با دیدن استقبال گرم مردم، اسود عنسی جرأت بیشتری پیدا کرد؛ او به راحتی و دروغ، نبوت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم را برای خود ادعا کرد و بر این ادعای خود، بسیار اصرار و پافشاری داشت. امام ذهبی رحمهالله مینویسد: «في آخر السنة العاشرة: كان ظهور الأسود العنسي»؛ یعنی تقریباً در اواخر سال دهم هجری فتنۀ نبوت اسود عنسی ظهور کرد و مردم را به آن دعوت میداد.
امام ابناسحاق رحمهالله میفرماید: «قد كان تكلم في عهد رسولالله صلىاللهعليهوسلم الكذابان، مسيلمة بن حبيب باليمامة في حنيفة؛ والأسود بن كعب العنسي بصنعاء. حدثني يزيد بن عبدالله بن قسيط عن عطاء بن يسار عن أبيسعيد الخدري قال سمعت رسولالله صلىاللهعليهوسلم وهو يخطب الناس على منبره وهو يقول: أيها الناس! إني قد رأيت ليلة القدر ثم أنسيتها، ورأيت في ذراعي سوارين من ذهب فكرهتهما، فنفختهما فطارا، فأولتهما هذين الكذابين صاحب اليمن، وصاحب اليمامة.»
در عصر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم دو نفر کذاب، سخن دروغ گفتند (به ناحق ادعای نبوت کردند)؛ یکی مسیلمه ابن حبیب در یمامه از قوم بنی حنیفه؛ و دیگری اسود ابن کعب عنسی در صنعاء یمن. یزید ابن عبدالله ابن قسیط، حدیثی را از عطاء ابن یسار، برایم روایت نمود که از حضرت ابوسعید خدری رضیاللهعنه، شنیده است که ایشان فرمودهاند که من از رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم شنیدم که در حال سخنرانی بر منبرشان، چنین ارشاد فرمودند: «ای مردم! من شب قدر را در خواب دیدم، اما آن را فراموش کردم. سپس دو دستبند طلا را بر دستم دیدم که آنها را نپسندیدم و آنها را به دو نفر دروغگو تعبیر کردم؛ یعنی اسود، صاحب یمن و مسیلمه، صاحب یمامه. آنها با ادعای پوچشان میخواهند که به مقام من نزدیک شوند، اما در نهایت موفق نمیشوند و از بین میروند.»
قتل اسود عنسی توسط فیروز دیلمی
همانطوری که قبلاً گذشت، پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم در ماه مبارک رمضان خوابی دید و تعبیر آن این بود که اسود عنسی و مسیلمۀ کذاب میخواهند با شایعه پراکنی و دروغگویی، مقام بالا و شامخ نبوت را برای خود اعلان کنند و در همین میدان پرخطر وارد شوند، به دین ناب اسلام ضربه وارد کنند، مسلمانان ساده را از شاهراه هدایت به مرگراه ضلالت و ارتداد برسانند و محبت حقیقی و واقعی رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم را از دل مردم پاکطینت و آرامدل دور سازند؛ ولی خداوند متعال با کمک یاران راستین و با وفای آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم، آتش این فتنه را خاموش میکند و دین مبین اسلام را عزت میبخشد و کفر و شرک را مغلوب و ذلیل میگرداند. اولین کسیکه در زمانۀ رسول مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم ادعای نبوت نمود، همین اسود عنسی بود و دومین فردی که مبتلا به این فتنه گردید، مسلیمۀ کذاب بود که توسط حضرت وحشی رضیاللهعنه به هلاکت رسید.
در نقشۀ قتل اسود عنسی سه تن از اصحاب گرامی و مسلمانان شرکت داشتند که امام ابناثیر رحمهالله در کتاب خویش آنها را این چنین معرفی میکند: «الذين دخلوا على الأسود العنسي، الذي ادعى النبوة بصنعاء فقتلوه في حياة النبي صلىاللهعليهوسلم، وهم: قيس بن مكشوح وداذويه وفيروز الديلمي وبقي داذويه وفيروز وقيس فلما توفي النبي صلىاللهعليهوسلم ارتد قيس بن عبدیغوث المكشوح.» (کسانیکه نزد اسود عنسی، مدعی نبوت در صنعاء، رفتند و او را در حیات رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم کشتند، عبارتند از: قیس ابن مکشوح، داذویه و فیروز دیلمی. هر سه شخص به همین حالت اسلام تا حیات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم ماندند؛ ولی بعد از وفات آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم قیس ابن مکشوح مرتد شد و از دین اسلام خارج شد.)
این یک معرفی کوتاه از اسود عنسی کذاب و رابطهاش با حضرت فیروز رضیاللهعنه و رفتوآمد بین آنها بود. در بخش آینده، انشاءالله در مورد چگونگی قتل او توسط حضرت فیروز رضیاللهعنه بحث خواهیم کرد.