«ای کسانی که ایمان آورده اید! از (عذاب و عقاب) خدا بپرهیزید و آنچه از مطالبات) ربا) در پیش مردم باقی مانده است فروگذارید، اگر مومن هستید.»
ربا در لغت:
ربا در لغت به معنای اضافه، زیاده و افزایش است. عالمان لغت شناس ربا را چنین معنا کردهاند:
راوندی: اصل ربا زیاده است و ربا زیاده بر سرمایه است از جنس آن یا متماثل آن جنس راغب اصفهانی در مفردات آورده است: ربا زیاده بر سرمایه است اما در شرع به زیادتی خاص اختصاص دارد.
درقاموس القرآن هم در ذیل ماده ربو آمده است: زیادت. طبرسى ذیل آیه ۲۷۵ بقره فرموده اصل ربا بمعنى زیادت است گویند «ربا یربو» یعنى زیاد شد در اقرب الموارد آمده «ربا المال یربو ربوا و رباء: زاد و نما» یعنى مال زیاد شد و نمو کرد. راغب زیادت و بالا آمدن گفته است…..و معامله ربوى را از آن ربا گفتهاند که در آن زیادت هست. و علامه مصطفوی هم در تحقیق این کلمه آورده است: اصل واحد در این کلمه انتفاخ وبالا آمدن همراه زیادت است بدین معنا که شی فی ذاته بالا میآید و سپس برای آن فضل و زیادی حاصل می شود.
ربا در اصطلاح و اقسام آن:
در اصطلاح فقه اسلامى به اضافه خاصی گفته میشود که در مبادلهی دو کالای مانند هم، که کیلی یا وزنی هستند و یا در قرار داد قرض هر نوع کالا که بدان ملتزم و پایبند میشوند، اخذ مىشود.
ربا که تقریباً معادل واژه انگلیسی “usury” است اصطلاحی در قرآن است که به معنی سود ظالمانه در معامله یا تجارت است. ربا چندین بار در قرآن در سورههای بقره، آل عمران، نساء و روم به شدت مورد انتقاد قرار گرفتهاست و تنها گناهی است که از آن به عنوان “جنگ با خدا” نام برده شدهاست، ربا در هر چهار دین الهی یهودیت، مسیحیت، اسلام و مزدیسنا حرام است.
بیشتر دانشمندان اسلامی ربا را به دوگونه تقسیم میکنند
ربای نسیه (ربای قرضی): که در آن سود بر روی پول اخذ میشود.
ربای فضل (ربای معاملی): مبادله همزمان دو جنس با ارزش نابرابر. به عبارت دیگر؛ مبادله دو کالای ناهمجنس مثل طلا با نقره خداوند انسان را در دنیایی وسیع و گسترده آفریده و شریعتی را برایش فرو فرستاده تا به واسطه ی پایبندی و رعایت اصول و فرامین آن، به راه راست و درست راهنمایی شود، همچنین خداوند در وجود انسان رغبت ها و شهوت هایی را به ودیعه نهاده و به او قدرت و توانایی استفاده از آنها را داده است و نیز فضایی را برای وی در نظر گرفته تا بتواند خواستهها و هوی و هوسهای خود را کنترل نماید و در سایه قوانین شریعت به آنها جامه عمل بپوشاند، مثلا خداوند در وجودش محبت و رغبت به زن را به ودیعه نهاد، و ازدواج را تنها راه قانونی بهرهمندی از این محبت قرار داد، و زنا را بر او حرام کرد، دوستی و رغبت نسبت به مال و ثروت را در او نهاده و به وی اجازه داده تا از راههای قانونی و مشروع به تجارت بپردازد و مال اندوزی و تجارت غیر مشروع را بر او حرام قرار داده است، شهوت مال و شهوت جنسی، در میان شهوتها و خواهشهای نفسانی که انسان به واسطهی آنها به حرکت و تکاپو می افتد، از اهمیت بیشتری برخوردارند.
اساس و پایداری زندگی انسان وابسته به مال است، انسان برای اینکه بتواند ازدواج کند به کسب و کار و تجارت می پردازد، و دختران جوان نیز به انتظار جوانی مومن و صادق نشستهاند تا با او ازدواج کرده و از حمایت و مراقبتش بهرهمند گردند. اگر شما خانهای بخرید، با این کار املاک و اموال غیر منقولتان را توسعه دادهاید، این بدان معنی است که شما به دنبال خواسته ها و آرزوهای دنیوی خود در حرکت هستید.
باید تابع و فرمانبردار دستورات خداوند باشید، تا به شناخت او تعالی دست پیدا کنید، اگر طبق منهج الهی حرکت کنید در مسیرتان دچار بلا و مصیبت نخواهید شد و با آرامش به نعمت ها دست پیدا خواهید کرد، خداوند می فرماید: [يَهْدِي بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ.]{المائدة: 16 }«خداوند با آن (کتاب) کسانی را به راههای امن و امان (از ترس و هراس دنیا و اخرت) هدایت می کند که جویای خوشنودی او باشند».
در صورتی که مرد برای ازدواج زنی پاکدامن و شایسته، برای خود برگزیند، خانهای سرشار از آرامش خواهد داشت، زیرا همسر مومن از سرشتی پاک برخوردار بوده و خداوند را میشناسد، امانت دار و پاکدامن است و در نتیجه فرزندانی نجیب و شایسته با تربیت صحیح اسلامی به او تحویل خواهد داد، چنین خانه ای برای صاحبش بهشت خواهد بود، زیرا صاحب این خانه کسی است که بر فرمان خداوند استقامت میورزد، از این رو خداوند نیز به او امنیت، آرامش و جایگاهی رفیع و والا در میان بازاریان، خویشاوندان و اهل خانهاش ارزانی میدارد.
هر کس بر آنچه از جانب خداوند به او دستور داده شده ایستادگی کند، خداوند راههای هدایت را به او نشان می دهد.
یکی از نامهای زیبای خداوند السلام است، همه انسان بدون هیچ استثنایی خواهان سلامتی و امنیت هستند و قبل از هر کسی آن را برای خود میخواهند.
هر از گاهی انسان بدون اینکه دیگران مطلع شوند، مرتکب کاری زشت می شود، این زشتی باعث میشود که چیزی در درون او بشکند و نتواند به خاطرش با خود صلح و آشتی کند و به آرامش برسد.
انسان مومن با فرمانبرداری از خداوند احساس عزت و سربلندی می کند، زیرا او به جای انجام کاری که خطا و اشتباه است خود را به خداوند نزدیک کرده است، او کسی است که با نابودی، تحقیر، کشتن و ترساندن دیگران به جلال و بزرگی نرسیده است، و ثروتش را به قیمت فقر و بدبختی دیگران به دست نیاورده است، به همین دلیل زندگیاش سرشار از وقار و آرامش درونی و امنیتی است که از جانب خداوند به او داده شده است.
وقتی صاحبان قدرت، همانهایی که به خاطر ترس از قدرتشان کسی جرات نمی کند با ایشان سخن بگوید، مرتکب گناهان بزرگ میشوند، از شکست و حقارتی درونی رنج میبرند که نتیجه احساس گناهی است که مرتکب آن شده اند.
مومنی که موافق منهج الهی حرکت میکند از امنیت و آرامش درونی برخوردار است و با وجود اینکه در خانهای کوچک و بر فرشی ساده سر بر بالین می گذارد، از خوشبختترین انسانهاست، اما فرد کافری که خانهاش صدها میلیون می ارزد، از بدبخت ترین انسان هاست، پس بین آن دو فرق بس بزرگی وجود دارد.
خداوند می خواهد او را بشناسیم تا از او بترسیم، و موافق منهجش زندگی کنیم، هر زمان منهج و روش الهی را در زندگیمان پیاده نمودیم، ذات سبحان ما را به راههای امنیت و آرامش راهنمایی می کند، و به همین دلیل امنیت و آرامش به تمام و کمال در خودِ ما و در ارتباط با خانواده و خویشاوندان و هر آنچه در پیرامون ماست حاکم میشود.
اساس و پایداری زندگی انسان وابسته به مال و ثروت است ، موضوع مال از نظر اهمیت در بین موضوعات فقهی در جایگاه دوم قرار دارد، و بهره مندی از سود حاصل از معاملات ربوی از بزرگترین گناهان در کسب و تجارت است، چرا خداوند ربا را حرام قرار داد؟ پاسخ دقیق این فکر و اندیشه اینست که،؛خداوند متعال از روی حکمت سرشار خود مال را از اسباب پایداری زندگی قرار داده است، شما با مال خوراکی و نوشیدنی تهیه می کنید و میخورید، خانه می خرید، تشکیل خانواده میدهید، و از همان مال به فرزندانتان لباس میپوشانید و آنان را تربیت می کنید مال و ثروتی که به دنبال کسب و اندوختن آن هستید بخشی از همان ثروت متراکم و هنگفتی است که خدواند میخواهد در میان همه بندگانش در گردش باشد، وضعیت صحیح و عادلانه ی اقتصادی همان چیزی است که خداوند برای بندگانش مد نظر دارد، خداوند میفرماید]:كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ [.{الحشر/ 7}
«این بدان خاطر است که اموال تنها در میان اشخاص ثروتمند شما دست بدست نگردد (و نیازمندان از آن محروم نشوند.»
یعنی ثروت فقط در میان ثروتمندان شما در گردش نباشد، کالاها و امکاناتی وجود دارند که فقط گروه اندکی از ثروتمندان و صاحبان قدرت توانایی پرداخت قیمتشان را دارند، حال آنکه وجود چنین وضعیتی برای رشد و اقتصاد جامعه بسیار خطرناک است، جامعه زمانی رشد می کند که؛ فاصله ی میان ثروتمندان و فقرا، صاحبان قدرت و ضعفا در آن کم باشد، هر زمان این فاصله ها افزایش یافت جامعه از رشد و پیشرفت باز می ماند.
صاحبان قدرت و ثروت در کشورهایی که قانون گردش ثروت در میان همه مردم را رعایت نمی کنند، بیش از حد تصور و فراتر از حد معقول در خرج کردن اسراف و زیاده روی میکنند.
در کشوری دیگر ممکن است این شکاف و فاصله میان ثروتمندان و فقرا وجود نداشته باشد، کدام معادله صحیح و درست است؟ اینکه ثروت در دست گروهی اندکی باشد و درهمان جامعه میلیون ها انسان، مالک یک میلیون هم نباشند، و شخصی دیگر مالک میلیون ها ثروت باشد؟ اوضاع اقتصادی جهان با خطری بسیار جدی و بزرگ مواجه است، زیرا نود درصد از ثروتهای زمین در اختیار ده درصد از ساکنان آن است و این ده درصد هم فقط از کشورهای شمالی زمین هستند. این در حالی است که انسان های زیادی در اثر گرسنکی جان خود را از دست میدهند.
پس چنین شاخصی نامطلوب و خطرناک است، و وضعیت صحیح، درست و طبیعی همان است که خداوند میخواهد و آن اینکه ثروت در میان همه مردم در گردش باشد، تا هر کس در جامعه توانای معالجه فرزندش را داشته باشد، و بتواند فرزندش را به بهترین مدرسه بفرستد و این امکان را داشته باشد تا به اندازه معقول اسباب و اثاثیه مورد نیاز زندگی اش را تامین کند، و قادر باشد نیازهای ضروری زندگیش را تامین کند، آری! در این صورت جامعه سرشار از خیر و خوبی خواهد بود، خداوند میفرماید: [إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ] {هود: 84}
»من شما را خوب و بینیاز (از کاستن از مقادیر و اوزان) میبینم.»
علماء می گویند: خیر یعنی این که مواد اولیه فراوان و قیمت ها مناسب باشند، امیران و پادشاهان شایسته به صورت مداوم از فرماندارانی که برای خدمت به مردم برگزیده بودند، درباره قیمت ها سوال کنند: قیمت کالاها در محل خدمت شما در چه وضعیتی است؟ زیرا قیمت ها شاخص فقر زندگی مرفه وخوب خواهند بود، زیرا با افزایش قیمتها مشکلات جامعه نیز افزایش خواهد یافت.
ربا از اسبابی است که منجر به تجمع ثروت در دست گروه اندکی خواهد شد، و اغلب جامعه از آن محروم خواهند ماند، پس هر زمان اجازه داده شود مال به دنبال خودش مال فراوانی بیاورد، در اینصورت ثروت منحصر به بعضی از افراد جامعه خواهد شد و اغلب مردم آن جامعه از ثروت محروم خواهند ماند، اینجاست که سود و بهره به صورتی گسترده در میان عدهی کمی توزیع میشود، اگر شخصی قصد داشته باشد، که کسب و کاری درست و مشروع را شروع کند، نیاز به یک مکان دارد، اگر آن مکان را خریداری نماید پس فروشنده نفع و فایده می برد، و بعد از مهیا شدن محل کار، شخص مورد نظر نیاز به اسباب و اثاثیه دارد، بنابراین فروشندگان کالاهای مورد نیاز نیز بهره و فایده خواهند برد، و سپس باید چند کارمند و منشی استخدام کند و اتومبیلی برای جا به جایی کالاها خریداری و یا اجاره کند، پس نیمی از سود این تجارت مشروع چه بخواهید و چه نخواهید صرف هزینه های مورد نیاز این کار می شود. این یک قانون کلی است و همهی شغلها از مراکز تجاری و صنعتی گرفته تا مزارع کشاورزی و هر فعالیتی غیر از آنها را شامل میشود.
در حالی که شخصی دهها میلیون از ثروتش را به بانکی میسپارد و در خانه مینشیند و از سود و بهره ای که بانک به او می پردازد استفاده میکند، بدون اینکه به جامعه خدمتی بکند و یا کسی از ثروت او بهرهای ببرد، ثروتی که بدون زحمت بدست آمده است با سود و بهرهی بانکی افزایش مییابد.
بین قرض ربوی و بهره برداری از دسترنج دیگران و مضاربه فرق زیادی وجود دارد، در قرض ربوی سود شما حتمی است، گیرنده ربا موظف است در باز پرداخت قرض، مبلغ را همراه با بهره ی آن بپردازد، اما در مضاربه، بین شما و تاجری قرار دادی منعقد می شود، چنانچه سودی حاصل شد سهم شما از سود پرداخته میشود، و اگر هیچ نفع و سودی به دست نیامد چیزی به شما پرداخته نمیشود ولی اگر خسارتی عاید شد شما نیزدر خسارت شریک خواهید بود، پس بین بهرهی بدست آمده از مضاربه و بهرهی ربا تفاوت زیادی وجود دارد، خداوندی که ربا را حرام قرار داد اینچنین میفرماید:
» ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (عذاب و عقاب) خدا بپرهیزید و آنچه از (مطالبات) ربا (در پیش مردم) باقی مانده است فروگذارید، اگر مومن هستید.
در جایی دیگر نیز میفرماید: [الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ]{البقرة / 275}
«کسانی که ربا میخورند (از گورهای خود به هنگام دوباره زنده شدن، یا از مشی اجتماعی خود در دنیا) برنمیخیزند مگر همچون کسی که(بنا به گمان عربها (شیطان او را سخت دچار دیوانگی سازد )و نتواند تعادل خود را حفظ کند(؛ این از آنرو است که ایشان میگویند: خرید و فروش نیز مانند ربا است.
بین سرمایهای که به یک موسسهی تجاری میسپارید تا آن را به کار گرفته و سود و بهره اش را به شما بپردازد با سرمایه ای که برای استفاده از سود و بهره ی آن به بانک میسپارید فرق زیادی وجود دارد، هر دوی آنها از سرمایهی شما بهره کشی میکنند و ماهیانه سودی به شما میپردازند، ولی بهره و سود دریافتی شما از بانک ثابت و محدود است.
اگر شخصی سرمایهاش را به تاجری بسپارد و تاجر به وی بگوید: من شما را در سرمایه و تجارتم شریک نمیکنم بلکه بهرهای ثابت و مشخص به شما میپردازم، این ربا به حساب میآید، همچنان که خداوند میفرماید:
«این از آنرو است که ایشان میگویند: خرید و فروش نیز مانند ربا است. و حال آن که خداوند خرید و فروش را حلال کرده است و ربا را حرام نموده است. پس هر که اندرز پروردگارش به او رسید و )از رباخواری ( دست کشید، آنچه پیشتر بوده )و سود و نزولی که قبلاً دریافت نموده است ( از آن او است و سروکارش با خدا است؛ امّا کسی که برگردد )و مجدّداً مرتکب رباخواری شود (این گونه کسانی اهل آتشند و جاودانه در آن میمانند.
خداوند وعده داده که ربا را نابود و محو میگرداند، آنجا که میفرماید:
[و يمحق الله الرِّبَى ويُرْبِي الصدقات]{البقرة/{276 خداوند (برکت) ربا را (و اموالی را که ربا با آن بیامیزد) نابود میکند و (ثواب) صدقات را (و اموالی را که از آن بذل و بخشش شود) فزونی میبخشد.
هیچ کس نباید گمان کند ربا باعث افزایش مال و ثروتش میشود و صدقه از آن می کاهد.
شخصی را در یکی از کشورهای عربی میشناسم، مرکزی تجاری داشت و در بازار حرف اول را میزد، خانه، انبار و دفتر وارداتی، از داراییهای او بودند، قرضی ربوی گرفت و به سبب آن تمام هستیاش را از دست داد، و مجبور شد تمام داراییهایش و حتی خانهی فرزندش را بفروشد ولی باز هم نتوانست قرضش را بپردازد.
خداوند از ما میخواهد تا از مداومت و استمرا در معاملات ربوی پرهیز کنیم، وپروردگار با شخصی که به وسیله ربا اتزاق میکند اعلان جنگ نموده است، آنجا که می فرماید: [فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ الله وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ]{ البقرة279/}
«اگر چنین نکردید، بدانید که به جنگ با خدا و پیغمبرش برخاستهاید، و اگر توبه کردید (و از رباخواری دست کشیدید و اوامر دین را گردن نهادید) اصل سرمایههایتان از آن شما است، نه ستم میکنید و نه ستم میبینید».
همچنان که خداوند با شخصی که دوستان او را مورد اذیت و آزار قرار میدهد، اعلان جنگ نموده است.
غرب تمام تلاشش را میکند تا با هر روشی که ممکن است جهان سومیها را دچار فقر و تنگدستی کند، هر زمان در جامعهای – با وجود انسان های مومن، صابر و صادق- فقر گسترش یافت این یعنی در آن جامعه فحشا شیوع پیدا خواهد کرد.
به یاد دارم موضوع فساد و بد اخلاقی زنان در کشوری مورد بحث بود، و نتیجه این شد که آنان به سبب فقر و ناداری فساد و بد اخلاقی را می آموزند نه به سبب فساد.
زیرا این فقر است که انسان را به سوی اختلاس، دزدی، حیله گری سوق میدهد، و نزدیک است که فقر باعث کفر شود.
تفاوت وضعیت مالی ثروتمندان و فقرا در جهان فراتر از حد تصور است. زیاده روی و افراط ثروتمندان در هزینهها و خریدهای شان باعث افزایش فقر و تنگدستی در جهان میشود.
مردی ثروتمند، یک تابلوی نقاشی رنگ روغن را به قیمت پنجاه میلیون دلار خریداری می کند، و هزینه پرواز فضا پیمای آپولو، بدون در نظر گرفتن سایر هزینه های مورد نیاز در این پروژهی علمی، بیست و چهار میلیارد دلار میشود، پس این ثروت هدر رفته به هیچ وجه منجر به رفاه و آسایش نمیشود، با این هزینه های کلان می شد تمام مشکلات جهان را برطرف ساخت، بنابراین آنان قصد دارند در جهان سوم فقر را به وجود آورند.
ربا از اسباب نابودی ملت است، به همین سبب خداوند بلند مرتبه آن را با تاکید حرام اعلام کرده، ونابودی وعقابی سخت برای دریافت کنندگان وامهای ربوی تعیین نموده است، و در قرض الحسنه یعنی وام های نیکو و بدون بهره خیر و برکت نهاده است، اما ضعف مسلمانان، کوتاهی آنان در دادن وام های بدون بهره و کمبود خیر و خوبی در میان آنان باعث شده است بعضی از مردم به وقت گرفتاری گناه گرفتن وام ربوی را بر دوش خود بگذارند.
پینوشتها:
قرآن کریم.
– راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، چاپ اول، دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، ۱۴۱۲
راتب النابلسی، نوای الهی، مترجم زبیر حسین زئی.
قرشى، سید على اکبر،قاموس قرآن، چاپ ششم، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۷۱ ش
– مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،۱۳۶۰ ش