی، دنیاگرایی و عقیده‌ای مبنی بر جدایی نهادهای دینی و مقام‌های دینی است.

     دکتر یوسف قرضاوی در کتاب «الإسلام والعلمانیة» آورده است: سکولاریسم اندیشه و مکتب فکری-فلسفی‌ای است که بر اساس عدم دخالت دین در امور زندگی، به‌ویژه حکومت و سیاست، به‌وجود آمده است.

     سکولاریسم بر پایه‌ی اندیشه و سیاست غیردینی محض، پایه‌گذاری شده و نظامی است اخلاقی و اجتماعی، مبتنی بر نفی ارزش‌های دینی و توجه به اعتبارات و روابط زندگی معاصر و متکی بر تضامن و تکافل اجتماعی و عدم توجه به مفاهیم و معیارهای دینی. 

     واژه‌ی سکولاریسم، برای اولین بار توسط نویسنده‌ی بریتانیایی به نام «جورج هالی اوک» در سال ۱۸۴۶ استفاده شد. باتوجه به توضیحات بالا، درخواهیم یافت که سکولاریسم یعنی غرق شدن در لذت‌ها و کامجویی‌های دنیا ‌و بی‌خیال شدن از ثواب و عقاب دنیای آخرت.

     دنیای سکولاریسم یک دنیای  مادی، شهوانی و جسمی است و توجهی به روح، نفس و آخرت ندارد. یعنی این دنیا، دنیای نفع گرفتن است نه مشقت و رنج؛ دنیای آسوده‌طلبی است نه قربانی و فداکاری. دنیایی است که در آن عقل منفی، حرف اول را می‌زند. در دنیای سکولارها خدا، دین و شرع جایی ندارند.

علت‌های پیدایش سکولاریسم

در خلال قرون وسطی، که غرب پرچم دینِ تحریف شده‌ی مسیحیت را حمل می‌کرد، بهترین فرصت برای اعلان وجود سکولاریسم مهیا شد؛ چون دین موجود، آن دینی نبود که حضرت عیسی علیه‌السلام با خود آورده بود؛ بلکه کاملاً متحول شده و از طرف پیروان، در آن دستبرد صورت گرفته بود. و از طرفی، مراکز دینی، رسالت دینی خودشان را فراموش کرده و رنگ و بوی مذهبی خویش را از دست داده بودند. کلیسا به نام دین، خود را به عنوان اِله مطلق جا زده بود و با وضع قوانین ظالمانه عرصه را روزبه‌روز بر مردم، تنگ و تنگ‌تر می‌کرد.

     ابتدا عقیده‌ی تثلیث را فرض کرد و کسانی که قایل به تثلیث نبودند را از دم تیغ می‌گذراند؛ هر چیزی که خلاف میلش بود آن را حرام اعلان می‌کرد و چیزی که موافق میلش بود آن را حلال می‌گرداند؛ قبلاً ختنه واجب بود، اما آن را حرام کرد؛ حیوان خود مرده حرام بود، آن را مباح کرد. بت‌ها که علامت شرک بودند، به تندیس تقوا مبدل گشتند. حرف اول و آخر را کلیسا می‌زد، و هر چیزی که دلش می‌خواست انجام می‌داد و کسی هم حق اعتراض کردن و نظر دادن نداشت. و اگر کسی لب به سخن می‌گشود أنگ بی‌دینی به او زده شده و تکفیر می‌شد و از تمام مزایای شهروندی محروم می‌‌گشت.

     مراحل تکفیر به این گونه بود: شخصِ تکفیر شده، از حوزه‌ی مؤمنین خارج می‌شد و آیین مذهبی برای او اجرا نمی‌شد. برخی اوقات، مسیحیان حق نداشتند با این چنین اشخاصی مراوده داشته باشند؛ زیرا شخص تکفیر شده حکم طاعون را داشت.

     تکفیر کردنِ اشخاص، تشریفات خاصی داشت که کاملاً در اذهان مردم می‌ماند. برای این کار، نمازخانه‌ای که داشتند را پوشانیده و ناقوس را به صدا در می‌آوردند؛ روحانیون، هر یک مشعلی به دست گرفته و اطراف اُسقف می‌ایستادند؛ اسقف، حکم را با صدای بلند و در مقابل حاضران می‌خواند و سپس لعن‌نامه را جاری می‌کرد.

     قسمتی از لعن‌نامه بدین قرار است: «هر جا هستند در تمام ساعات شبانه‌روز، چه در خواب چه در بیداری، چه با زبان روزه و چه در حال خوردن و نوشیدن، از فرق سر تا قدم به لعنت خدایی گرفتار باشند. إن‌شاءالله از چشم کور، از گوش کر و از دهان لال بشوند و زبان‌شان به کام بچسبد، دست‌شان به چیزی نرسد و پای‌شان از جا حرکت نکند و تمام اعضای بدن‌شان به لعنت گرفتار آید. چه به پا ایستاده و چه بر زمین نشسته و چه دراز کشیده باشند خدا آن‌ها را لعنت کند. إن‌شاءالله با خر و سگ مدفون شوند و گرگ‌های حریص آن‌ها را بدرند».

     لعنت‌نامه، با این عبارت ختم می‌شد: همچنان که این مشعل‌ها امروز به دست ما خاموش می‌شود؛ مادامی که توبه نکرده‌اند خدا کند که چراغ عمرشان اِلی‌الابد خاموش شود.

     آن‌گاه، اسقف و روحانیون مشعل‌ها را سرنگون کرده زیر پای خود خاموش می‌کردند.

     اگر همین متهم پادشاه یا امیری بود، تنها توبه دادن کافی نبود، بلکه حکم تحریم را درباره‌ی دارایی‌ها و امارت او جاری می‌ساختند؛ به این معنا که اجرای تشریفات مذهبی، معوق می‌ماند و روحانیون جز غسل تعمید و تدهین، به آیین دیگری نمی‌پرداختند و نماز جماعت را به ندرت و در خفا و بی‌ناقوس می‌خواندند. بدین ترتیب، این تحریم، از شاه و امیر گرفته تا مردم عادی را در بر می‌گرفت؛ بنابراین، غالباً عدم رضایت مردم، کار را به جایی می‌رساند که فرد تکفیر شده از ترس شورش عمومی، تسلیم می‌شد. علاوه بر این بعضی از اسقف‌ها تکفیر را وسیله‌ی چاپیدنِ جیب مؤمنین قرار می‌دادند.

     کسی که قسمتی از اموال خود را به کلیسا نمی‌داد، وقتی که فوت می‌کرد هنگام دفن او، مراسم مذهبی را به‌جا نمی‌آوردند و حتی او را از تدفین محروم می‌کردند.

     و اگر کسی بدون نوشتن وصیت‌نامه، فوت می‌کرد و قسمتی از اموال خود را به حُکام شرع (اهل کلیسا) نمی‌داد، بازماندگان او ناچار بودند پیش آن‌ها مراجعه بکنند و آن‌ها (حکام شرع) برای تعیین سهمیه‌ی خود از ما تَرَک متوفی، یک نفر را تعیین می‌کردند تا معلوم کند که متوفی قبل از مرگ خود بایست چقدر از اموال خود را به کلیسا می‌داد.

     زن و شوهر در شب اول عروسی و همچنین در دو شب دیگر اجازه نداشتند در آغوش یکدیگر بخوابند، مگر اینکه قبلاً با دادن پول به کلیسا، کسب اجازه می‌کردند.

     با همه‌ی این بدبختی‌ها و جنایاتی که کلیسا به اسم دین، در حق مردم مرتکب می‌شد، باز هم قوز بالای قوز شده و با حُکام ظالم آن وقت، تفاهم‌نامه‌ی همکاری امضا می‌کرد و با آنان هم پیمان می‌شد؛ بنابراین، هر جنایتی که حکام ظالم بر مردم روا می‌داشتند، کلیسانشینان نسخه‌ی جواز آن را پیچیده و برای آن توجیه دینی درست می‌کردند.

     این‌ها علت‌هایی بودند که در خلال قرون وسطی پدید آمدند و انسانِ اروپایی را وادار کرد تا در برابر رهبران دینی، موضعی خصمانه بگیرد. این همان چیزی بود که بالاخره زمینه را برای پدید آمدن مفهوم لائیک، در آغاز تاریخ جدید غرب، مهیا ساخت.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version